حسین کمالی در گفت وگو با«آرمان ملی»:
برخی ناراضیان را تشویق میكنند به مهاجرت
احسان انصاری:آسیب شناسی رفتار اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری1400 یکی از نکاتی است که میتواند به مسیر آینده جریان اصلاحات کمک کند. این درخواستی بوده که سید محمد خاتمینیز از برخی از اصلاحطلبان داشته و از آنها خواسته دلایل ناکامی اصلاحطلبان را در انتخابات1400 مورد بررسی قرار دهند. اینکه چرا اصلاحطلبان بهرغم نشانه هایی مبنی بر ردصلاحیت همه گزینههای خود در انتخابات ریاست جمهوری در قبل از انتخابات، تصمیمات به هنگامی نگرفتند یکی از پرسشهایی است که باید به آن پاسخ داده شود.بدون تردید اگر جریان اصلاحات میتوانست در یک شرایط سخت و نابرابر سیاسی اقدامات موثری انجام بدهد که دستآوردهایی برای این جریان داشته باشد ارزشمند بود.
آرمان ملی آنلاین -با این وجود رفتارشناسی اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهوری نشان میدهد که چنین اتفاقی رخ نداده است.از سوی دیگر وضعیت اصلاحطلبان در فردای برگزاری انتخابات در وضعیت مبهمی قرار دارد و هنوز مشخص نیست جریان اصلاحات قرار است در آینده با چه استراتژی به حیات خود ادامه بدهد.«آرمان ملی» برای بررسی و تحلیل این موضوعات با مهندس حسین کمالی عضو هیأت رئیسه جبهه اصلاحات ایران گفت وگو کرده که در ادامه میخوانید.
شمــا در انتخابات1400عضو هیأت رئیسه جبهه اصلاحات بــودید. شرایــط تصمیم گیری در جبهه اصلاحات به چه صورت بــود؟آیا با توجه به قابل پیش بینی بودن شرایط و ردصــلاحیت هاجریان اصلاحات نمیتوانست با تصمیمهای بـه هنگام معادلات انتخابات را تغییر بدهد؟
هنگامیکه از انتخابات صحبت میکنیم به معنای این است که افرادی دارای این حق باشند که انتخاب کنند و افرادی نیز حق داشته باشند انتخاب بشوند. انتخاباتی که توسط یک جریان سیاسی برگزار میشود و تنها گزینههای آنها در انتخابات حضور دارند و گزینههای رأی آور جریان مقابل به دلایل مختلف رد صلاحیت میشود از معنای واقعی انتخابات تهی میشود.در انتخابات1400 جریان راست حتی گزینههایی را پیش روی اصلاحطلبان قرار داد به شکلی که اصلاحطلبان تنها بتوانند از این گزینههاحمایت کنند. در نتیجه نقش شورای نگهبان در انتخابات1400 تعیین کننده بود. افرادی که توسط شورای نگهبان ردصلاحیت شده بودند به صورت عمو یدرخواست کردند دلیل ردصلاحیت آنها منتشر شود. این در حالی است از این کار خودداری شد. نکته مهم اینکه مردم ما مهمان نیستند و بلکه میزبان هستند و دولتها و حکومتها مهمان هستند. با این وجود در شرایط کنونی مهمان به اندازهای بر ارکان کشور تسلی پیدا کرده و خود را مسلط میداند که میزبان احساس مهمانی میکند. حتی گاهی افراد درجه و دو و سه در فضای مجازی به فــعالان سیاسی و اجتماعی عنــوان میکننــد اگر از وضعیت کشور رضایت ندارید کشور را
ترک کنید و در کشــوری دیگر زندگی کنید. این افراد به جای توجه به وحدت ملی و انسجام اجتماعی عنوان میکنند کسانی که ناراضی هستند یا سکوت کنند و یا از کشور مهاجرت کنند. البته این سخن را از مسئولان رسمی نمیشنویم اما افراد درجه دو و سه در فضای مجازی این مسائل را بیان میکنند و از فعالان سیاسی ناراضی میخواهند که کشور را ترک کنند. اینجا مسافرخانه و هتل نیست که کسی بخواهد آن را ترک کند و بلکه وطن ماست و متعلق به همه است. برخی از افراد که از رأی بالایی در انتخابات برخوردار بودند به همین دلیل در انتخابات مشارکت نکردند.
