تناقضهای بی پاسخ بحران زا می شود!
شاید داده های تاریخی، تجزیه و تحلیلی متعارف از خصلت های چند وجهی ایرانی داده است اما همه تاریخ با آنچه که در سال های اخیر به دلیل وجود فناوري و حضور ابزار عصر ارتباطات و انتقال سریع و آسان اطلاعات...
آرمان - امید فراغت/ کارشناس ارشد علوم سیاسی
یکی از پایههای اصلی هر نظام و حکومتی، باور و اعتماد عمومی است. هر گاه به باور و اعتماد عمومی خدشه وارد شود و برای تناقضات پاسخ قانع کننده ای به افکار عمومی داده نشود، در فرآیند زمان و در نقطه ای که قابل محاسبه نیست بحران هایی پدید می آید که به دلیل عملکردهای گذشته و تناقض های بی پاسخ ، راه برون رفت از آن بحرانها سخت خواهد شد!
در شرایط كنوني جامعه جهانی، افکار عمومی به دلیل برخورداری و دسترسی آسان به فناوری اطلاعات، تبدیل به « خواص غیررسمی» شده اند. خواصی که دارای اطلاعات و به تبع آن صاحب تجزیه و تحلیل شده اند و به دلیل همان آسیب خوردگی به باور عمومی و اعتماد عمومی به اخبار و تحلیل های منابع رسمی توجهی ندارند زيرا منابع رسمی را یک « دیدگاه و رفتار بولتنی» به حساب می آورند که از خود، اراده و اختیاری ندارد و بر همین اساس به اخبار و اطلاعات منابع غیر رسمی که همسویی و همصدایی با مردم را تداعی می کند، توجه دارند و به عبارتی از منابع رسمی عبور کرده و به منابع غیر رسمی تکیه دارند!
شاید داده های تاریخی، تجزیه و تحلیلی متعارف از خصلت های چند وجهی ایرانی داده است اما همه تاریخ با آنچه که در سال های اخیر به دلیل وجود فناوري و حضور ابزار عصر ارتباطات و انتقال سریع و آسان اطلاعات و حرکت به سوی یکپارچگی فرهنگی، اقتصادی و ... که نظريه آن نیز ادبیات دهکده جهانی است، با شرایط اکنون متفاوت شده است و یکپارچگیها و همزمانیها خصلتهای ایرانیان را نیز دچار ناهمگونی، تغییر و دگرگونی کرده است. شاید این احوال كنوني ، متعادل نباشد اما ادامه این روند، احوال و نگرش جدید ایرانیان را به یک نقطه تعادل نسبی خواهد کشانید و در آن شرایط است که به دنبال انبوه سئوالات پاسخ داده نشده، خواهند رفت. نکته ای که باید در این شرایط زمانی و مکانی مورد توجه تاریخ نگاران، روان شناسان، جامعه شناسان و اقتصاد دانان قرار بگیرد این است که حال و قال ایرانیان به دلیل ارتقاي ذهنی و ديدن انبوه تصاویر هماهنگ و متضاد و آشنایی با مکاتب و فلسفه های گوناگون تغییر کرده است و با تحلیلهای گذشته نمی توان خلق و خوی ایران و ایرانی جدید را بررسی کرد چرا که انتقال صفات ادبیاتهای بیرونی به واسطه فن آوری اطلاعات به آسانی صورت پذیرفته است و بيشتر ملت، متوجه شده اند با حرکت است که راه نمایان می شود و هیچ چیز و هیچکس در یک نقطه ثابت باقی نمی ماند و به عبارتی در عالم هستی هیچ موجودی نیست که در حال سکون باشد و ایستایی، رابطه مستقیم با نیستی و فناپذیری دارد.
همانگونه که حکومت ها تغییر مردمان شان را مشاهده می کنند، چرا نباید مردم نيز ، تغییر خصلت و احوال حاکمان را مشاهده کنند؟!نمی توان با عقل قدیم و با روش و منشی که دورتر از خواست و نیاز مردم است به دنبال برقراری تعادل در حکومتداری رفت.
باید تغییرات را بپذیریم و نسبت به ادبیات جدیدی که بر جوامع حاكم شده است ، تمکین کنیم .گاهی باید گام به گام جلو رفت اما گاهی نيز باید مثل امروز ، دوید تا به مردم رسید و مطمئن باشند که با دویدن و گذر از ادبیات های تکراری، هیچ مشکلی پدید نخواهد آمد.
ارسال نظر