گفتوگو با احمد سلگی نویسنده حیثیت گمشده: مهدی حسینینیا نصف فیلمنامه را حفظ بود
آرمان ملی : «حیثیت گمشده» که این روزها پخش آن در شبکه نمایش خانگی (فیلیمو) ادامه دارد، دومین ساخته سجاد پهلوانزاده است.
احمد سلگی هم نگارش این داستان پرفراز و نشیب را که در قالب یک مینیسریال ۹ قسمتی ساخته و پخش شده، به عهده دارد. ایرنا نوشت: سلگی که ادبیات نمایشی را در دانشگاه تهران خوانده و در حوزه تئاتر آثار مختلفی را روی صحنه برده است، برای اولینبار در این مینیسریال در مقام فیلمنامهنویس حضور دارد. مجموعهای که میتوان گفت دیالوگها و خط داستانی آن جزو شاخصههایی هستند که باعث شده تا «حیثیت گمشده» بتواند نگاه مخاطبانش را به خود جلب کند. در ادامه گفتوگویی با او داشتیم و از کموکیف شکلگیری این قصه و تولد «حیثیت گمشده» گفتیم و شنیدیم.
- با قصهگویی و فراز و نشیبهای فیلمنامهنویسی برای یک مینیسریال شروع کنیم، اتفاقی که به علت زمانبندی محدودتر این قالب با دشواریهایی همراه است، چون قصه به نسبت یک سریال معمولی باید در تعداد قسمتهای کمتری شکل بگیرد و مخاطب را با خود همراه کند. به همین دلیل است که شاید پرداخت دراماتیک یا مثلا شخصیتپردازیها را با محدودیتهایی مواجه کند. به ویژه اینکه در «حیثیت گمشده» با قصهای معمایی و چند لایه و با تعدد شخصیت هم روبهرو هستیم. نظر شما هم همین است؟
*بهنظر من مسیر ایدهآل ماجرا این است که ما بر اساس قصه و بر اساس کانسپتی (مفهوم) که میخواهیم بر اساس آن قصه، روایت کنیم تصمیم بگیریم که یک سریال چند قسمتی باشد که خوشبختانه در این کار دستمان باز بود و تصمیم را خودمان گرفتیم. برخی مواقع پیش میآید که داستان پتانسیل لازم برای تعداد بالای اپیزود را ندارد اما شرایط تولیدی ایجاب میکند که این اتفاق بیفتد که آنجا معمولا نویسنده مجبور میشود که گرهافکنی و گرهگشایی کاذب کند. خوشبختانه در گفتوگوهایی که با سجاد پهلوانزاده درباره تعداد اپیزودها داشتیم، تصمیم گرفتیم که بر اساس همین تعداد ۹ قسمتی که الان هست به توافق رسیدیم و قصه هم کشش و ظرفیت لازم برای اینکه در این تعداد قسمت روایت شود را داشت. نه بیشتر و نه کمتر.
- مینی سریال بودن این ویژگی و کارکرد را هم دارد که از شاخ و برگ دادنهای اضافه و زوائد قصه دور میشویم و با ریتم بالاتری روبهرو هستیم. حالا که بحث ریتم و روایت شد به نظرمیآید با اینکه هر دو سریال «سقوط» و «حیثیت گمشده» مینی سریال بودند اما در دومی از همان ابتدا با تعلیقآفرینی و ریتم تند و التهاب مواجه هستیم و مثل «سقوط» مقدمه چینی کمتری برای رسیدن به نقطه التهاب صورت گرفته است. حتی قصه به نوعی از پایان آغاز میشود. در همان قسمت اول مرگ هاجر اتفاق میافتد و ادامه سریال رمزگشایی از معمای مرگ و شیوه زندگی و شخصیت اوست. شاید بتوان گفت با نوعی روایت معکوس مواجه هستیم. نظر شما چیست؟
*مسالهای که در «حیثیت گمشده» وجود داشت این بود که درام با یک رخداد بزرگ شروع میشود و مسیری که شخصیت اصلی طی میکند با یک ساختار حلزونی دور یک سوال میچرخد و پاسخش کامل و کاملتر میشود. این مستلزم این بود که ما در قسمت اول، سوال را کامل و قدرتمند در ذهن مخاطب ایجاد کنیم و برای مخاطب هم مثل شخصیت اصلی یعنی امیر این سوال ایجاد شود که هاجر چه گذشته و شخصیتی داشته است و چرا به این مرگ تن داد. بنابراین فکر کردیم باید از مقدمه کم کنیم و بیشتر به پاسخ دادن به پرسش درام بپردازیم. «حیثیت گمشده» روایت خودشناسی و پیداکردن خود است. از سوی دیگر با توجه به اشارهای که به روانشناسی مخاطب امروز داشتید باید در همان ابتدا و البته با رعایت منطق درام، احساس همذاتپنداری مخاطب با قصه و شخصیتهایش برانگیخت تا او انگیزه و میل به تعقیب داستان را پیدا کند به ویژه اینکه با یک مینی سریال مواجه هستیم که زمان در آن از اهمیت دراماتیکتری هم برخوردار میشود. طی این چند وقت به ویژه در سریالهای شبکه نمایش خانگی از تمهید پیش تیتراژ زیاد استفاده شده است.
- شما که بهعنوان بازیگردان با آقای حسینینیا ارتباط داشتید در این باره نظری ندارید؟
*پیش از این باید بگویم که هر اتفاقی که در یک پروژه سینمایی یا سریال میافتد بار آن بر دوش کارگردان است. سجاد از همان روز اول به من میگفت در کنار کاری که داریم میکنیم باید گزینههایی به بانک بازیگری ایران اضافه کنیم و واقعیت این است که تئاتر ایران پر از بازیگران با استعداد است که کمتر از ظرفیت آن استفاده شده است. ما سعی کردم از استعدادهای تئاتری بهره ببرم و خدا رو شکر فرصتی پیش آمد که از برخی از آنها استفاده کنم. به گمانم یکی از کارکردهای سریالسازی باید معرفی بازیگران جدید و با استعداد باشد تا بتوانند توانمندی خود را محک بزنند. آنچه درباره مهدی حسینینیا برای من خیلی قابل تامل بود تمرکز عجیب او روی فیلمنامه بود. نصف فیلمنامه را حفظ بود و بدون اغراق میگویم در تمام این سالهایی که با بازیگران همکاری داشتم لذتبخشترین آن همکاری با مهدی حسینینیا بود.
ارسال نظر