گفت‌وگوی آرمان ملی با محمد دادکان
افشای پشت پرده فشار وزارت ورزش برای برکناری کی‌روش | فدراسیون فوتبال هیچ نقشی در انتخاب قلعه‌نویی نداشت
پدرش از لوتی‌ها و جوانمردان بنام قدیم تهران بود که بانی هیات محبان الزهرا(س) بوده است. هیاتی که امروز خودش متولی آن است. در وصف پدرش مصطفی دادکان قصه‌ها گفته شده و در بین لوتیان قدیم تهران جایگاه خاصی دارد. خودش اما آنچه از پدر به ارث برده با مردم بودن است. مردم را اول و آخر می‌داند و بدون هراس، از کسانی که شرایط زندگی را برای مردم سخت کرده‌اند، انتقاد می‌کند. معتقد است معنای واژه خدمت و دشمن تغییر کرده و مسئولانی که به نام خدمت در لواسان و بهترین نقاط شهر خانه دارند مردم را فراموش کرده‌اند.
به گزارش آرمان ملی آنلاین، محمد دادکان بازیکنان اسبق و رئیس سابق فدراسیون فوتبال مهمان روزنامه «آرمان ملی» بود. در گفت‌وگویی دو ساعته دادکان از مسائل مختلف ورزش و جامعه کشور گفت که در ادامه ماحصل این گفت‌وگو را می‌خوانید.
حضور تیم‌ملی ایران در جام‌جهانی2022 قطر با گذشته متفاوت بود و شرایط اجتماعی و سیاسی کشور در وضعیت تیم‌ملی تأثیر گذاشته بود. به نظر شما چرا تیم‌ملی در جام‌جهانی نتیجه لازم را نگرفت؟
واقعیت این است که فدراسیون فوتبال از استقلال کافی برخوردار نیست. مدیرانی در این بخش وجود دارد که امضا می‌کنند و تأییدیه می‌دهند. در چنین شرایطی اگر تیم‌ملی با آقای اسکوچیچ هم به جام‌جهانی می‌رفت همین نتیجه‌ها را می‌گرفت.
ببینید | قلعه‌نویی بیرون از فدراسیون و از قبل انتخاب شده بود
یعنی ما با آقای اسکوچیچ هم شش گل از انگلیس می‌خوردیم؟
مطمئن باشید می‌خوردیم. اگر شش گل نمی‌خوردیم چهار گل می‌خوردیم. اینکه ما عنوان کنیم کار فوق‌العاده‌ای انجام داده این چنین نبوده است. به دلیل اینکه ایران با انگلیس و آمریکا هم گروه شده بود برخی عنوان کردند باید مربی جدید بیاید و نباید این بازی‌ها را از دست بدهیم و در مقابل این تیم‌ها باید برنده باشیم. حرف این عده نیز این بود که این کشورها دشمن ما هستند و به همین دلیل ما باید در مقابل آنها به پیروزی دست پیدا کنیم. در دوره قبلی که قرار بود به کی‌روش بگویند دیگر در ایران کار نکند آقای تاج با من تماس گرفت. آقای تاج از من خواستند که برای تماشای یکی از بازی‌های تیم‌ملی در خارج از کشور بروم که گفتم نمی‌آیم.
من به آقای تاج گفتم تحت هیچ شرایطی کی‌روش را برندار. او گفت وزارت ورزش به من فشار می‌آورد که کی‌روش را برکنار کنم. گفتم بگذار فشار بیاورند. در نهایت اما فشارهایی از بیرون صورت گرفت و کی‌روش را برکنار کردند. نکته قابل توجه این بود که در آستانه بازی‌های جام‌جهانی همین آقای تاج می‌رود دنبال کی‌روش و وی را به عنوان سرمربی تیم‌ملی انتخاب می‌کند. در اینجا هم فشارهای بیرونی وجود داشت. البته من معتقدم کی‌روش به درد فوتبال ما می‌خورد و کار را بلد بود. هدف این انتخاب در آستانه جام‌جهانی نیز این بود که کی‌روش تیم‌ملی را در مقابل انگلیس و آمریکا موفق کند که در نهایت نتوانست. نکته مهم این است که واژه دشمن که این افراد به کار می‌برند مشخص نیست در فرهنگ لغت چه معنایی دارد. اگر امروز آقای دهخدا زنده بود و از ایشان می‌پرسیدیم که معنای واژه دشمن چیست می‌گفت معنای آن مشخص نیست. در جام‌جهانی ما به هر دو دشمن خود یعنی آمریکا و انگلیس باختیم. به فدراسیون فشار آوردیم و رئیس قبلی را برکنار کردیم تا کسی را بیاوریم که بیشتر به نظرات ما احترام بگذارد.