چه کسانی به این دلیل شرکت نکردند؟
افراد زیادی بودند که دارای چنین شرایطی بودند.
در چنین شرایطی پیش بینی میکردید که احتمالأ جریان اصلاحات نمیتواند با گزینههای اصلی خود در انتخابات حضور پیدا کند؟
بله، به همین دلیل نیــز من قبل از انتخابات در گفتوگوهای خود همـــواره تأکیــد داشتــم که از ردصلاحیت چهرههای جریانهای مختلف سیاسی پرهیــز شود و اجــازه بدهند جریانهای سیاسی با تمام قدرت در انتخابات حضور پیدا کنند. در چنین شرایطی ما نمیتوانستیم تصمیمی بگیریم و جزء تصمیم گیرندگان نبودیم. ما نیز مانند مردم فاقد هر گونه تصمیم گیری موثر در انتخابات بودیم.کسانی که در شرایط تصمیم گیری قرار داشتند باید تصمیم صحیحی میگرفتند تا میزان مشارکت در انتخابات افزایش پیدا کند. در شرایط کنونی یکی از چالشهای آقای رئیسی این است که رضایت کسانی که در انتخابات مشارکت نکردهاند و به ایشان رأی ندادهاند را جلب کند.
آسیب شناسی شمـــا از رفتار اصلاحطلبان در انتخابات ریاست جمهــوری سال1400 به چه صورت است؟آیا اصلاحطلبان مــوفق شدند از ظرفیتهای موجود به سود خود استفاده کنند؟
واقعیت این است که انتخاباتی که در ایران برگزار شد با انتخاباتی که به صورت مرسوم در کشورهای مختلف جهان برگزار میشود فاصله داشت. همه جریانهای سیاسی دارای نقاط قوت و ضعفهایی هستند. این در حالی است که جریان اصلاحات نیز دارای چنین وضعیت بود. ما باید بپذیریم که ارتباط گسترده ای با مردم نداشتیم، به مسائل اقتصادی جامعه توجه کافی نداشتیم و از دولتی حمایت کردیم که حاضر نبود به اصلاحطلبان پاسخ بدهد. دولت آقای روحانی همراهی و همدلی لازم را با اصلاحطلبان نداشت. در انتخابات سال96 سه نفر از جریان اصلاحات مأمور مذاکره با آقای روحانی بودند که بنــده،آقــای موســوی لاری و آقایمــرعشی بودیم. این در حالی است کــه پس از انجام این مذاکرات دیگر هیــچ تماسی از سوی آقای روحانی با ما گرفته نشد.آقایروحانی فکر میکـرد نقش اصلاحطلبان تنها این بوده که تلاش کنند ایشان به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود. عدم توجه به نیازها و مطالبات مردم و مسائلی مانند ماجرای افزایش قیمت بنزین و نارضایتی مردم اتفاقاتی بود که در دیدگاه مردم تأثیرگذار بود. این در حالی بود که جریان اصلاحات در این قضایا نقشی نداشت.اگر آقای روحانی در زمینههای مختلف و
از جمله بررسی نیازهای مردم با اصلاحطلبان مشورت میکرد و دیدگاههای آنها را در مدیریت کشور جویا میشد نه این اتفاقات برای خودش رخ میداد و نه برای اصلاحطلبان. در اینجا این ایراد به جریان اصلاحات وارد است که چرا بدون قید و شرط از آقایروحانی حمایت کرد. پاسخ ما به این ایراد نیز این است که ما به جزء آقایروحانی گزینه دیگری نداشتیم و شرایط گزینه مقابل به شکلی نبود که جریان اصلاحات بتواند از وی حمایت کند. نکته دیگر اینکه اصلاحطلبان نتوانستند دیدگاههای خود را به جامعه انتقال بدهند. این در حالی است که صداوسیما به عنوان یک حزب برای جریان اصولگرایی عمل میکند. به عنوان مثال برنامه خبری هشت و سی دقیقه در طول هشت سال گذشته همواره به دنبال این بود که دولت در کجا اشتباه کرده تا آن را بزرگ نمایی کنند. این در حالی است که در شرایط کنونی به دنبال رفع ابهام هستند. نکته دیگر مظلوم نمایی جریان اصولگرایی در مقابل دولت روحانی بود و دولت نیز در واکنش مناسب به این مظلوم نماییها ناتوان بود .با همه این مسائل نمیتوان عنوان کرد جریان اصلاحات در انتخابات1400 شکست خورده است. اگر آرای کسانی که در انتخابات شرکت نکرده اند را در
کنار افرادی قرار بدهیم که در انتخابات شرکت کرده اما به گزینههای جریان اصولگرایی رأی ندادهاند را با هم مقایسه کنیم به این نتیجه میرسیم که تعداد کسانی که شرکت نکرده اند و به گزینههای اصولگرایان رأی ندادهاند، بیشتر است. اگر این افراد در انتخابات شرکت میکردند احتمال اینکه پیروز انتخابات باشند زیاد بود.
