زهرا نژاد بهرام در گفت و گو با آرمان ملی :
از نشستهای درون جبههای به گفت و گو با مردم می رسیم
در جریان انتخابات خرداد 1400 شاهد شکاف و انشقاقی در جبهه اصلاحات در مورد ورود یا عدم ورود به انتخابات بودیم، با فرو نشستن تب و تاب انتخابات و یکدست شدن قوای سه گانه کشور طبیعتا فرصت مناسبی برای جبهه اصلاحات است تا با بازنگری در ساختار و شعارهایش بار دیگر پشتوانه مردمی خود را به دست آورد.
آرمان ملی آنلاین - با این حال در شرایطی که یک سال و اندی تا انتخابات مجلس دوازدهم باقی مانده هنوز اصلاحطلبان نسبت به بازیابی سرمایه اجتماعی و آسیبشناسی درونی و بازنگری در رویکردها و راهبردها نپرداختهاند. باید دید طی مقاطع پیش رو اصلاحطلبان چه رویکردی اتخاذ خواهند کرد. برای بررسی بازسازی جریان اصلاحات، بازیابی سرمایه اجتماعی و نوع نگاه اصلاحطلبان به فرایندهای جامعه«آرمان ملی» با زهرا نژاد بهرام فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورای شهر پنجم به گفت و گو پرداخته است که میخوانید.
روند بازسازی و سیاست ورزی در جریان اصلاحطلبان را بعد از انتخابات 1400 چگونه ارزیابی میکنید؟
احزاب بسته به شرایط خودشانباید سالانه یا هر دو سال یک بار کنگره برگزار کنند ، در کنگره، شورای مرکزی خودشان را انتخاب و بر اساس آن هم دبیرکلها تعیین شود. این یک وضعیت ثابت است که در همه احزاب تکرار میشود. اما درباره مسائل احزاب اصلاحطلب و روند بازسازی جبهه اصلاحات که مقوله ای بسیار جدی است اصلاحطلبان به شدت درصدد آن هستند که این بازسازی و بازنگری صورت گیرد. برجسته ترین قسمت این تغییرات به نتایجی بر میگردد که اصلاحطلبان در انتخابات اخیر به دست آوردند. نیک می دانیم که بازتاب فعالیت احزاب در انتخابات مشخص می شود، اصلاحطلبان با توجه به شرایط خاصی که در کشور به وجود آمده بود نتوانستند در انتخابات 1400 به موفقیت برسند لذا طبیعتا این مهم در روند بازسازی احزاب اصلاحطلبان و جبهه اصلاحات تاثیر می گذارد. اما بخش مهم این روند که بیانیه های مختلف هم منعکس شده است؛ اصلاحطلبان معتقدباید با نگرش دیگری به مقولات مبتلا به جامعه اعم از حوزه های سیاسی،اقتصادی و... بازنگری کرد. شاید بخشی از آن هم همانطور که آقای خاتمی در پیام خودشان به هفتمین کنگره حزب اتحاد ملت ایران منعکس کردند بحث جامعه محوری است. جامعه محوری یکی
از نقاط قوت اصلاحطلبان بود ولی در طول مدت اخیر این مقوله کمتر مورد توجه قرار گرفته است. مقوله قدرتباید درکنار جامعه محوری قرار بگیرد. منظور از جامعه محوری همان بخشی است که ارتباط با بدنه جامعه، نخبگان جامعه، شناخت مشکلات جامعه و جستجوی راهکارهای حل مشکلات جامعه است. گاهی مواقع میتوانید در قدرت نباشید و از ظرفیتهای قدرت استفاده کنید و نیازهای جامعه را شناسایی کنید و نسبت به حل آنها اقدام کنید. گاهی اوقات هم میتوانید در قدرت نباشید اما نیازهای جامعه را شناسایی کنید و نسبت به راه حل هایی که مربوط به آن است اقدام کرده و حداقل راه حلهایی را پیشنهاد دهید. این مساله در واقع مستلزم تعامل مداوم با جامعه است و جامعه محور بودن یک استراتژی کلانی است که در پیشانی جریان اصلاح طلبی قرار دارد و به شدت هم مورد توجه قرار گرفته است. دو، سه بیانیه اخیری که ناسا یا همان نهاد اجماع ساز در ارتباط با وضعیت کشور، وضعیت آب و اعتراضاتی که شهروندان اصفهانی به خشک شدن رودخانه زاینده رود داشتند صادر کرده دقیقا در همین مسیر حرکت کرده است. ضمن پذیرش مسئولیتی که هر کدام از دولتها نسبت به تصمیم گیریهایی که داشتند با تاکید بر این
مهم و شانه خالی نکردن از مسئولیت پذیری مسئله و نیاز جامعه را درک کردند و نسبت به ارائه راه حل فراتر از سوگیری سیاسی و جریانهای سیاسی مباحث خودشان را مطرح کردند. این نوع رویکردها نشان دهنده این است که در واقع اصلاحطلبان در مسیر بازسازی توان خود مشارکت طلبیدن شهروندان و توسعه عرصه مشارکت جویی توجه ویژه نشان دادند و راهکارهای حل مسائل کشور را در چارچوب منافع ملی مطرح می کنند.