پانزده سال پیش که آقای قلعه‌نویی به عنوان سرمربی تیم‌ملی انتخاب شد با من تماس گرفت و گفت قصد مشورت دارم. من در پاسخ گفتم اگر از من نظر می‌خواهی من می‌گویم سرمربی‌گری تیم‌ملی را قبول نکن چون شما را به صورت پایدار نگه نمی‌دارند. گفتم به محض اینکه به یک بن‌بست بخورید حتی اگر کوچک هم باشد شما را برکنار می‌کنند. همین حرف را به علی دایی هم زدم و گفتم اینها می‌خواهند از موقعیت شما استفاده کنند. علی دایی بعدا در یک برنامه تلویزیونی گفت‌ای کاش به حرف‌های آقای دادکان گوش می‌دادم. امروز هم به آقای قلعه‌نویی همین حرف را می‌زنم
یکی از انتقاداتی که نسبت به روسای فدراسیون مطرح بود و نام شما نیز زیاد مطرح بود این بود که روسای فدراسیون در مقابل کی‌روش منفعل هستند و اگر آقای دادکان رئیس فدراسیون بود کی‌روش نمی‌توانست چنین رویکردی در پیش بگیرد. اگر شما رئیس فدراسیون بودید چگونه با کی‌روش برخورد می‌کردید؟
کی‌روش اختیارات زیادی در فوتبال ما پیدا کرده بود. این نکته نیز به دلیل ضعف فدراسیون بود و نه قوی بودن کی‌روش. اختیارات سرمربی در زمین است و نباید در بیرون دارای اختیارات باشد. این در حالی است که ایشان اختیارات همه را به دلیل ضعف فدراسیون گرفته بود.
پس از پایان جام‌جهانی به صورت محترمانه عذر کی‌روش را خواستند و وارد پروسه انتخاب سرمربی تیم‌ملی شدند که در نهایت به امیر قلعه نویی رسید. دیدگاه شما درباره این پروسه و انتخاب چیست؟
واقعیت این است که مطرح شدن نام برخی مربیان ازجمله آقای قلعه‌نویی پروسه‌ای غیرواقعی بود. از قبل مشخص بود که آقای قلعه نویی قرار است سرمربی تیم‌ملی شود. نام‌هایی که کنار آقای قلعه نویی مطرح شدند همه صوری بودند. فدراسیون فوتبال در انتخاب آقای قلعه نویی تنها یک نقش داشت و آن هم امضا کردن قرارداد وی بود و در انتخاب ایشان هیچ نقشی نداشت. پانزده سال پیش که آقای قلعه‌نویی به عنوان سرمربی تیم‌ملی انتخاب شد با من تماس گرفت و گفت قصد مشورت دارم.
