گفتوگوی «آرمان ملی» با عالیه شکربیگی، درباره علل افزایش زنانه شدن مصرف سیگار
نادیده گرفتن جنسیتی؛ دروازه ورود به آسیبها
آرمان ملی – شفق محمدحسینی: طبق آمارها، مصرف سیگار و دخانیات بهخصوص در میان زنان و دختران افزایش چشمگیری یافته است.
این مساله را با نگاهی به اطراف خود درخواهید یافت. شاید در دهههای گذشته به سبب نگرش منفی که نسبت به مصرف سیگار، بهخصوص در میان زنان بود، هرگز در خیابان زنی را سیگار به دست نمیدیدید، اما امروز با این مساله بیشتر مواجه هستیم. درحالی که افزایش مصرف سیگار در زنان را میتوان تاحدی در واکنش به نابرابریهای جنسیتی در نظرگرفت، اما این میان آسیبهای متعدد جسمی مصرف دخانیات نادیده گرفته شده است. در همین راستا با عالیه شکربیگی، دانش آموخته جامعه شناسی و مدرس دانشگاه، گفتوگو کردیم که در زیر میخوانید:
دلیل افزایش مصرف دخانیات را چگونه میشود بررسی کرد؟
مصرف دخانیات و به ویژه کشیدن سیگار، امروزه به یک رفتارعادی در میان جوانان و نوجوانان تبدیل شده است و با وجود زیانهای شناخته شدهای که سیگار بر سلامتی افراد و جامعه دارد، استعمال دخانیات میان دانشجویان رشتههای مختلف، با وجود آگاهی آنان نسبت به زیانهایش روبه افزایش است. در این میان بر اساس مشاهدات میدانی، زنان هم به کشیدن سیگار تمایل دارند. افزون بر چند و چون و روند کمی مصرف سیگار در میان دانشجویان دختر و پسر، بررسی تفاوت درک، زمینهها و انگیزههایی که دانشجویان دختر و پسر برای روی آوردن به مصرف سیگاردارند، اهمیت بسزایی دارد و روشن شدن ابعاد آن، مستلزم انجام مطالعاتی در این حوزه است.
طبق آمارهای موجود، مصرف دخانیات در زنان و دختران روبه افزایش است، آیا میتوان دلایل جامعه شناختی این مساله را بررسی کرد؟
بررسی مطالعات صورت گرفته نشان دهنده این امر است که میزان شیوع مصرف سیگار هم در سطح کشور ما و هم در سطح جهان، به حدی نگران کننده است که به یکی از حوزههای مهم پژوهشی در حیطة اعتیاد تبدیل شده است.
دختران نیز، به مثابة آسیب پذیرترین گروه اجتماعی، به دلایل متفاوت و متنوعی به مصرف سیگار روی آوردهاند. گزارشهای گوناگون، دختران جوان سیگاری را 2/10 درصد در مقابل 1/2 درصد زنان بزرگسال سیگاری برشمرده اند که از این تعداد، اغلب مصرف کنندگان را دختران دانشجو تشکیل میدهند. دختران از حیث جایگاه عاطفی، اعتقادی و اجتماعی با همگنان پسر خود تفاوت دارند و بیشک پیامد این تفاوت، انتظار مصرف پایین سیگار در میان دختران است. اما، با فراگیرشدن تغییر و تحولات ناشی از روند مدرنیته و جهانی شدن، تهدیدها در عرصههای مختلف اجتماعی و فرهنگی به گونهای دیگر نمایان شده است؛ چراکه قرارگرفتن در تقابل دوگانة «سنت/ تجدد» بر شدت تهدیدها و تعارضها در روابط اجتماعی افزوده است. تزلزل ارزشها و باورهای پیشین جامعه و شکل نگرفتن نظم و ارزشهای جدید، زمینهساز ابهام دربارة درستی یا نادرستی روابط اجتماعی در ذهن کنشگران جوان به خصوص دختران است. این ابهام پیش درآمد زیرسؤال رفتن ساختارهای سنتی و بنیانهای هویتی است که بروز رفتارهای پرخطر یکی از پیامدهای آن است.