جریانات سیاسی چگونــه میتوانند برای حــل مسائل و مشکلات جامعه اقدام کنند؟
این نکته مهمی است که اولویت اول جریان های سیاسی کشور منافع ملی باشد فارغ از این که چه کسی در راس قدرت است، و کدام جناح قدرت سیاسی را در اختیار دارد این که به منافع و مصالح ملی توجه شود کفایت امر را می کند و این نکته شاخصی در جریان اصلاحطلبی است. البته پیش از این هم شاخص بوده ولی به این برجستگی حداقل در اذهان عمومی قابل مشاهده نبود ولی الان مشاهده می شود. فارغ از این که اصلاحطلبان باشند یا نباشند مسئله آب را مساله جدی کشور میدانند سوء مدیریت در دوره های مختل و ، محدودیت های منابع را جدی می داند، مسئولیت پذیری میکند و راهکار ارائه می دهد و معتقد است که بر اساس این راهکارها باید برای حل مسئله اقدام کرد. چرا که پایداری کشور در حفظ منابع آب و در حفظ رویکردهای مثبت به جریانهای توسعه ای کشور است. اگر نقدی هم باشد فارغ از اصلاحطلب یا اصوگرا با این رویکرد یعنی رویکردی که به مصلحت کشور است یا نیست باید با مسائل برخورد شود. اینها نکات بسیار جدی و کلیدی است که در جریان اصلاحطلبی بر آنها تاکید میشود. در واقع جریانها و احزاب سیاسی دیگر بهصورت خیلی محدود به این نکات توجه کردهاند درحالی که این مسئله بسیار
جدی است و موضوع منافع ملی کشور مقوله ای است که به شدت باید از سوی جریانهای سیاسی کشور اولویت باشد و بعد از آن موضوع کسب قدرت تعریف شود. اما در جریان سیاسی مقابل این را کمتر میبینیم و اکنون نیز اصولگرایان همچنان درصدد این هستند که یک جور کشاکش با قدرت و کشاکش سیاسی را با حذف نیروهای کار آمد، کنار گذاشتن بدنه کارشناسی از بسترهای مختلف بخشهای اجرائی کشور انجام دهند. در واقع گویا باز موضوع منافع ملی موضوع دست چندم است و منافع سیاسی و قدرت سیاسی در اختیار جناح سیاسی مسئله اصلی و اول کشور است. اما خوشبختانه اصلاحطلبان در این مسئله پیشگام هستند و فکر میکنم جدیترین اقدام مسئولیت پذیری در مقابل اقدامی (چه درست و چه نادرست) است که انجام دادهایم. ما نمیتوانیم بگوییم ما حامی دولت روحانی نبودیم، اگر دولت روحانی اشتباهی کرده است آن اشتباهات به گردن اصلاحطلبان هم است، اصولگرایان هم نمی توانند بگویند ما حامی دولت احمدینژاد نبودیم، اگردولت احمدینژاد اشتباهاتی کرده است به گردن اصولگرایان هم است. این اشکالی ندارد و ملت هم این را می پذیرد ولی اگر اشتباه فاحشی صورت گرفته مسئولیت آن را قبول کنیم و پاسخگو باشیم و در
جستجوی راه حل باشیم و نگوییم کی بود، کی بود، من نبودم! این رویکرد توسعه گرایانه نیست. ولی خوشبختانه اصلاحطلبان با این دو بیانیه اخیر به ویژه بیانیهای که در خصوص آب داده شد کاملا در مسیر توسعهای قرار گرفتند و مسائل مردم و توجه ویژه به مقوله جامعه محوری را مورد توجه قرار دادند.
