حصارشکنی تاریخی در سریال «رحیل۲»
سیدروحالله حسینی(عضو جامعه صنفی تهیهکنندگان سینمای ایران): در بررسی سریالهای تاریخی که برای تلویزیون یا برای پلتفرم ها تولید میشود نمیتوان وجه افتراقی قائل شد چون هر دو گونه درنهایت محصولاتی برای مخاطب عام تدارک دیده اند و باید حد بالای استانداردهای روز را اعمال کنند تا مخاطبان جذب آنها گردند.
![حصارشکنی تاریخی در سریال «رحیل۲»](https://cdn.armanmeli.ir/thumbnail/UzgenHVTWAj6/S6Hsh8dSr2z7Oz9zGla1YvHrg-LW4xM-HR8NLGoT6SF27gvge54c70s_uzPBlgh1YzKW8nJt0EhFqqqm95MB2aoW5SdUSzvU/66.jpg)
آرمان ملی آنلاین - در سالهای اخیر و هم در تلویزیون و هم در شبکه خانگی سریالهای تاریخی مختلفی عرضه شده که برخی از آنها عبارتند از: شهرزاد، خاتون، جیران، قبله عالم، بانوی عمارت، بوم و بانو، از یادها رفته، عشق کوفی، مستوران، رحیل و در میان این سریالها فقط برخی از آنها به فصول بعدی رسیده اند مثل شهرزاد، مستوران و رحیل.
برای واکاوی سریالهای تاریخی یک بار میتوان فصل اول آنها را سنجید و به مثلا اقبال شهرزاد، بانوی عمارت، خاتون و رحیل رأی داد و گاهی هم میتوان فصول بعدی را ارزیابی کرد که در این میان میتوان مقایسه ای کرد میان شهرزاد و رحیل که اولی به فصل سوم هم رسید ولی همچنان فصل اول آن در اوج بود و دومی به فصل دوم رسیده است.
آنچه در فصل دوم سریال رحیل مشهود است امتداد داستانی فصل اول است یعنی در پایان فصل اول، سازندگان به جای نقطه، یک نقطه ویرگول قرار دادند و حالا در ادامه داستان با همان شخصیتهای فصل اول است که ادامه کار و مناسبات اجتماعی-سیاسی دوران گذر از قاجار به پهلوی واکاوی میشود.
آنچه فصل دوم سریال رحیل را قدری متمایز میکند آن است که نقطه جوش داستانی در این فصل نهادینه گشته و اینجاست که تقابلات دونفره اصلان-زمان بر سر محا به اوج رسیده و تکلیف یکسره خواهد شد. اصلان و زمان که حتی نامگذاری آنها در خدمت روایت است؛ اصلان مترادف شیر و شجاعدل است و نوعی شمایل یاغیگونه دارد که آرام آرام و با تعلیمات پدری، رشد میکند و به باروری میرسد و حالا باید یک تنه حصار اندرونی را شکسته و راهی برای نجات محا و همراهان بیابد. زمان مترادف زمانه است و زمان خان هم فردی است کاملا ابن الوقت که میخواهد پیشروی دوران خودش باشد و برایش هدف، وسیله را توجیه میکند.
اصلان و زمان در فصل دوم سریال رحیل هر دو قوای محرکه پشتیبان دارند که آنها را سوق میدهد به سمت هستی و نیستی. اصلان پدر متقی خود را دارد و زمان، همسر جادوگرش را. علی عباسیزاده بازیگر جوان نقش اصلان به تدریج و با کار بر میمیک و نحوه ادای دیالوگها، رشد شخصیت خود از یک عاشق بیخبر تا یک قهرمان که میخواهد هم عشق و هم در جاهایی همنوعان را نجات دهد، به خوبی ارائه داده و جاهایی خیلی خوب و امیدوارانه ایفای نقش میکند و میتواند نقطه مقابل مثلا بازیگر زخمکاری۲ مرتضی امینیتبار باشد؛ هر دو جوانند و باانرژی ولی با یک تفاوت و اینکه علی عباسیزاده در کنار امثال فرخ نعمتی و حمیدرضا آذرنگ دو بازیگر غنی از دو نسل مختلف خیلی خوب تمرین کرده و از همه مهمتر حسگیری جلوی دوربین را درک کرده و با اعتماد به نفس به فصل دوم رحیل رسیده ولی مرتضی امینیتبار بیش از حد بر موفقیت فصل اول زخم کاری تکیه کرده و حالا که در فصل دوم رسیده نتوانسته آن درک و انتظار کامل از یک بازیگر نقش اصلی را بروز دهد و شاید بهرهگیری از الگوی رحیل برای زخم کاری چندان بد نباشد یعنی قرار دادن بازیگران جوان کنار حرفه ایهای متواضع که هم مشق کنند و هم رشد کنند.
رقابت اصلان و زمان است که لحظه به لحظه رحیل را پرهیجانتر میکند و حمیدرضا آذرنگ بازیگر پرکار این سالها سعی کرده زمان خان را با تلفیقی از آن زورگویی و خشونت رضاخانی با نوعی وهم و شوریدگی ناشی از تسلط جادوزن ترکیب کند که خودش میتواند نمادی باشد از محمدرضا پهلوی که هم میخواست جا پای پدر خویش بگذارد و هم اواخر عمر کاملا تحت سلطه فرح دیبا و بند فرانسه قرار گرفته بود! اینکه البته فقط در حد نماد است ولی آنچه معلوم است غلبه لحن داستان پردازی میانه که هم مخاطب عام و هم مخاطب خاص را راضی کند، مخاطب عام به دنبال کشف سرانجام کار محا و اصلان و مخاطب خاص خیلی خوب، نشانه های سلطه ای که لحظه به لحظه در حال تغییر شکل است را درک میکند.
اینکه بالاخره باید حصار اندرونی رحیل شکسته گردد و محا و همراهانش از آنجا رهایی یابند، مقصد نهایی نیست. رهایی در اینجا کاملا موضعی است و از شکلی به شکل دیگر باز تهدید و آسیب است که آنها را دربرمیگیرد و نیروی عشق اصلان است که باید نجاتبخش گردد.
ارسال نظر