آماری از درصد مصرف سیگار بین دانشجویان دختر و پسر وجود دارد؟
طبق بررسیها و پژوهشهای برخی جامعه شناسان، افزایش سه برابری میل به مصرف سیگار در دختران دانشجو نسبت به پسران، از جابه جایی شیوع مصرف سیگار، یا به اصطلاح، تغییر روند مصرف از یک جنس به دو جنس حکایت دارد.
تبعات این تغییر الگوی مصرف از نظر جامعه شناسی چیست؟
این رخداد، اعلام خطری جدی برای بنیان خانواده و نسل آینده است که با توجه به افزایش مصرف سیگار درخور تأمل است. در چنین اوضاعی است که زنگ خطر برای ظهور یکی دیگر از مسائل عمیق اجتماعی به صدا در میآید؛ چراکه مصرف سیگار دروازة ورود به رفتارهای پرخطر با وابستگیهای پیش رونده خواهد بود. تمام مطالعاتی که دربارة معتادان به انواع مواد مخدر و رفتارهای پرخطر صورت گرفته، مبین آن است که این گروهها در آغاز سیگاری بودهاند.
واکاوی و بررسی مطالعاتی علل مصرف سیگار توسط دختران دانشجو ضرورتی انکارناپذیر است. براین بنیان، پرداختن به چرایی و علل مصرف سیگار، با درنظرداشتن منابع و پرداختهای نظری و پرسش از وضعیت این مساله، و عوامل تشدیدکننده یا کاهندة آن، افق دیگری به روی ما خواهد گشود.
میتوان این افزایش میل به سیگار یا ممنوعیتهای اجتماعی دیگر را به نوعی واکنش به نادیده گرفته شدنهای جنسیتی دانست؟
یورگن هابرماس، یکی از مؤلفههای جامعة مدرن را اجبار و سرکوب میداند و این موضوع را هم در سطح ساختاری و کلان و هم در بعد فردی مربوط به کنشگر تحلیل میکند. اینجاست که فرد تلاش میکند به کمک بازاندیشی، موانع را زیر سؤال ببرد. این فرآیند در سطح اجتماعی نیز کاربرد دارد؛ چراکه میتوان، از طریق نقد و بازاندیشی موانع اجتماعی، به نادیده گرفته شدن جنسیتی نیز واکنش نشان داد. کنش ارتباطی تحت وجه اجتماعی کردن، به هویت شخصی زنان و دختران جوان شکل میدهد. چنین فرآیندی بر انعطاف پذیری و بازاندیشی فردی میافزاید. فرد میتواند باورهای قالبی و کلیشههای رایج را به منزلة هنجارهای اجتماعی هدف چون و چرا قرار دهد. ازاین رو، هابرماس امکان موجود در جامعة مدرن را رهایی بخشی به انسان، به خصوص زنان، میداند و زنان مجال بیشتری برای ساخت و پرداخت و عرضة خود پیدا میکنند. در نتیجه، آنچه در مباحث هابرماس برجسته میشود، توجه ویژه به رفتارهایی است که زنان به صورت هدفمند دربرابر باورهای کلیشهای و نادیده گرفته شدن انجام میدهند.