به پیام آقای خاتمی برای کنگره حزب اتحاد ملت ایران اشاره کردید، یکی از محورهای پیام تاکید بر گفت و گوی درون جبههای و گفت و گو با مردم بود، با توجه به وضعیت اقتصادی و تنگناهای معیشتی گفت و گو با مردم چگونه ممکن است؟
مردم حرفی را که درست زده شود، میپذیرند و این گونه نیست که نشود با مردم گفت و گو کرد. مردم معتقد هستند اول از همه افراد فارغ از این که وابسته به چه جریان و گروهی باشند مسئولیت کارها و اقدامات صورت گرفته را بپذیرند. تاکید آقای خاتمی وقتی گفت و گوی درون جبههای و گفت و گو با مردم را مطرح می کنند بر این مبناست که از گفت و گوی درون جبههای به گفتو گو با مردم میرسیم، از آن جا که نواقص خود را بازیابی میکنیم و نسبت به آن اقدامات درست را انجام میدهیم و خروجی آن را به مردم ارائه میکنیم، مردم هم به دنبال شفافیت و صداقت هستند و خوشبختانه اصلاحطلبان در این زمینه همیشه پیشگام بودند اگر در برخی موارد سوءتفاهم و کم توجهی صورت گرفته است الان با گفت و گوی درون جریانی می شود این مقوله را مرتفع کرد. نمیخواهم بگویم اصلاحطلبان همیشه کار درست را انجام دادهاند، چنین سخنی بر زبان راندن خطای فاحش است بالاخره هر انسان و هر جریانی که در معرض کار کردن قرار می گیرد یکسری نکات مثبت و یکسری نکات منفی دارد. برآیند کار مهم است که آیا برآیند مثبت بوده یا منفی ؟ اگر سوءتفاهم ها و عدم شفافیتهایی وجود دارد و احساس می شود فاصله
افتادن و کمبود ارتباط با جامعه به وجود آمده است اینها را از طریق همان گفت و گوی درون جریانی بازتاب پیدا کند، بازتولید شود و برای آن راهکار تعیین گردد. ما باید باور کنیم که آن کسی که هزینه داده مردم هستند و جریان سیاسی وظیفه اش این است که نسبت به شناسایی معضلات اقدام کند و راهکار کارشناسی را در اختیار مردم بگذارد. اکنون مشکل مردم آب است، ما برای مشکل آب چه راه حلی داریم؟ این خودش میتواند مبنای گفت و گو قرار بگیرد. در مسئله محوری باید ورود پیدا کرد. مردم به شعارها توجه ندارند بلکه بیشتر به دنبال این هستند که ببینند که مسئله آنها را چه کسی حل میکند. جریانهای سیاسی چه اصولگرا و چه اصلاحطلب بایدعملگرا باشند و الان باید راه حل ارائه بدهند چه کسی مشکل بیکاری، مسئله اقتصاد مردم را حل میکند، چه کسی بحران کرونا را میتواند مرتفع کند. هر کسی و یا هر جریان سیاسی که بتواند با راهکار این مشکلات را مرتفع سازد مردم با در کنارهم قرار دادن و مقایسه راهکارها آن را می پذیرند و در این نقطه اعتماد تولید میشود، احساس آرامش در کنار آن جریان سیاسی ایجاد می شود ولی اگر مسائل مردم نادیده انگاشته شود و فقط مسائل تئوریک و
نظری مورد توجه قرار گیرد مردم خیلی همراهی نخواهند کرد و تاکید آقای خاتمی بر این نکته است.
