سایه روشنهای سفرهای استانی
هدایتا... آقایی فعال سیاسی اصلاحطلب
سفرهای منطقهای در همه جای دنیا مرسوم است. معمولا برای اینکه مقامات و مسئولان با مشکلات مناطق از زوایای مختلف آشنا بشوند و راهکارهایی ارائه کنند، صورت میگیرد. ولی این سفرها با برنامه و حساب شده انجام میشود. (صرف نظر از سفرهای تبلیغاتی در ایام انتخابات) به طور کلی سفرها هدفمند و براساس نیازها و ضرورتهای مدیریتی باید صورت گیرد. متاسفانه این دو مسأله با هم مخلوط شدهاند. از دوره دولتهای نهم و دهم، زمان ریاست جمهوری احمدی نژاد، صرفا به استانی سفر شود و چند ساعتی در آن استان بمانند، دیدار تشریفاتی و سخنرانی و مصاحبه انجام بدهند و برگردند. در صورتی که مسافرت ممکن است که مثبت باشد اما این همه انرژی و هزینهای که صرف میشود. در یک سفر دهها نفر همراه میآیند (وزرا، همراهان وزراء، مدیران میانی و...) هزینه بلیت هواپیما، اسکان و سایر موارد هزینههای زیادی را بر روی دست دولت میگذارد. اگر این سفرها بازخورد مثبت، خوب و مفیدی نداشته باشد، این موارد پایه ضرر میشوند و آشفتگی مالی بیشتر ایجاد میکند. فکر میکنم در دوره آقای احمدی نژاد (مخصوصا در چهار سال اول) بسیاری از این سفرها انجام شد این رفت و آمدها، عایدات
چندانی برای مناطق نداشت. این نوع سفرها برای پر کردن خلأ مطالباتی است که مردم از دولت دارند؛ قولها و وعدههایی که داده شده است، به هر حال در اوج انتخابات خیلی محکم ارقام و اعداد ارائه داده شد در مورد یارانهها، مسکن و خیلی از مسائل دیگر، با رفتن و در یک منطقه صحبت کردن به دنبال این هستند که جو روانی قضیه را پایین بیاورند و از شدتی که مردم انتظار دارند بکاهند. فکر نمیکنم تا پایههای مدیریتی و اقتصادی کشور درست بشود، فایدهای داشته باشد. امروز میبینیم کشور با کمبود بودجه، ارز و درآمدهای سالم روبهرو است در حالی که در این سفرها قول و وعده هزینه داده میشود، این هزینهها از کجا باید تامین شود؟ اگر از جایی لازم است که مدیریت شود باید بنشینند، مدیریت کنند، جداول و توزیع بودجه باید مشخص شود (البته در شرایطی موانعی است که حتما باید در منطقه حضور پیدا کرد). اما همه این سفرها نباید مانند ایام تبلیغات انتخاباتی باشد و نباید گذاشت به این سمت پیش برود. اگر اینطور شود سفرها بیشتر حالت شکلی، صوری و بدون محتوا پیدا میکند. قطعا بعد از مدتی خودشان هم خواهند دید که مردم منتظر نتایج سفرها خواهند بود و آنها دستشان خالی از
پاسخ دادن و تحقق وعدههاست. غیر از اوقات مدیران که باید صرف حضور در این سفرها بشود خود هزینههای مالی این سفرها کم نیست. به نظر میرسد که مهمترین برنامهای که در دستور کار دولت سیزدهم است، تدوین برنامه هفتم است. قطعا در هر سفری فهرست بلند بالای از نیازهای هر منطقه گفته میشود اما برنامهها اصولا این گونه نیست که مناطق، شهرستان ها و بخشها را در نظر بگیرند. برنامه شامل کلیات،کلان بودجه، چشم اندازها و راهبردها و راهکارهایی که باید ذکر شود در برنامهها گنجانده میشود. نباید انتظار داشت که در این سفرها بخواهد برنامه هفتم رقم بخورد و یا اساس آن در این سفرها ریخته شود. پایههای برنامه از کلان اقتصاد تدوین میشود و جزئیات و ریزه کاریها بعدا مطرح میشود. اما وقتی که هنوز سمت و سوی کلان اقتصاد ما مشخص نیست که آیا با وضعیت تحریمها یا بدون تحریمها پیش برود وقتی اینها معلوم نیست اینکه در یک روستایی اقداماتی صورت بگیرد به نظر دمیدن سرنا از سر گشاد آن است.
ارسال نظر