زهرا نژادبهرام در گفتوگو با «آرمان ملی»:
نیاز به هوشمندی در دیپلماسی
آرمان ملی- احسان انصاری: «ایران با نگاهی استراتژیک در تغییر ایجاد شده در شطرنج سیاسی جهان میتواند روابط خود را با اروپا بهبود ببخشد و این نیاز دوطرفه قابلیت تازهای را ایجاد میکند که تحقق آن کلید حل بسیاری از مشکلات در حوزه اقتصاد و سیاست است.

حضور نخست وزیر انگلستان در اجلاس اتحادیه اروپا برای اولین بار پس از برگزیت طی چند هفته اخیر و فعال شدن کشورهای آلمان و فرانسه در امر استقلال بخشی به وضعیت اتحادیه به خصوص پیشنهاد ماکرون در ایجاد ارتش اروپایی خوابهای خوش ناتو و... را با بنبست روبهرو ساخته و اهمیت توجه به روابط عمیقتر و اثربخشتر با اتحادیه اروپا و رهبران اروپایی را بیشتر کرده است. به همین دلیل آینده نقشه سیاسی جهان با توجه به رویکرد قلدرمآبانه ترامپ و تمایل به حل و فصل همه مسائل جهان با نگرش جدید اقتدارگرایانه دچار تغییر جدی خواهد شد و این مهم اروپا را وادار ساخته که راهی دیگر را جستوجو کند که شاید ایران نیز بتواند در این مسیر نگاهی متفاوت را برای تعامل ایجاد کند.» جملات ذکر شده اظهارات دکتر زهرا نژادبهرام فعال سیاسی درباره معادلات بینالمللی بین ایران و کشورهای غربی است. نژادبهرام در این گفتوگو به مهمترین چالشها و فرصتهای پیش روی ایران اشاره کرده که در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*ترامپ پس از اینکه رویکرد فشار حداکثری را در مقابل ایران در پیش گرفته به تازگی به دنبال این است که به وسیله کشورهای واسطه ایران را به میز مذاکره نزدیک کند. آیا در این زمینه موفق خواهد شد؟
بعد از دیدار زلنسکی با ترامپ و واکنش رهبران کشورهای اروپایی در حمایت از رئیسجمهور اوکراین در برابر تنشهای حاصل از آن که منجر به خروج پیش از موعد وی از واشنگتن شد ظاهرا تصویری دیگر در برابر اروپا نمایان شده که فرصتی استثنایی را برای بهبود شرایط سیاست خارجی ایران با این اتحادیه فراهم ساخته است. این مهم در راستای موقعیت خاص ایران در پیوستگی سرزمینی قارههای اروپا و آسیا و آفریقا و شرایط کنونی این قاره بستری برای کاهش تنشها و امکانی برای ارتباطات گستردهتر را فراهم ساخته است. در واقع اروپا در پیوستگی به آسیا و خاورمیانه از یکسو و آفریقا از سوی دیگر نیازمند نوعی ارتباط سرزمینی با ایران است. اتحادیه اروپا در پی ایجاد نوعی قدرت جهانی نیازمند ارتباط همگن و مستقل نسبت به سایر قدرتهای منطقهای و جهانی است. این موضوع نیز با توجه به موقعیت ژئوپلیتیک ایران امکان ارتباط زمینی با کشورهای شرق آسیا که قدرتهای نوظهور اقتصادی محسوب میشوند را برای این اتحادیه فراهم میکند. از آنجا که آرزوی اتحادیه اروپا داشتن بلوکی قدرتمند از نظر اقتصادی و سیاسی برای جهان پس از دوقطبی آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی و پایان جنگ سرد بوده، با چالشهای پیش آمده ظاهرا نیاز به این رویکرد بیش از گذشته رهبران اروپایی را وادار ساخته نسبت به آینده این اتحادیه تصمیم گیریهای استراتژیک اتخاذ کنند. استقبال نخست وزیر انگلستان از زلنسکی و اعلام حمایت از او در کنار موج رسانهای حاکم بر این اتحادیه برای تمجید از مقاومت وی در برابر ترامپ شکلی دیگر از اختصاصی ساختن مسائل اروپا به دور از فضا سازی آمریکا را برای آینده این قاره ایجاد کرده است.