عملکرد دولت را در این مدت که از شــروع کار آن گذشته است، چگونه ارزیابی می کنید؟
ما بهعنوان کسانی که شهروندان این کشور هستیم انتظار داشتیم که دولت نسبت به اصلی ترین مسائل کشور یک خروجی به ما بدهد. متاسفانه در این صد روز نتوانستهایم در این صد روز خروجی مشاهده کنیم. در ارتباط با سیاست خارجی باید تکلیف خودمان را با جهان مشخص کنیم. خوشبختانه در اواخر صد روز و هنوز صد روز به پایان نرسیده بود اعلام کردند که ما برای مذاکره میرویم. مسئله مذاکره و رویکردها باید مشخص شود؛ الان اقتصاد بازار و هم اقتصاد درونی جامعه یعنی در واقع تولید منتظر است تا نتیجه مذاکرات را مشاهده کند، مسئله سیاست خارجی مسئله مردم است حالا هر چقدر هم بگوییم ما بی توجه هستیم و مسئله بیرونی است و به ما ربطی ندارد ولی واقعیت جامعه است. امروز تاریخ مذاکره را مشخص میکنند و نرخ طلا و دلار شما تغییر پیدا میکند و براساس آن نرخ تولید دچار تغییر میشود و حتی ممکن است نرخ تاکسی هم تغییر بکند. این واقعیتی است که در متن جامعه ایرانی است. جامعه ایرانی یکی از سیاسیترین جوامع است و مقوله اقتصاد به قدری حساس است که با نیم درجه میتواند تب کند و با نیم درجه میتواند از تب خارج بشود پس همه گفتههای مسئولان بر روی آن تاثیر می گذارد.
تصمیم گیری درارتباط با سیاست خارجی یک مسئله بسیار مهم است چون تکلیف آینده مردم تا حد زیادی مشخص می شود. باید تکلیف کرونا را مشخص کنیم، الان درست است که اکثریت مردم واکسن تزریق کرده اند ولی 30 درصد مردم هنوز واکسن تزریق نکرده اند و همچنان نگران آن 30 درصد هستیم. می دانیم در جامعه ای که 85درصد تا 90درصد جامعه واکسینه نشوند میزان بروز بیماری در آن شایع و طبیعی است. مقوله کرونا بسیار جدی است و با زندگی مردم سر و کار دارد. مسئله بعدی محیط زیست است و ما نتوانستیم برنامه کامل این دولت را در ارتباط با محیط زیست مشاهده کنیم. همه میگویند کی بود، کی بود، من نبودم! دولت قبلی بود. مردم اگر میخواستند بدانند مسائلشان به دولت قبلی مربوط است، از شما دعوت نمیکردند، تشریف بیاورید مسئولیت کشور را بر عهده بگیرد. باید برنامه خودتان را ارائه بکنید، نمی گویم همه این کارها را در 100 روز انجام داد، اصلا امکان پذیر نیست ولی حداقل می شود برنامه را اائه کرد و یک گام برداشت. بهطور مثال در ارتباط با نجات هورها یک برنامهای را اعلام و بگویید قراردادهایی که منجر به خشک شدن هورها شده است را متوقف میکنیم. خشکسالی و تغییرات اقلیمی
پدر دنیا را در آورده است و ما هم در کنار آن هستیم. چرا ما در قرارداد گلاسکو ورود پیدا نکردیم، مردم می خواهند ببینند که برنامه ما برای محیط زیست چیست. تغییرات اقلیمی مسئله مردم است. عملگرا بودن یعنی نسبت به این مسائل برنامه داشتن و پاسخگو بودن است. نمیگویم یک روزه یا صد روزه قابل حل است اما اگر دولت برنامه داشته باشید مردم امیدوار میشوند و میگویند مسئولان متوجه مسئله کشور شدهاند، متوجه بیکاری و از دست رفتن شغلها شدهاند و برنامه ارائه میدهند و ما هم تحمل میکنیم. اتفاقا رهبرانقلاب هم گفتند که مردم در تحمل به اوج میرسند، فرمایش کاملا متینی است به شرط این که برنامهای باشد اما وقتی خودشان نمیءدانند چه برنامهای دارند یا شاید به مردم نگفتهاند و ما هم جزو مردم و ابواب جمعی و شهروند این کشور هستیم.
ارسال نظر