تحول، وزیر شجاع میخواهد
جعفر بای آسیب شناس
آموزش و پرورش محل آزمون و خطا نیست و برای هدایت درست و مدیریت اساسی بنیادی، نیازمند مجموعهای از علوم است که قطعا یک فرد را توانایی کسب همه آنها نیست؛ باید کسی بر کرسی هدایت این وزارتخانه بنشیند که توانایی برمدیریت تعاملات علمی را داشته و کاربست اندیشمندان و خردورزان موجود در آموزش و پرورش و حتی در سطح ملی و بین المللی را بهخوبی بشناسد. گزینه پیشنهادی سوم برای تصدی وزارتخانه آموزش و پرورش دردولت سیزدهم، جناب یوسف نوری، شاید نسبت به دو گزینه قبلی نزدیکتر به ساختار و آشنا به آموزش و پرورش باشد، آنهم به لحاظ تجارب اندوخته شده و مهارتی که در طی سالیان گذشته کسب نموده، اما مدرک تحصیلی مرتبط یا غیرمرتبط میتواند چالشی اساسی در رای اعتماد وی باشد. اما نگارنده باور دارد نه تنها در ایران، بلکه در اکثر کشورهای جهان سومی، مدرک تحصیلی نمیتواند ملاک سواد و دانش فرد قرار بگیرد، چون دانشگاههای ما بهخصوص در چند دهه اخیر نتوانستهاند نگرش آدمی را در مدیریت علوم کسب شده، دگرگون سازند. این خودجوشی در وجود آدمی است که دانش لازم را برای رشد، تعالی و پیشرفت کسب میکند و تجارب اندوخته شده بهواسطه قرار گرفتن در موقعیتها
و مسئولیتها میتواند فرد را بهعنوان یک مدیر مدبر در مصدر کار قرار دهد. آقای یوسف نوری از نظر مدرک تحصیلی، اگر چه مرتبط با آموزش و پرورش نیست ولی تواناییهای علمی او، میتواند تا حد قابل قبولی در مدیریت کلان مهمترین نهاد کشور، موثر واقع شود چون از دانش لازم برای وزارت و هدایت این نهاد انسان ساز برخوردار است. همانگونه که پیشتر نیز به آن اشاره نمودم، مدیریت بر تعاملات دانشمندان، یعنی جمع آوری اندیشمندان صاحب خِرد و متفکران نظریهپرداز در سطح کلان بهعنوان مشاوران امین، میتواند اثرات موثری در ارائه طرحها، مدیریت این نهادی بنیانی در جامعه را داشته باشند. خوشبختانه جناب آقای نوری این توانایی را دارد که از فرهیختگان و دانشمندان وزارت آموزش و پرورش، بهرهمندی لازم را برای مدیریت این وزاتخانه مهم بهکار بگیرد و از توانایی و تجارب بین المللی نیز برای هدایت این نهاد انسان ساز بهره ببرد. آنچه حائز اهمیت است، آشنایی با مهارتهای تغییر و تحول است و فردی که رقص تحول و تغییر را بهخوبی میشناسد و جرات «تغییر» دارد، بیشک میتواند به زیباترین شکل ممکن به تغییرات اساسی و بنیانی که این نهاد انسان ساز بدان نیازمند
است، دست پیدا کند. بهعنوان مثال بهجای بهرهگیری از تجربیات، تجربهاندوزی و تلنبار کردن دانشها، اندیشیدن و فکر کردن را به دانش آموزان بیاموزد، یا مهارتهای نقد پذیری را در میان دانش آموزان تقویت نماید و با تغییر روش تدریس میتواند بهجای دانش، روش کسب دانش را به دانش آموزان بیاموزد که این امر بسیار مهم و اساسی در کشور ما است که وزرای پیشین به این مهم بیتوجه بودهاند. تغییراتی که آموزش و پرورش بهعنوان بزرگترین نهاد کشور نیازمند آن است، یکی از توانایی وزیر پیشنهادی است که امیدواریم بتواند، با هدایت دقیق، مدیریت درست، تغییر بنیادی و زیربنایی در حوزه پرورش و آموزش مفید و موثر واقع شود.
ارسال نظر