من در پاسخ گفتم اگر از من نظر می‌خواهی من می‌گویم سرمربی‌گری تیم‌ملی را قبول نکن چون شما را به صورت پایدار نگه نمی‌دارند. گفتم به محض اینکه به یک بن‌بست بخورید حتی اگر کوچک هم باشد شما را برکنار می‌کنند. همین حرف را به علی دایی هم زدم و گفتم اینها می‌خواهند از موقعیت شما استفاده کنند. علی دایی بعدا در یک برنامه تلویزیونی گفت ای کاش به حرف‌های آقای دادکان گوش می‌دادم. امروز هم به آقای قلعه‌نویی همین حرف را می‌زنم. آقای قلعه‌نویی شما جایی را گرفته‌اید که اولین مسابقه رسمی آن در جام ملت‌های آسیاست اگر به فینال نرسید هیچ کاری نکرده‌اید. در آن روز ببنید شما را می‌خواهند یا نه؟ آن روز مشخص می‌شود که آیا شما انتخاب فدراسیون فوتبال بوده‌اید و یا از جای دیگری انتخاب شده‌اید.
آقای قلعه‌نویی چه ویژگی‌هایی دارند که از جای دیگری انتخاب شده‌اند؟
آقای قلعه‌نویی در بین مربیان داخلی شرایطی خوبی دارد. فدراسیون فوتبال هیچ نقشی در انتخاب آقای قلعه‌نویی به عنوان سرمربی تیم ملی نداشته است.
صحبت‌های آقای مایلی‌کهن را درباره آقای قلعه نویی شنیده‌اید؟ نظر شما درباره این صحبت‌ها چیست؟
من این صحبت‌ها را نشنیدم. به هر حال صحبت‌های آقای مایلی‌کهن برای خودشان قابل احترام است.
فکر می‌کنید تیم ملی با آقای قلعه‌نویی در جام ملت‌های آسیا موفق خواهد شد؟
کار سختی است. آقای قلعه‌نویی هم باید بدانند که کار سختی پیش‌رو دارند. قرار نیست در جام ملت‌ها نیز با افغانستان و تاجیکستان و این کشورها بازی کنیم و بلکه قرار است با ژاپن، عربستان، کره جنوبی و استرالیا بازی کنیم که کار سختی خواهد بود. مردم هم دیگر چیزی به جز قهرمانی از تیم ملی نمی‌پذیرند.
در حین بازی‌های جام‌جهانی که با اعتراضاتی در ایران همزمان شده بود شاهد نوعی دوقطبی درباره تیم ملی بودیم دیدگاه شما در این زمینه چیست؟
تیم‌ملی جدا از مردم نیست. دو واژه دشمن و خدمت را در نظر بگیرید. خدمت یعنی صداقت، راستی، نوکر مردم بودن و معیشت و امنیت و رفاه را برقرار کردن. سوال این است که اگر به وضعیت امروز جامعه نگاه کنیم آیا مسئولان به مردم خدمت کرده‌اند یا خیر؟ معنای خدمت در جامعه ما تغییر کرده و به فشارهای اقتصادی به مردم تبدیل شده است. معنای دشمن هم تغییر کرده است. اینکه برخی مردم را دشمن خطاب می‌کنند صحیح نیست. دشمن کسی است که از هفتاد سال پیش تاکنون به ما ظلم کرده و در همه بزنگاه‌ها کشور ما را تحت فشار قرار داده است. به همین دلیل نیز باید عنوان کرد که معنای واژه دشمن تغییر کرده است.
مسئولان باید برای مردم امنیت و رفاه ایجاد کنند. رسانه‌ها را در اختیار دارند و مدام به به و چه چه می‌کنند. پیشنهاد من به صداوسیما این است که خبرنگارانی را که بین مردم می‌فرستند تا در نهایت عنوان کنند همه چیز عالی است را با من همراه کنند تا بین مردم برویم و مشخص شود مردم در چه شرایطی زندگی می‌کنند. تنها ده تا پانزده درصد مردم می‌گویند شرایط زندگی در ایران عالی است که خبرنگاران صداوسیما هم مرتب از بین همین افراد گزارش تهیه می‌کنند. خدمت را مولا علی کرد که هنگامی که از حجاز وارد کوفه شد به مردم گفت همه ببینند من یک اسب، یک خورجین، یک مشک، یک زیرانداز، یک روانداز و یک شمشیر دارم. اگر روزی که خواستم بروم بیشتر از این چیزی با خود بردم بدانید من حاکم فاسدی بودم که چیزی بیش از این با خود بردم. اگر به وضعیت زندگی برخی مسئولان ما نگاه کنید به عمق قاجعه پی می‌برید. فلان مسئول که تا قبل از مسئولیت پایین شهر ساکن بوده امروز در لواسان و بهترین جای شهر تهران خانه دارد و مردم را هم فراموش کرده است. فرزندان آنها هم در خارج از کشور زندگی‌های آنچنانی برای خود دارند. مردم وقتی با چنین فشارهایی مواجه می‌شوند دیگر تحمل ندارند. به همین دلیل نیز هنگامی که تیم‌ملی با تیم دیگری بازی دارد تیم مقابل را تشویق می‌کنند. چه کسی چنین کاری کرده است؟ من و شما؟ خیر؛ آن مسئولان این کار را کرده‌اند.