می شود نتیجه این رفتار در زنان را نوعی انتخاب آزادانهتر دانست؟
آنتونی گیدنز از دوران مدرن با نام «جامعة پساسنتی» با ویژگی حق انتخاب بیشتر یاد میکند. او، همچون هابرماس، معتقد است زمانی که سنت نتواند برای افراد کاری انجام دهد، ترکیبی از رهایی و نگرانی شکل میگیرد. در نتیجه، در زندگی مدرن همیشه خطر وجود خواهد داشت. در جامعة پرخطر، فرد حتی درباب جان خود نیز خطر میکند. ادامة این روند ممکن است نشانة نوعی بیباکی اقناع کنندة فردی باشد. مانوئل کاستلز تعریف نقشها را ساختة دست نهادهای مسلط جامعه میداند، اما همین هویتهای نقشی، ضمن اینکه منبع معنا برای خود کنشگران است، به دست خود آنها نیز از رهگذر فرآیند فردیت یافتن ساخته میشود. آنچه از بحثهای کاستلز مشخص است، نوع رویکرد او به موضوع هویت و رابطه با قدرت است. کاستلز ساخت اجتماعی هویت را همواره در بستر روابط قدرت مییابد و بین سه صورت و منشأ برساختن هویت تمایز قائل میشود: هویت مشروعیت بخش که نهادهای غالب جامعه ایجاد میکنند تا سلطهشان بر کنشگران اجتماعی عقلانی شود و گسترش یابد؛ هویت مقاومت که به دست کنشگرانی ایجاد میشود که در اوضاع و احوالی قرار دارند که منطق سلطه آنها را بیارزش میداند؛ چراکه با اصول تحت حمایت نهادهای جامعه در تضادند؛ و هویت برنامه دار که کنشگران آن را از طریق مواد و مصالح فرهنگی در دسترس میسازند و موقعیت آنان را در جامعه از نو تعریف میکند.
آیا میتوان تغییر الگوها و اولویتهای نسل جدید را از عوامل تغییرات اجتماعی دانست؟
درنشستهایی که با حضور نسلهای دهه هفتاد و هشتاد درارتباط با مسائل اجتماعی و نیز علل سیگارکشیدن برگزار شد، نتایج گفتوگوها نشانگرتحولات جدیدی در انگارهها و دیدگاههای این دونسل درباره مسائل مختلف اجتماعی بود. مسائلی مانند ازدواج، تشکیل خانواده، فرزندآوری و تعاملات خانوادگی از دید آنان در اولویتهای چهارم و پنجم و در مواردی اساسا نیازی به امر ازدواج و تشکیل خانواده و فرزند آوری از دید آنان احساس نمیشد و لذت گرایی و در لحظه بودن برای آنان در اولویت اول بود.
آیا نهاد خانواده را هم میتوان در گرایش به مصرف سیگار موثر دانست؟
پاسخ به این سوال همچنان حکایت از اهمیت و ارزش نهاد خانواده بهرغم همه بحرانهایش دارد. به عنوان مثال عواملی چون: سابقه مصرف سیگار در خانواده، داشتن انواع محرومیتها، توزیع گسترده سیگار، دسترسی آسان، مصرف سیگار در مکانهای دور از نظارت خانواده و فضای متشنج در محیط خانه است.
چه شرایطی موثر در افزایش مصرف سیگار در زنان جوان است؟
عواملی مانند: شروع سیگار با ترغیب دوستان، جایگاه ویژه برند نزد زنان، جذابیت ظاهری سیگار، رسانهها، فقدان تفریحات مناسب، ملاک انتخاب دوست، داشتن تنش در زندگی، کسب پرستیژ و سیگار به عنوان ابزاری برای تفریح و سرگرمی است
از دیدگاه نسلهای دهه هفتاد و هشتاد آیا سیگارکشیدن انحراف است یا آسیب؟
طبق گفته خودشان، انحراف نیست و اگر هم آسیب باشد، آگاهانه به استقبال این آسیب میروند، چون در لحظه بودن و تفریح برای آنها مهم است و باز میدانند که کشیدن سیگار یک مرگ تدریجی است و در حال حاضربه دلیل نداشتن تفریحات دیگر، این رفتار برای آنها یک وجه اجتماعی مطلوب دارد!
