این همه خشونت، به کجا چنین شتابان؟
ادامه از صفحه اول/ نکته دیگر که باز در رابطه با این موضوع مهم و کلیدی است، به مهارتهای ارتباط و حل مسئله و کنترل خشم برمیگردد. خیلی از ما ممکن است در طول روز موقعیتهای مختلفی را تجربه کنیم که عصبانی شویم و در نهایت خشمگین شویم و به شکلهای مختلف با خشمان برخورد کنیم. یا انفعالی، یا پرخاشگرانه یا جراتمندانه در موقعیتهایی که قرار میگیریم تا بتوانیم خشممان را کنترل کنیم. واقعیت این است که آمار بالای پروندههای قضایی در حوزههای ضرب و جرح، خشونتهای خانگی گویای این موضوع است که ما در سبکهای ارتباطیمان بسیار ضعیف هستیم. این یعنی آستانه تحمل مردم در تعامل با همدیگر حتی در درون خانواده دارد پایین میآید. نکته بعدی به بحران کرونا برمیگردد. بحرانی که اینقدر طولانی شد و یک سبک زندگی جدیدی را این شکل از بحران ایجاب میکند که ما انتخاب کنیم و ناتوانی در تغییر سبک زندگی فعلی و قبلی براساس شرایط کرونا و ناتوانی در ایجاد سازگاری در چنین شرایطی میتواند فشارهای مختلفی را به افراد وارد کند. افراد در فضای بیرون، تعامل داشتند و هیجانات خود را یک جای دیگر تخلیه میکردند الان این فضا کمتر شده به دلیل استراتژی در
خانه ماندن و فاصلهگذاری اجتماعی و طبیعتا کاهش روابط عاطفی، یکجاهایی فشار میآورد و همه افراد نمیتوانند با این استرسها و هیجانات در چنین شرایطی برخورد درستی داشته باشند لذا خشونت یکی از برخوردهای نادرستی است که ممکن است ما در مواجهه با چنین شرایطی انتخاب کنیم. این اتفاق نه اولین است و نه آخرین است. اصلا موضوع خشونت موضوع دیروز و امروز و کرونا و چند سال اخیر هم نیست. خشونتی که سالیان سال است حداقل براساس تحلیلهای آماری پزشکی قانونی و آمارهای موجود در حوزه ضرب و جرح گویای این موضوع است که ما سالیان سال است که خشونت جزو اولویتهای اول پروندههای قضایی و جرائم مرتبط است و معتقدم حتی سرقت هم نوعی خشونت اجتماعی است و اگر ضرب وجرح و سرقت را به منزله خشونت اجتماعی بگیریم، باید بگوییم که رتبه اول پروندههای ما به موضوع خشونتهای اجتماعی به معنای عام خودش برمیگردد و اگر همین مسیر را اتخاذ کنیم هزینههای بیشتری را هم باید در این حوزه بپردازیم. در آخر سلامت روانی اجتماعی هرچقدر شاخصهای بالاتری داشته باشد، امیدواری ما برای بروز رفتار پرخاشگرانه را کاهش میدهد. افرادی که سواد سلامت روان دارند، افرادی که سواد
اجتماعی دارند، معمولا در مواجهه و تعامل با دیگران، سبک مناسب را انتخاب می کنند و آن سبک، سبک جراتمندانه است. معمولا افراد با چنین ویژگی میتوانند در شرایط مختلف از دانش و تجربهشان برای تغییر مثبت در شرایط شان استفاده کنند و فکر میکنم بیتوجهی زیاد نسبت به حوزه سلامت روانی اجتماعی آثار و عوارضی دارد که من حداقل به عنوان یک مددکار اجتماعی بارها و بارها این موضوع را هشدار دادهام. اما مهم این است که گوش شنوایی باشد. ما به هر دلیلی نمی خواهیم صدای خشونت را بشنویم. امروز صدای خشونت، پایههای خانواده ما را تحتالشعاع خودش قرار داده است.
ارسال نظر