چرا برای به صحنــه آوردن این افراد و جلب آرای آنها تلاش نشد؟
در چنین شرایطی برخی از چهرههای اصلاحطلب از ابتدا خود را کنار کشیدند و ترجیح دادند وارد صحنه نشوند. از سوی دیگر گروه دیگری وجود داشت که به دنبال این بودند از بروز یک اتفاق ناگوار سیاسی در انتخابات جلوگیری کنند و تلاش کنند در راستای اصلاح گام بردارند. اصلاحطلبان با براندازان متفاوت هستند. نقطه قابل تأمل این بود که در انتخابات1400 مواضع براندازان و محاقظه کاران در یک جهت قرار گرفت که از جمله پدیدههای عجیب انتخاباتی بود. براندازان به دنبال این بودند که کاری کنند که مردم در انتخابات شرکت نکنند تا مشروعیت نظام سیاسی زیر سوال برود و از سوی دیگر محافظه کاران نیز دقیقأ به دنبال رأی حداقلی بودند. به همین دلیل نیز مرتب اخباری در فضای انتخابات منتشر میشد تا مردم در انتخابات مشارکت حداکثری نداشته باشند. در چنین شرایطی نتیجه ای در انتخابات رقم خورد که در حال حاضر شاهد آن هستیم.
در شرایط کنــونی که جریان اصلاحات در بیرون از قدرت قرار گرفتـــه دارای چه رسالتی است؟ جریان اصلاحات چگونه میتواند از این فرصت برای خانه تکانی و بازنگری در رویکردهای گذشته خود استفاده کند؟
در مرحله نخســـت ما باید این مسأله را مشخص کنیم که اصلاحطلبی به چه معناست و به دنبال چیست؟امروز اصلاحطلبان باید مشخص کنند که برنامه و دیدگاههای آنها در زمینههای مختلف سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی چیست و چه ایدهای برای مدیریت جامعه دارند. اگر جریان اصلاحات مدعی تکثرگرایی است باید اجازه بدهد کسانی که نسبت به جریان اصلاحات نقد دارند دیدگاههای خود را به راحتی بیان کنند تا گفتمان اجتماعی شکل بگیرد. امروز مسائل اقتصادی برای مردم در اولویت قرار دارد. به همین دلیل نیز جریان اصلاحات باید عنوان کند که با توجه به چه گفتمان اقتصادی میتواند مشکلات مردم را در این زمینه حل کند.در جریان اصلاحات کسانی حضور دارند که دست آدام اسمیت را از پشت بستهاند و از سوی دیگر افرادی حضور دارند که به یک اقتصاد سوسیالیستی و دموکرات اعتقاد دارند. همه هم زیر چتر اصلاحات تعریف میشوند. این وضعیت درباره سیاست خارجی نیز وجود دارد. ما باید مشخص کنیم در زمینه سیاست خارجی دارای چه استراتژی هستیم. نگاه ما به کشورهای منطقه،کشورهای غربی و آمریکا به چه صورت است و قرار است با این کشورها چه رابطه ای داشته باشیم. ما باید با مردم حرف بزنیم.