آیا میتوان ورود ارزشهای مدرن به جامعه را از عوامل تغییر الگوهای اجتماعی دانست؟
بی تردید ورود ارزشهای مدرن در یک جامعه، بیش از هرچیزی، نهاد خانواده را در مینوردد و پیامد آن در این دهکده جهانی، از جا کنده شدن امری به نام تربیت پذیری که متاسفانه متولیان آن یعنی نهاد خانواده و نهاد آموزش آن را به فراموشی سپردند و نهادی به نام رسانه مسئولیت این امرخطیر را به عهده گرفته است، در سوالی از جوانان پرسیدیم که مهمترین عامل گسترش کشیدن سیگار در میان شما چیست؟ اشاره به حضور در فضای مجازی و تشویق دوستان و پذیریش اجتماعی داشتند و آن را مطلوب خود تلقی نمودند.
می شود گفت میل به سیگارکشیدن نوعی تقلید رفتار است که به تدریج در جامعه گسترش مییابد؟
ساترلند معتقد است رفتاربزهکارانه یادگرفتنی است و افراد در فرآیند ارتباطی و طی کنش متقابل با دیگران آن را یاد میگیرند. بخش اصلی رفتار بزهکارانه، در گروههای اولیه و صمیمی صورت میگیرد. بر پایه این دیدگاه، افراد برای اینکه در گروه همسالان پذیرفته شوند، برروی ارزشها و نگرشهای هم تاثیر میگذارند. دانشجویان به خاطر سکونت در خوابگاه و دانشگاه، زمان بیشتری را با دوستان خود میگذرانند و تحت تاثیر همدیگر قرار میگیرند. برخی دانشجویان به خاطر چشم و همچشمی، مد بودن، جذابیت، پذیرفته شدن در جمع دوستان به مصرف سیگار تشویق میشوند.
بر اساس نظریه هیرشی، هنگامی که دانشجویان نسبت به دانشگاه وابستگی دارند، به دانشگاه و موفقیت علمی پایبند میشوند و در این صورت احتمال کج روی کمتر میشود. به نظر میرسد بر اساس این نظر، وابستگی دانشجویان دختر به دانشگاه بنا به دلایل مختلف از جمله ناکارآمدی کارکرد دانشگاه درجذب دانشجویان، جایگزینهایی چون سیگار کشیدن و قلیان کشیدن و مباحث دیگری برای دانشجویان جذابیت پیدا میکند، به طوری که حضور در دوستیهای گروهی و سیگارکشیدن، بهترین حال از سوی آنان توصیف میشود و این گویای بحران در دانشگاه در سالهای پیشرو است و دیگر نمیتوان دانشگاه را به عنوان یک مرکز تربیت سرمایههای علمی و انسانی تلقی نمود!
مهمترین عوامل در جذب سیگار برای نسلهای جدید چیست؟
بنا بر نتایج به دست آمده از گفتوگویی دوستانه با نسلهای دهه هفتاد و هشتاد، تاثیرات رسانهها و حضور در فضای مجازی به عنوان مهمترین عامل در جذب سیگار عنوان شده است و این گویای نظریه گیدنز و اولریخ بک در بحث پیامدهای زندگی در جوامع مدرن است که هر لحظه در حال تغییر است و اساسا ذات زندگی مدرن تغییر و مخاطره و ریسک است و به گفته آنان، در جوامع سنت زدا، چون افراد با آیندهای باز در دهکده جهانی روبهرو هستند و حق انتخابهای متعدد برایشان فراهم میشود و زندگی مدرن را در گروههای دوستی و اجتماعات مجازی تجربه میکنند و این یعنی سیالیت زندگی و تغییرات به مانند هوایی که برای ادامه زندگی به آن نیازمندیم، برای زندگی ما یک ضرورت است و هر گونه کنترل رسمی غیرعاقلانه منجر به ستیزه پنهان نسل جوان و نوجوان میگردد و باید با آنان در ساحت عقلانیت، همدلی و همراهی داشت.
ارسال نظر