به همین دلیل نیز برخی بازیکن تیم ملی سرود تیم ملی را نمی‌خواند. برخی که به عنوان خدمت به مردم آمده خدمت نکرده‌اند بلکه به خودش و خانواده‌‌اش خدمت کرده است. اگر به جامعه خدمت کرده بودید به جز خودی‌ها، غیرخودی‌ها هم با شما بودند. با بگیر و ببند که نمی‌شود مشکلات مردم را حل کرد. باید به مردم محبت کرد. دین ما دین محبت است.
آیا ورزشکاران باید تنها به ورزش بپردازند و یا نسبت به مردم مسئولیت اجتماعی دارند؟
به نظر شما چرا با باقری قرارداد نمی‌بندند. چرا هیچ‌کس در این زمینه کاری نمی‌کند؟ من اگر مدیر باشگاه بودم و چنین شرایطی را می‌دیدم تیم نمی‌دادم. اگر بازیکن بودم بازی نمی‌کردم. چرا سرپرست تیم که رفیق صمیمی آقای باقری است هیچ حرفی در این زمینه نمی‌زند؟ دلیلش این است که از بیرون می‌گویند به بازیکن سه میلیاردی هفت میلیارد تومان بدهید، هفت میلیاردی را ده میلیارد بدهیم و ده میلیاردی را بیست میلیارد بدهید. در چنین شرایطی بازیکن دیگر از آنها حمایت می‌کند. بازیکن پیش خود می‌گوید اگر من با برخی همراهی کنم ده میلیاردم از بین می‌رود. بروید تحقیق کنید که در باشگاه‌هایی مانند پرسپولیس و استقلال چه پول‌هایی به بازیکنان پرداخت می‌شود. این وضعیت درباره تیم‌های صنعتی نیز وجود دارد. مدیران در چنین باشگاه‌هایی چه کاره‌اند؟ مگر لولو سرخرمن آنجا گذاشته‌اند که کسی کاری نمی‌کند؟ دلیلش این است که اگر کسی اعتراض کند صندلی‌اش را از دست می‌دهد. در چنین شرایطی این سوال مطرح است که اخلاق کجا رفت؟ پول‌هایی که باشگاه‌های صنعتی به بازیکنان می‌دهند یک طرف کف دست کارگران کارخانه‌ها هم یک طرف.
برخی تلاش می‌کنند به نام حجاب در جامعه دوقطبی ایجاد کنند. دیدگاه شما درباره وضعیتی که برخی درباره موضوع حجاب در جامعه ایجاد کرده‌اند چیست؟
در ابتدا باید عنوان کنم خانواده من محجبه هستند. با این وجود تحت هیچ شرایطی نسبت به کسی که دیدگاه دیگری نسبت به حجاب دارد معترض نمی‌شوم و به ایشان هم مانند یک فرد محجبه احترام می‌گذارم. آیا کسی اجازه دارد برای بیرون بودن موی یک زن با او برخورد تندی کند؟ دو چیز هر قومی را زمین می‌زند که آن هم دروغ و افراد نالایق است. این در حالی است که دو چیز هر قومی را بلند می‌کند و آن عدالت و آزادی است.
ارسال نظر