غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی در گفتوگو با «آرمان ملی»:
پزشکیان روزنه امید مردم است
آرمان ملی- حمید شجاعی: روزهای پیش از برگزاری انتخابات ریاست جمهوری نظرسنجیهای مختلف مشارکت مردم در انتخابات را نزدیک 50 درصد و در مواقعی تا 55 درصد عنوان میکردند و بر این مبنا بسیاری از فعالان سیاسی نیز بر این باور بودند که مردم در انتخابات 8 تیر بر خلاف دورههای گذشته حضور خوبی پای صندوقهای رای بههم خواهند رساند. اما روز انتخابات مشخص شد که این فقط یک حدس و گمان بوده که با واقعیت تفاوت بسیاری داشته است.
در روز انتخابات مخصوصا از بعد از ظهر تا ساعات پایانی شاهد مشارکت بالای مردم در پای صندوقهای رای بودیم و زمانی هم که میزان مشارکت اعلام شد مشخص گردید که مردم نه تنها بیشتر از گذشته بلکه پایینتر از مشارکت در انتخابات ریاست جمهوری 1400 با 49درصد و مجلس 1402 با 42 درصد شرکت کردند و در این انتخابات پایینترین مشارکت یعنی 40 درصد را رقم زدند. حال اینکه در چنین مشارکت حداقلی نیز مسعود پزشکیان به عنوان نامزد جریان تغییر خواه توانست پیروز و پیشتاز باشد، اما از آنجا که نتوانست نصف به علاوه یک رأی را از آن خود کند انتخابات به دور دوم رفت و این بار پزشکیان باید با جلیلی در 15 تیر رقابت کند. آنچه مسلم است باید یک آسیبشناسی دقیق صورت گیرد که چرا مردم دیگر چندان تمایلی به حضور در انتخابات ندارند. اما در شرایط حاضر بهترین امر ممکن برای مردم رای دادن است تا از شرایط حاضر به سلامت عبور کنند. آن هم به چهرهای که نظراتش مردم محور است. مخالف فیلترینگ و گشت ارشاد است و همچنین موافق تعامل سازنده با جهان است. مردم با حضور خود و رای به مسعود پزشکیان میتوانند کشور را از خطر نگاه بسته در برخی امور نجات دهند. برای بررسی انتخابات ریاست جمهوری، کاهش مشارکت معنادار مردم، علل کاهش مشارکت و چگونگی دعوت مردم به انتخابات در دور دوم به نفع تغییر، «آرمان ملی» با غلامعلی جعفرزاده ایمنآبادی، نماینده ادوار مجلس و عضو شورای مرکزی حزب اعتدال و توسعه به گفتوگو پرداخته است که در ادامه میخوانید.
* انتخابات ریاست جمهوری و کاهش مشارکت مردم در این انتخابات را چگونه ارزیابی میکنید؟
دیگر مساله دلسردی بسیاری از مردم از صندوقها نیست و حتی بحث فراتر از قهر از صندوقهاست.خود من روزی به 6 شهر برای سخنرانی میرفتم و بزرگان اصلاحات، اعتدال و اصولگرا نیز پای کار آمدند، اما اغلب مردم نیامدند. فارغ از اینکه یک میلیون نفر نیز رای باطله ریختند 36میلیون نفر به حضور در انتخابات نه گفتند. لذا حاکمیت نمیتواند به این مساله بیتفاوت باشد. باید جامعهشناسان دعوت شوند و مطرح کنند که چه اتفاقی افتاده که بخش مهمی از جامعه دیگر وقعی به انتخابات نمینهند و بیتفاوت عمل میکنند. تمام جریانات سیاسی چپ و راست، تمام سیاسیون، آقای خاتمی، آقای روحانی، آقای لاریجانی و ناطقنوری پای کار انتخابات آمدند، اما بر خلاف انتظار 60 درصد مردم در انتخابات شرکت نکردند. دلیل آن هم این است که مردم ناراحتند. مردم ا از اینکه دیده نمیشوند ناراحتند.ای کاش آن شخصی که در مناظرات میگفت بنزین را ارزان میکنم و طلا میدهم اصلا در انتخابات حاضر نمیشد تا چنین وعدههای پوچی بدهد. میدانید مردم چقدر از این شعارهای بیپشتوانه ناراحتند؟ برخی مردم را به دید حقیرانه نگاه میکنند و برخی به دنبال صدقه دادن هستند و هیچکس نمیگوید که وظیفه حاکمیت برای حل مشکلات جامعه چیست. مردم عزت میخواهند، احترام میخواهند. نمایندگان رد صلاحیت شده در این انتخابات به نفع آقای پزشکیان وارد صحنه شدند و به رغم اینکه همه اصولگرایان در حمایت از جلیلی بسیج شدند اما نتوانستند او را بالا ببرند چون افرادی که در شوراها، نمایندگی مجلس و خبرگان رد صلاحیت شده بودند برای آقای پزشکیان وارد عمل شدند. پرسش این است که چرا این جبهه بندی صورت گرفته؟ این اتفاق خوبی نیست که 60 درصد مردم در انتخابات ریاست جمهوری شرکت نکنند. هر کس نظام، کشور و آرامش را دوست دارد باید فکری برای این شرایط کند. مردم ناراحتند. نباید به این مساله بیتفاوت بود که 60درصد پای صندوقهای رای نیامدهاند. مردم سرمایه بزرگی هستند و نباید نسبت به این سرمایه بزرگ بیتفاوت باشیم و بدانیم که چه ناراحتی دارند؟ حتی اصلاحطلبان هم نیامدند، ترک زبانها که همیشه مشارکت بالایی در انتخابات داشتند این بار به حد همیشه نیامدند. بروید رای تبریز را نگاه کنید ببینید چه میزان مشارکت بوده است. خسارت این عدم مشارکت 60 درصدی از افتادن یک بمب اتم در این کشور بیشتر است. پشتوانه هر حکومتی مردم هستند، اما جای تامل است که چرا 60 درصد از این مردم در انتخابات حاضر نمیشوند. تازه آن 40 درصدی هم که آمدند و 10 میلیون و اندی به آقای پزشکیان رای دادند رای اعتراضی بوده است. مردم میگویند که ما رای اعتراضی میدهیم، اما میبینیم که آقای وحیدی وزیر کشور میگوید مردم حضور گستردهای داشتند و برای تایید وضع موجود رای دادند. اما مردم به همین خاطر هم که شده به آقای پزشکیان رای میدهند. فضا خیلی ناراحت کننده است و به نظر من باید بزرگان این کشور بنشینند و ببینند که چرا جانباز، خانواده شهید، پاسدار، ارتشی، بازاری و حتی روحانی ناراحت است. چه اتفاقی افتاده؟ سال 58 ،98 درصد رای به جمهوری اسلامی داشتیم، اما الان 60 درصد در انتخابات شرکت نمیکنند. اگر آقای پزشکیان هم نبود و در این انتخابات شرکت نمیکرد این انتخابات با 10، 11 میلیون رای هم جمع نمیشد. چه اتفاقی میافتد که رئیس مجلس نمیتواند در کشور رای بالایی کسب کند و در کل کشور فقط 3 میلیون رای میآورد. من نمیخواهم کسی را تخریب کنم و نه علیه کسی صحبت کنم، اما یک جای کار گیر دارد و نباید بیتفاوت بود. حال مردم خوب نیست و باید طبیبان، جامعهشناسان و روانشناسان اجتماعی حرکت کنند و جلساتی تشکیل دهند ببینند مشکل کار کجاست. چرا بخشی از جامعه دیگر وقعی به انتخابات نمینهند و از مساله به این مهمی بیتفاوت عبور میکنند. باید فکری کرد و این نمیشود که بگویند هر کس رای نداد، نداد و هر کسی نمیخواهد برود و هر کس خواست بماند. این حرف کاملا اشتباهی است که گفته شده بود این کشور برای حزب اللهیهاست این کشور برای همه مردم ایران است. چرا همه مردم را نمیبینند و نمیگویند همه مردم حزباللهی هستند؟ من دو سال پیش در یک سازمانی مدیر بودم روز بسیج به همه تشویقی بسیج دادم. فرمانده بسیج آمد و گفت شما به همه تشویق بسیج دادید یک عده بسیجی نیستند. گفتم همین که میگویید یک عده بسیجی نیستند خود یک نقص است و همه در کشور بسیجیاند. همه ایرانیاند چرا دیوار میگذاریم؟
* نگاهی به 3 دوره انتخاباتی اخیر یعنی خرداد 1400، اسفند 1402 و تیر 1403 نشان از یک روند کاهشی مشارکت از سوی جامعه در انتخابات دارد در حالی که جملهای ماندگار از حضرت امام(ره) وجود دارد که میزان رای ملت است؛ اساسا چه رخ داده که ملت رای خود را میزان نمیداند و مشارکت نمیکند؟
بخش بزرگی از جامعه احساس میکند که رأیش تاثیرگذار نیست و میگوید ما اگر انتخاب کنیم میشود روحانی که نمیگذارند کار کند. حتی وزیر ارتباطات در روز انتخابات توانایی این را نداشت که یک روز اینترنت را ثابت و پایدار نگه دارد. یک نفر پیدا کنید که پیش از انتخابات میگفت مشارکت 40 درصد خواهد بود. هیچکس چنین فکری نمیکرد و همه فکر میکردند که بالای 50 درصد مردم مشارکت خواهند کرد. ولی با همه تبلیغاتها و اینکه همه را هم خرج کردیم از خاتمی و روحانی و... اما به جایی نرسید و مشارکت صرفا 40 درصد شد که اگر آرای باطله و سفید را خارج کنیم از این میزان نیز کمتر میشود.
