جنون القایی در عاملان جنایت اکباتان
فرید براتی سده روانشناس
طی چند روز گذشته مباحث مختلفی در ارتباط با مشکلات روحی و روانی پدر و مادر بابک خرمدین مطرح شده و معاینات و مصاحبههای اولیه با آنها انجام شده است و باید در انتظار اظهار نظر رسمی آنها باشیم، اما آنچه که از نگاه روانشناسی میتوان به این ماجرا داشت، این پدر و مادر بنا به شواهد موجود دچار جنون مشترک یا جنون القایی Folie e deux هستند. جنون القایی، از اختلالات نادر روانپزشکی بوده و در واقع، یک نظام هذیانی مشترک بین دو یا چند بیمار روانی است که دلبستگی یا وابستگی شدید عاطفی به یکدیگر دارند در حالی که یکی از بیماران، سلطهپذیر و وابسته و دیگری، غالب است و بیمار غالب، علائم بیماری را به دیگری القا میکند. مبتلایان این نوع از اختلال روانی، تحت تاثیر پذیرش کورکورانه هذیانی، همه کارها را با همکاری یکدیگر انجام میدهند؛ با همکاری یکدیگر پرخاشگری میکنند، با همکاری یکدیگر مرتکب قتل میشوند و حتی ممکن است برای خودکشی هم با یکدیگر توافق کنند. در اغلب موارد، بیماران دچار این اختلال، اعضای یک خانواده هستند و سایر اعضای خانواده بیماران، در معرض خطر ابتلا به اختلالات شدید و از جمله اسکیزوفرنی قرار دارند. در مواجهه با این بیماران و در شرایطی مشابه پرونده قتل مرحوم بابک خرمدین، اولین اقدام درمانی، جدا کردن این بیماران از یکدیگر است و البته، این جداسازی در حدی تاثیر دارد که ممکن است باعث خودکشی بیمار سلطهپذیر شود. در پرونده قتل مرحوم خرمدین هم، به نظر میرسد که مادر خانواده، دچار شدت کمتری از بیماری باشد و جداسازی او از همسر، خطر خودکشی او را افزایش خواهد داد. از سوی دیگر نقش عوامل ژنتیک و ارثی را در این اتفاقات نمیتوان نادیده گرفت اما برای تایید تاثیر عوامل ارثی یا ژنتیک در یک خانواده، یک اختلال روانی حداقل باید در سه نسل از آن خانواده خود را نشان داده باشد در حالی که حالا ما با دو نسل مواجهیم. احتمالا، ژنتیک هم در مجموع این اتفاقات نقش داشته به این معنا که اختلالات روانی، از پدر یا مادر به فرزندانشان منتقل شده ولی برای تصریح تاثیر یا تقصیر ژنتیک بر کل اتفاقات، کمی زود است مگر اینکه سوابق خانوادگی و وضعیت سلامت روانی جد پدری و جد مادری مرحوم خرمدین هم مورد مطالعه قرار بگیرد. نکته مهم در این حادثه، این است که فرد متهم، سالمندی است که سابقه بیماری اعصاب و روان ناشی از جنگ دارد و انتظار میرود که چنین فردی، سطحی از نقص شناختی و نقص هوشی هم داشته باشد در حالی که برخلاف انتظار ما، این فرد، نه تنها در همه این سالها، با هوشمندی بسیار، بازی را اداره کرده و پس از به قتل رساندن دختر و داماد خود، طوری صحنهسازی کرده که کسی به مفقودی این دو نفر شک نکند، حالا هم برای اقدامات خود، توجیهات هوشمندانهای به کار میبرد. اگر حالا هم جسد بابک خرمدین پیدا نمیشد، باز هم کسی به مفقودی مقتول سوم شک نمیکرد. اقدامات این فرد، سطحی از هوشمندی و حتی اجازه بدهید بگویم سطحی از خلاقیت است، هوش سیاه، خلاقیت سیاه. اتفاقا مبتلایان جنون القایی و سایر اختلالات روانی شدید مثل مبتلایان پارانویا (نوعی از اختلال شخصیت که بیمار دچار آشفتگی فکر و توهم و سوءظن شدید نسبت به پیرامون میشود) تحت تاثیر یک هذیان سیستماتیک، به این نتیجه میرسند که فلان فرد کار غیراخلاقی انجام داده و بنابراین، باید نابود شود. مشابه اینگونه بیماران در جامعه فراوان است؛ بیمارانی که بقیه افکار و ساختارهای شخصیتشان دست نخورده است و همان هذیان سیستماتیک محدود، تمام زندگیشان را تحت تاثیر قرار میدهد.
ارسال نظر