سیدعلی صالحی در نشست تخصصی شعر آوانگارد:
درد مردم را آیندگان میفهمند
آرمان ملی: در ادامه روند برگزاری سلسله نشستهای عصر آوانگارد، هجدهمین دوره از این نشستها به پاسداشت سیدعلی صالحی، شاعر و تئوریسین شعر برگزار شد و علاقهمندان در کافه تاریخ، فرصت دیدار با سراینده عاشقانههای ریرا را یافتند. در این نشست که با اهتمام احمد بیراوند، شاعر و پژوهشگر حوزه شعر برگزار شد، صالحی به بیان تجربههای زیستهاش برای بیش از 100 نفر از مخاطبان خود پرداخت.
در ابتدای نشست صالحی چند شعر منتشر نشده از خود ازجمله شعری به نام «فی»* را خواند. او در ادامه از اولین روزهایی گفت که با حمایت و توجه برادرش فهمیده؛ «شاعر است.» صالحی درباره اولین تجربههای شاعری خود و شکلگیری حلقه 5 نفره شعر موج ناب، توضیحاتی داد و خاطرهای از نخستین مواجهاش با نام خود در مطبوعات را مرور کرد:
«یک روز داشتم از جلوی بازار شهرداری مسجدسلیمان رد میشدم، دیدم یارمحمداسدپور پشت دخل پارچهفروشی پدرش ایستاده است و برای من دست تکان میدهد. صدایم کرد و گفت؛ صالحی! شعری داری که نامش «فاصله» است، این شعر را حفظی؟ گفتم نه. گفت عیبی ندارد. من به تمامی این شعر را به یاد دارم. یارمحمد شعرم را روی کاغذی نوشت و آن را در پاکتی گذاشت که آدرس منوچهر آتشی پشت آن نوشته شده بود. نامه را پست کردیم. کمتر از سه هفته بعد مجله آتشی به چاپ رسید و من برای نخستین بار، نام خودم را در مجلهای دیدم. لذتی بردم که هنوز مزه آن زیر دندانم است. لذتی که باعث شد من به این جایی برسم که امروز هستم و هرگز از نوشتن، سرودن و چاپ کردن سیر نشوم و این آغاز دوستی من و یارمحمد اسدپور بود. ما 5تن شعر جنوب بودیم؛ من، یارمحمد اسدپور، حمیدکریمپور، هرمز علیپور و سیروس رادمنش یک انرژی جمعی دیگری برای شعر و زندگی داشتیم که ناشی از زیستن در سانسور و خفقان آن زمان بود. با هم دوست شدیم و آنقدر رفتیم و آمدیم که تبدیل به یک گروه شدیم. زبان پیچیدهای که با آن مواجه بودیم، زبان هوشنگ چالنگی بود. زبان ما هم کانکریتی تحت تاثیر چالنگی کانکریتی و غامض بود تا بتوانیم پشت دیوار سانسور آن سالها، زیست شاعرانه خود را ادامه دهیم. کار کردیم کار کردیم آمدیم جلو؛ آنقدر که زبانمان یکی شد. موج ناب اینگونه شکل گرفت. یادتان نرود که بنیانگذار واقعی موج ناب، منوچهر آتشی است؛ چرا که بدون حضور او نه موجی در کار بود نه نابی. آتشی بود که در مجله تماشا، یک ستون درباره شعر من و یارمحمد چاپ کرد و ما را شاعران ناب، خطاب کرد.»
صالحی همچنین درباره جایزه شعر فروغ که پیش از انقلاب و در 22 سالگی دریافت کرده بود، توضیح داد:
«قاعده جایزه فروغ در آن سالها اینگونه بود که نامزدهای جایزه فروغ کسانی بودند که کتاب چاپ شده در سال قبل داشتند اما من با شعرهایی که در مطبوعات وقت از من (رودکی، تماشا، صفحه شعر روزنامه رستاخیز و ...) به چاپ رسیده بود، برنده این جایزه شدم چرا که در آن سال از نظر هیات داوران کتاب چاپشدهای وجود نداشت که بتواند برنده این جایزه باشد.»