*آیا ایران میتواند از فاصلهای که بین آمریکا و اروپا ممکن است ایجاد شود برای نزدیکتر شدن به اروپا استفاده کند؟
اتحادیه اروپا برای تحقق فرصتهای خود در بستری از تعامل با کشورهای جهان نیازمند حل و فصل مسائلی هستند که برخی از آنها به خواست آمریکا و دیگران برای آنها حادث شده است. از سوی دیگر از آنجا که کشورهای این منطقه در عرصه تجارت و تکنولوژی در بستر کشورهای گروه هفت تعریف میشوند و سهم بزرگی در اقتصاد دارند قابلیت آن را دارند که به نوعی با تجمیع توان خود فرصتی متفاوت را ایجاد کنند. در چنین شرایطی ایران با توجه به تنشهای ایجاد شده ناشی از روی کار آمدن ترامپ با اتحادیه اروپا به خصوص مساله اوکراین و تلاش جدی آمریکا برای معامله با روسیه و کنار گذاشتن آنها میتواند راهی دیگر را برای حل و فصل مسائل خود جستوجو کند. بیتوجهی به این مهم یعنی فرصت سوزی در سیاست خارجی که یقینا رهبران سیاسی کشور بر این موضوع واقف هستند. لذا این فرصت در تاریخ سیاسی معاصر ایران حداقل در طول دو دهه گذشته کمسابقه یا به عبارتی بیسابقه بوده که فاصله اروپا و آمریکا تا به این اندازه تشدید شود.
با توجه به تنشهای ایجاد شده ناشی از روی کار آمدن ترامپ با اروپا به خصوص در مساله اوکراین، ایران میتواند راهی دیگر را برای حل و فصل مسائل خود جستوجو کند
*ترامپ با چنین برنامهای کنار میآید؟ آیا میتواند نزدیکی ایران به اروپا را تحمل کند؟
جدا شدن نسبی اتحادیه اروپا از سیاستهای خاص ترامپ منجر به اتحاد بیشتر میان کشورهای اروپایی در مسائل مختلف سیاست بینالملل شده که یکی از مهمترین آنها مساله ایران است. به همین دلیل باورپذیری این مهم از سوی سیاستمداران ایرانی فرصتی است که با تقویت دیدارهای موثر و گفتوگوهای اثربخش بستری متفاوت برای کاهش تنشهای میان این اتحادیه و ایران فراهم کند. یقینا سود طرفینی این مهم قابل انکار نیست و در صورت آب شدن یخهای ارتباطی میان این اتحادیه با ایران فضای ارتباطی تقویت و بستر همکاری مشترک در زمینههای مختلف سیاسی و اقتصاد فراهم خواهد شد. فراموش نکنیم مسائلی که امروزه به صورت حربه از سوی برخی کشورهای اروپایی یا حتی اتحادیه اروپا به عنوان مسائل جدی در رابطه با ایران طرح میشود در بسیاری از کشورهای جهان به صورتی انکارناپذیر جدیتر و غیرقابل جبرانتر است. با این وجود آنها میتوانند برای ایجاد شکاف میان ارتباط ایران و اتحادیه اروپا مورد دستاویز برخی سیاستمداران اتحادیه اروپا باشند تا رابطه دیپلماتیک و اقتصادی فیمابین را با چالش همراه کنند. در شرایط کنونی اتحادیه اروپا این امکان برای ایران بیشتر حادث شده تا فضا را با هوشمندی سیاسی تغییر دهد.
