پی افکندم از نظم کاخی بلند
چه کسی جز فردوسی میتوانست مردم ایران را یاد خودشان بیندازد؟ هیچ کس... خاصیت تاریخ این است که ما را یاد خودمان میاندازد که چه کردهایم؟ چه بودهایم؟ چگونه میاندیشیدهایم و به کجا رهسپاریم.
آرمان ملی آنلاین _ فریبا خانی/ نویسنده و روزنامهنگار: مهرداد بهار میگوید: «مردم دنیا دو دسته هستند، عدهای تاریخگرا، عدهای دینگرا!» البته ما به تاریخ کممحلی میکردیم. و مردمی دینگرا بودهایم برعکس یونانیان. دلیلش هم این است که طبقه روحانیان و موبدان سواد خواندن و نوشتن داشتند و برای آنها مسلماً امور دینی مهمتر از تاریخ مردمان و پادشاهان بوده و اگر هم به دستور پادشاهی تاریخی نگاشته شده است؛ بیطرفانه نبوده است. هردوت زحمت تاریخنگاری ما را هم تا حدی کشیده است. اما فردوسی در بدترین شرایط تاریخی که مردم ایران با هجوم عربها و ترکها هویت تاریخی خود را گم کرده بود به نجات ما آمد و ما را به یاد خودمان انداخت.
شاهرخ مسکوب شاید به خاطر همین میگوید هویت ما ایرانیان از فرهنگ به دست آمده است تا تاریخ. فردوسی
با استفاده از زبان شعر و هنر ما را به سمت هویت ایرانی هدایت کرد. که این شاهکار فردوسی بر جان نسلهای مختلف نشست... او منابع محدودی داشت. خداینامکها و داستانهای شفاهی که نسل به نسل روایت میشد. البته مهرداد بهار میگوید که فردوسی به خداینامکها توجهی نداشت و سعی کرد شخصیتها را آن طور که دوست داشت؛ بیافریند! مثال گشتاسب که یک شخصیت مقدس در خداینامکهاست در شاهنامه تقلیل یافته است به شخصیتی ضعیف که فرزندش اسفندیار را به دامن مرگ افکند تا عمر سلطنت خویش را طولانیتر کند.
وقتی شاهنامه میخوانیم از برخی شخصیتها شگفتزده و هراسان میشویم. مثال ضحاک ماردوش که برای خوراک مارهای روی دوشش جوانان را قربانی میکرد. اگر چه شخصیت اسطورهای است اما با خود میاندیشیم که ممکن است ضحاک واقعی هم وجود داشته باشد؟
در کتاب «تاریخ مردم ایران» نوشته عبدالحسین زرینکوب وقتی به بخش پادشاهان ماد میرسیم به فکر فرو میرویم؛ نکند ضحاک شاهنامه همان آستیاک است که در برخی منابع اژدهاک هم نامیده شده است. از ستمگرترین پادشاهان ایران همین آستیاک بود. میگویند او تصمیم داشت نوه دختریاش یا همان کوروش هخامنشی را در نوزادی بکشد. برای این کار به وزیرش هارپاگ دستور داد تا این نوزاد را بکشد اما هارپاگ دلش نیامد یا از ماندانا مادر کوروش در هراس بود یا چه... این کار را نکرد. آستیاک دستور داد تا پسر کوچک هارپاگ را بکشند و با آن خورش درست کنند و پدر را مجبور کرد تا از گوشت تن پسرش بخورد...
آیا این شخصیت شبیه ضحاک نیست؟ در خیلی از موارد کوروش هم شبیه فریدون است که به جنگ ضحاک رفت. پس میتوانند اسطورهها ریشههای واقعی داشته باشند و تاریخنگاری این جا اهمیت پیدا میکند. به هر حال فردوسی در سه دهه رنج، تمام ثروت و جوانی را فدای نگارش شاهنامه کرد و توانست با نگارش شاهنامه اسطورهها و حماسه و بخشی از تاریخ و زبان فارسی را جاودان کند.
بناهای آباد گردد خراب/ زباران وز تابش آفتاب
پی افکندم از نظم کاخی بلند /که از باد و بارانش ناید گزند
ارسال نظر