در ادامه این نشست، صالحی در پاسخ به سوال بیراوند درباره نخستین کتاب چاپ شدهاش اظهار کرد:
«نخستین کتاب شعر من – منظومهها- را مجید محیط، انتشارات محیط، منتشر کرد. این کتاب با تیراژ 3 هزار نسخه، به چاپ دوم رسید در حالی که جمعیت ایران شاید حدود 30 میلیون نفر بود. امروز جمعیت ایران بیش از 80 میلیون نفر است و تیراژ کتاب به 100 نسخه رسیده که این فاجعه است. آیندگان خواهند فهمید که چه دردی بر سر این مردم آوار شده است. (او خطاب به شاعران جوان گفت:) با وجود همه این تلخیها ناامید نشوید. ناامید نشوید، بنویسید، کار کنید و نترسید.»
پس این توضیحات، به تاخیر سیساله در چاپ منظومه «گزارش به نازادگان» اشاراتی شد و مائده امینی، شاعر و روزنامهنگار شعری از این مجموعه را برای حاضران خواند. بنیانگذار جریان شعرگفتار در توضیح دلیل این سه دهه تاخیر گفت:
«خیلی سال پیش... یک خانه کوچک 50 متری در حسینآباد داشتیم. میل بیهودهای به مخفیکاری داشتم که شاید در آن روزگار طبیعی بود. این منظومه 20 قسمتی را من در یک شب سرودم. روی کاغذ نوشتم و در چند نایلون پیچیدم و در جایی در حمام مخفی کردم. چند روز بعد محل اختقا را گم کردم و هرچه فکر کردم به یاد نیاوردم که کاغذهای شعر را کجا گذاشتم. به همین سادگی. 30 سال بعد آن را پیدا کردم و زمان برد تا بتوانم برای انتخاب ناشر تصمیم بگیرم اما در نهایت در سال 1396 بالاخره این مجموعه منتشر شد.»
در نیمه پایانی نشست آوانگاردها، بحثهایی، درباره کانون نویسندگان و ورود صالحی به آن شد و او درباره عشقش به پیدا کردن کانون و عضویت در آن صحبت کرد. به گفته صالحی، یکی از بزرگترین حامیان او در تهران در آن زمان، طاهره صفارزاده بود. در دقایق پایانی هم حاضران در جلسه سوالها و نظرات خود را با شاعر نامدار در میان گذاشتند. گفتنی است مجله ادبی آوانگاردها که از برگزارکنندگان سلسله نشستهای آوانگاردهاست، یک رسانه آنلاین تخصصی شعر و داستان است که به واکاوی جریانها و تکاپوهای شعر معاصر میپردازد و تجربه زیسته بزرگان ادبیات را به اشتراک میگذارد. شیوا خالدینیا و مائده امینی به عنوان دبیران شعر آوانگاردها و مصطفی ساروقی، فرشته برزویی و محمد بهاروند همکاران دیگری بودند که در نشست هجدهم این مجله ادبی حضور داشتند.
«فی»
شعر منتشر نشدهای از سیدعلی صالحی
چیزی از قلم نیفتاده است
قلم افتاده است
اما
چیزی از قلم نیفتاده است
همه چیز موجود است
جز نوشتن...
که زهرمارمان کردهاند
من هر شب
این سرودن ممنوعه را
ترک میکنم،
اما به محض تولد نور
باز شاعر به دنیا میآیم
درد بی دوا،
درد بی دوا...!
حالا هی بگو چرا به خدا
پناه میبری؟!
خدایا
یک بار هم که شده است
صدای مضطرب ما را بشنو
ما مقصر نیستیم
ما را تو
شاعر، دیوانه، آزاد و
آواره آفریدهای...
ارسال نظر