*این واقعیت توسط ایران درک شده است؟
ایران با نگاهی استراتژیک در تغییر ایجاد شده در شطرنج سیاسی جهان میتواند روابط خود را با اروپا بهبود ببخشد و این نیاز دوطرفه قابلیت تازهای را ایجاد میکند که تحقق آن کلید حل بسیاری از مشکلات در حوزه اقتصاد و سیاست است. حضور نخست وزیر انگلستان در اجلاس اتحادیه اروپا برای اولین بار پس از برگزیت طی چند هفته اخیر و فعال شدن کشورهای آلمان و فرانسه در امر استقلال بخشی به وضعیت اتحادیه به خصوص پیشنهاد ماکرون در ایجاد ارتش اروپایی خوابهای خوش ناتو و... را با بنبست روبهرو ساخته و اهمیت توجه به روابط عمیقتر و اثربخشتر با اتحادیه اروپا و رهبران اروپایی را بیشتر کرده است. به همین دلیل آینده نقشه سیاسی جهان با توجه به رویکرد قلدرمآبانه ترامپ و تمایل به حل و فصل همه مسائل جهان با نگرش جدید اقتدارگرایانه دچار تغییر جدی خواهد شد و این مهم اروپا را وادار ساخته که راهی دیگر را جست وجو کند که شاید ایران نیز بتواند در این مسیر نگاهی متفاوت را برای تعامل ایجاد کند. در واقع ایران و جایگاه منطقهای و سیاسی آن در خاورمیانه این فرصت را برای گزینش راهی دیگر برای اروپا تسهیل خواهد کرد و اروپا به روشنی بر این مهم واقف است که با توجه به تحولات ایجاد شده در مسیر جدید در آسیا و خاورمیانه امکانی بهتر از ایران برای ورود قدرتمند به عرصه جهانی ندارد. توجه ایران به این مهم میتواند یک بازی برد- برد برای طرفین ایجاد کند که یقینا بهتر از سکوت یا بیتوجهی به شرایط کنونی است. اروپا میداند که دیگر ناتو و حمایتهای خاص نظامی و امنیتی آمریکا برای آنها وجود نخواهد داشت و آنچه هست تنها پوستهای است که به زودی فرو میپاشد.
*در چنین شرایطی معادلات بین ایران و ترامپ به چه شکلی پیس خواهد رفت؟
ترامپ با تجارب داخلی و بینالمللی که از دوره اول ریاست جمهوری خود داشته به دنبال ایجاد فرصتهای تازه برای نهادینه سازی رویکردهای خود در داخل و خارج آمریکا است. او با نگاهی از جنس تفوقگرایی و فردیت قلدر مابانه درصدد است معادلات سیاسی عصر حاضر را که بر پایه تفاهم، گفتوگو و حل مسائل به دور از تنش زدایی است را به حاشیه براند و برمبنای زورمداری اهداف بلندپروازانه را به نتیجه برساند. به همین دلیل به نظر میرسد در این مقطع از تاریخ سیاسی جهان ضرروت همگرایی جهانی برای مقابله با سیاستهای ترامپ به صورت نانوشته در حال شکلگیری است. دراین میان ایران نیز بایدی راهی متفاوت را طی کند. راهی که منجر به کاهش اختلافات با اتحادیه اروپا و کشورهای منطقه به ویژه خاورمیانه باشد. باور اروپا به اینکه ترامپ در تلاش است که این منطقه و اتحادیه را به ضعف گسترده سوق دهد از یکسو و دست آویز ساختن جنگ اوکراین برای تهدید مداوم از سوی دیگر برای آنها را به درستی دریافته است. این مهم امری پوشیده برای جهانیان نیست که تداوم بخشی به جنگ در منطقه اروپا هزینههای سنگین دفاعی و امنیتی را برای این منطقه در بر خواهد داشت. در چنین شرایطی هوشمندی سیاسی ایرانی این مهم را میتواند به فرصتی برای پیوستگی قرار دهد و فضای ارتباطی را تقویت سازد.
ارسال نظر