نباید به این مساله بیتفاوت بود که 60درصد پای صندوقهای رای نیامدهاند. مردم سرمایه بزرگی هستند و نباید نسبت به این سرمایه بزرگ بیتفاوت باشیم و بدانیم که چه ناراحتی دارند؟ حتی اصلاح طلبان هم نیامدند، ترک زبانها که همیشه مشارکت بالایی در انتخابات داشتند این بار به حد همیشه نیامدند. بروید رای تبریز را نگاه کنید ببینید چه میزان مشارکت بوده است. کردها و اهل تسنن نیامدند و خسارت این عدم مشارکت 60 درصدی از افتادن یک بمب اتم در این کشور بیشتر است
* این عدم مشارکت از چه چیزی نشأت میگیرد؛ اساسا عملکردها باعث بروز چنین رویکردی از سوی جامعه شده؛ اتفاقات و تحولات مختلفی که طی این سالها رخ داده جامعه را بیتفاوت کرده یا تاثیر شرایط اقتصادی سببساز عدم مشارکت شده است؟
برای این مساله صرفا نمیتوان یک دلیل در نظر گرفت یا یک بعدی به مساله نگاه کرد بلکه مجموع این مسائل در بروز چنین شرایطی دخیل هستند. مثلا اتفاقات سال 1401 خود در این مساله بیتاثیر نبوده است. اگر همان زمان برخورد درستی با مساله صورت میگرفت و با مقصرین در همان ابتدا برخورد میشد مساله این قدر ابعاد مختلف پیدا نمیکرد. بعد هم جامعه میبینند چه کسانی چگونه به مسئولیت میرسند. مثلا میبینند که طرف دکترای پزشکی هستهای دارد شهردار تهران میشود آن هم با چه ادبیات و رفتاری یا دیگری به ریاست بنیاد شهید میرسد. بسیاری از این انتصابات، اقدامات اشتباه و از قولهایی که داده شد و عمل نشد ناراحتند. باید ببینند مردم چه مشکلی دارند. چه اشکالی دارد که از مردم عذرخواهی صورت بگیرد. چرا باید در پستهای صفحه مجازی من کامنت بگذارند که تو رفتی رای دادی پس خائنی. چرا برخی فکر میکنند رای دادن خیانت است در حالی که در سال 57 با وضو میرفتند رای میدادند. بخشی بزرگی از جامعه به این نتیجه رسیدهاند که رایشان ارزش گذشته را ندارد و از این جهت مشارکت کاهشی شده است.
* با توجه به اینکه دور دوم انتخابات میان آقای پزشکیان و آقای جلیلی برگزار خواهد شد و جامعه نیز برنمیتابد یک نگاه بستهای ادامه دهنده شرایطی باشد که مردم را ناراضیتر کند؛ اساسا چگونه باید جامعه را به این سمت گسیل داد که برای امید به آینده پای صندوق بیایند؟
من معتقدم چاره کار این است که کارشناسان را در حوزههای مختلف بیاورید تا با مردم صحبت کنند چون اغلب مردم دیگر حرف چهرههای سیاسی را قبول ندارند. برخی کاندیداها در مناظرات تلویزیونی در چشم مردم نگاه کردند و وعده پوچ دادند لذا مردم اعتمادی ندارند. آقای قالیباف که در انتخابات شرکت کرد وعده داد که اگر به من اعتماد کنید فلان کار را میکنم مردم میگویند او رئیس مجلس است و این منطقی است که بگوید اگر به من مسئولیت بدهید فلان کار را میکنم. چرا تاکنون این کارها را انجام نداده و گذاشته بود در ریاست جمهوری خرج کند؟ باید با مردم صادق بود و همه چیز را شفاف کرد. باید طرحی نو در افکند و فکر دیگری بکنیم، مدل کار عوض شود،از مردم عذرخواهی شود.
* با توجه به این شرایط چه میزان میتوان امید داشت که جامعه برای تغییر پای صندوق رای حاضر شود و خود آقای پزشکیان چقدر میتواند در این مسیر موثر عمل کند؟
به نظر من تنها روزنه امیدی که برای مردم مانده آقای پزشکیان است. چرا که کار جلیلی اداره کشور نیست. بسیاری اراده کردهاند که به آقای پزشکیان کمک کنند و آقای پزشکیان هم نشان داده که از متخصصان برای اداره کشور با نگاه فراجناحی استفاده کند و امیدوارم که این وعده را عمل کند چون این وعده از همه مهمتر است.
ارسال نظر