کارگردان نمایشنامه «جایی در میان خوک ها»: سعی کردیم از لمپنیسم فاصله بگیریم
کارگردان نمایش «جایی در میان خوکها» گفت: درباره متن فوگارد ساعت ها می شود صحبت کرد. مردم با این نمایش همذات پنداری می کنند. چون میخواهد یک مفهوم عمیق را انتقال بدهد.
به گزارش آرمان ملی آنلاین، پدرام آزموده با یادآوری این که نمایشنامه این اثر را آثول فوگارد نوشته است، اظهار داشت: این نویسنده اصالتا اهل آفریقای جنوبی بوده و متن او در ایران توسط هوشنگ حسامی ترجمه شده است. من در فرایند انتخاب متن، بین همه متنها به این متن رسیدم. چون احساس کردم خیلی متن اعجاب برانگیزی است.
وی با تاکید بر این که فوگارد از یک داستان واقعی استفاده کرده است توضیح داد: در جنگ جهانی دوم اتفاقی میافتد که فوگارد آن را تبدیل به نمایشنامه کرده است. در این نمایش سربازی روس به نام پاول ناوروتسکی وجود دارد که شخصیت اصلی نمایش است. داستان این سرباز از واقعیت الهام گرفته شده است. در سال ۱۹۴۳ در جنگی سه جانبه شوروی به سمت آلمان پیشروی میکند. در لهستان آلمانها توقف میکنند و در ورشو هم جنگ میشود. در زمستان ۱۹۴۳ جنگ سختی در می گیرد و تعدادی از سربازان روس و المانی و لهستانی کشته می شوند.
آزموده افزود: سرباز شوروی از جنگ فرار می کند و در خوکدانی خانه اش مخفی می شود و ۴۰ سال در این خوکدانی خودش را پنهان می کند. همسرش از او خبر دارد. تا اینجا داستان این نمایش فکت واقعی داشته است. اما این که سرباز از خوکدانی خارج می شود یا نه من در واقعیت چیزی پیدا نکردم. در نمایشنامه ذهن نویسنده تدابیری برای این موضوع اندیشیده است. چالش اصلی نمایشنامه بیرون رفتن پاول ناوروتسکی از خوکدانی است.
وی با بیان این که حدود ۷۰ صفحه تحلیل راجع به نمایشنامه نوشتم گفت: زمانی که این متن را شروع کردم، ۴ ماه روی تحلیل آن کار کردم. بخشی از تحلیل به ضرورت اجتماعی اثر برمیگردد.
موضوع که فوگارد نوشته بسیار چند لایه است. لایه اول آن تابوهایی است که انسان ها برای خودشان می سازند و نگرانی از حرکت رو به جلو دارند. فوگارد این تابوها را به خوک تشبیه کرده است. در این داستان یک من درون بر سرباز فراری غلبه می کند و به او می گوید خوک هایت را رها کن که بروند. چقدر به این ها وابسته هستی؟ سرباز می گوید گفتنش برای تو راحت است. من سی سال با این خوک ها زندگی کردم. برای من رها کردنش راحت نیست. وقتی این خوک ها را آزاد می کند خودش به رهایی می رسد. همسرش می پرسد کار شجاعانه بعدی تو چیست؟ او می گوید می خواهم از خوکدانی بیرون بروم.
آزموده با بیان این که خوک ها را باید استعاره ای از همه افکار و تابوهای منفی خودمان بدانیم که جلوی حرکت مان را گرفته است توضیح داد: این لایه اول است که فوگارد می خواهد بر خوکهای افکارمان غلبه کنیم. سهراب سپهری هم در شعر صدای پای آب میگوید رختها را بکنیم؛ آب در یک قدمی است.
این کارگردان با اعلام این خبر که اجرای نمایش تا آخر مرداد ادامه دارد، گفت: تمدید نمایش بستگی به این دارد که با سالن بتوانیم تفاهم داشته باشیم یا نه.
وی در پاسخ به این سوال که تمرینهای نمایش از چه زمانی شروع شده ادامه داد: سال ۱۴۰۰ در یک پروسه آموزشی شامل مدرسه بازیگری شرکت کردم. از ۱۴۰۰ تمرینها را شروع و در یک جشنواره هم شرکت کردیم که این کار را برگزیده انتخاب کردند. در مهر ۱۴۰۱ قرار بود اجرا برویم که نشد. ۴ ماه تمرینات را تعطیل کردیم. از همه بچه های گروه باید تشکر کنم که رنج زیادی را متحمل شدند. زمان طولانی شروع تا اجرا کار را فرسایشی کرد. یک سال و نیم از زمان شروع تمرینات میگذرد. تئاتر کار سختی است و سختترین روزهایش به زمان اجرا مربوط میشود. یک ورزشکار برای ۱۰ روز مسابقات یک سال تمرین می کند. جنگ اصلی هنرمند تئاتر هم زمانی است که کار به اجرا می رسد.
آزموده با بیان این که سعی کردیم این اثر به سمت لمپنیسم نرود و شرافت صحنه تئاتر را حفظ کند اظهار داشت: درباره متن فوگارد ساعت ها می شود صحبت کرد. مردم با این نمایش همذات پنداری می کنند. چون میخواهد یک مفهوم عمیق را انتقال بدهد. من دوست دارم مردم با تئاتر آشتی کنند. چون هنری است که برایشان چراغ و راهی را روشن می کند.
وی در پاسخ به سوالی درباره میزان استقبال گفت: تا الان از استقبال مردم ناراضی نیستیم. ما خیلی سابقه عجیب و غریبی در تئاتر این شهر نداشتیم. بزرگانی هستند به محض شروع همه بلیط هایشان خریده می شود. برای این تئاتر در فضای مجازی از ما حمایت شد. من قول می دهم که رضایت نسبی مخاطبان را جذب کنم.
نمایش جایی در میان خوکها به نویسندگی آثول فوگارد با ترجمه هوشنگ حسامی به کارگردانی پدرام آزموده ساعت ۱۹ روز دوشنبه ۲۳ مرداد در تماشاخانه صحنه آبی میزبان عکاسان و خبرنگاران است.
در خلاصه نمایش آمده است: «آخه چرا ما باید وسط بوران و سرما میجنگیدیم، در حالی که خونههای گرم و زنای جوونمون منتظرمون بودن؟ یه صدایی همش تو گوشم میگفت برو خونه پاول برو خونه... وای مامان گناه وحشتناکی کردم... نیمهمجنون از گرسنگی و سرما تسلیم اون وسوسه شدم تنها چیزی از خدا میخواستم این بود که یه شب دیگه با دمپاییهام کنار شومینه بخوابم...»
حبیبالله دانش و احسان فلاحتپیشه مشاوران تولید این اثر نمایشی هستند.
ارسال نظر