مردم دیگر به سوابق افراد رأی نمیدهند.اینکه کسی در گذشته رئیس جمهور، وزیر یا نماینده مجلس بوده برای مردم ملاک نیست. به همین دلیل در شرایط کنونی نوشتن یک مانیفست جدید اصلاحطلبی که مورد پذیرش همه طیفهای اصلاحطلبی باشد و به جامعه ارائه شود و همه نیز به آن وفادار باشند ضروری به نظر میرسد.یکی از اولویتهای جریان اصلاحات توجه به جامعه مدنی است. این در حالی است که براساس دیدگاههای جان لاک مهم ترین جنبه جامعه مدنی دولت پاسخگو است.سوال اینجاست که آیا در ایران ما با دولت پاسخگو مواجه هستیم؟ آیا دولتهایی که در جمهوری اسلامی روی کار آمده اند به همه مسائل و اعتراض هایی که نسبت به آنها وجود داشته پاسخگو بودهاند و خود را در معرض نقد افکار عمو می و جامعه مدنی قرار داده اند؟اینکه برخی مسائل کلی را بیان کنند و آن را به نام کلیت جریان اصلاحات معرفی کنند رویکردی بوده که در گذشته صورت گرفته و به نتیجه نرسیده است.نباید دیدگاههای یک فرد را به حساب دیدگاه کلی جریان اصلاحات در نظر بگیریم صحیح نیست.دیدگاههای کلی جریان اصلاحات از طریق یک پارلمان اصلاحطلبی میتواند بروز وظهور داشته باشد. این پارلمان نیز نباید انتصابی
باشد و بلکه باید انتخابی باشد و با انتخاب طیفهای مختلف اصلاحطلبی شکل بگیرد.
دولت آقای رئیسی کار خود را آغاز کرده است. چه چالشها و فرصتهایی پیش روی این دولت میبینید وچه دیدگاهی نسبت به کابینه شکل گرفته دارید؟
در مرحله نخست کســی که قرار است کشور را اداره کند باید دارای تجربه مدیریتی باشد. با این وجود فرهیختگی یک فرد با مدیریت اجرائی در کشور دو رویکرد متفاوت است. واقعیت این است که آقای رئیسی در زمینه اجرائی مثل روسای جمهور سابق نبودند. این احتمال وجود دارد معاون اولی که برای خود انتخاب کردهاند بتواند تا حدودی این مورد را جبران کند. در انتخاب اعضای دیگر کابینه نقش گروههای سیاسی و گروههایی که در پیروزی ایشان در انتخابات موثر بودهاند به وضوح مشخص است. به عنوان مثال آقای صالحی که ریاست سازمان انرژی اتمی را برعهده داشتند یک چهره اصولگرا به شمار میروند. این در حالی است که ایشان اصولگرای تابعی نبودند. به همین دلیل فرد دیگری را به جای وی معرفی کردند.در تیم اقتصادی آقای رئیسی کسانی را انتخاب کرده که در بسیاری از مسائل اقتصادی با ابتداییترین اصول اقتصادی نیز آشنایی ندارند. ما امیدواریم دولت سیزدهم عملکرد موفقی داشته باشد چرا که دولت همه مردم ایران و از جمله ماست. زمین خوردن دولت آرزوی جریان اصلاحات نیست و هیچ اصلاحطلب واقعی چنین آرزویی برای دولت ندارد. کسانی که در دولت از تجربه کافی برخوردار نیستند باید از کسانی
که دارای تجربه کافی هستند استفاده کنند و نباید احساس بی نیازی کنند.اگر کسی احساس بی نیازی از مشورت دیگران کند در نهایت به زمین میخورد و نمیتواند عملکرد موفقی از خود برجای بگذارد. مهمترین چالشهای کابینه آقای رئیسی را در زمینههای اقتصادی وسیاست خارجی میبینم. نمیتوان با کشورهای جهان مبارزه کرد و در عین حال به دنبال رابطه خوب با کشورهای جهان بود. دولت جدید نباید خود را گرفتار خود فریبی کند و بلکه باید با واقعیتها مواجه شود.
ارسال نظر