آرمان ملی از لزوم بازنگری و خودانتقادی در جریان اصلاحات گزارش می کند؛
خلاقیت و نوزایی نیاز فعلی اصلاحطلبان/ محسن هاشمی: اصلاحات به خون تازه ای نیاز دارد
حمید شجاعی: پس از دولت اصلاحات که اصلاحطلبان رفتهرفته نهادهای انتخابی قدرت اعم از دولت، مجلس و شوراها را یک به یک از دست دادند، برنامه مدون و منسجمی برای بازگشت به قدرت در سالهای آینده ارائه نداند و صرفا با یکسری شعارهای نظری و غالبا غیرعملیاتی سالهای پس از دوران طلایی خویش را سپری کردند.
آرمان ملی آنلاین -با این حال در پی تغییرات پیدرپی در نوع نگاه جامعه و تمایل مجدد مردم به اصلاحات باز هم آنها توانستند از این حمایت استفاده کرده و مجلس، شوراها و دولت را تا حدودی در اختیار بگیرند. اما باز هم حضور در این نهادهای انتخابی نتوانست برای اصلاحطلبان با ثمرات و آوردههایی همراه باشد؛ بنابراین آنها پس از چهار سال با رویگردانی مردم مواجه شدند و با عدممشارکت گسترده مردم تمامی نهادهای انتخابی را از دست دادند. لذا با رصد این شرایط و نوع عملکرد اصلاحطلبان به نظر میرسد به بحث بازنگری و نوزایی گفتمانی و جریانی در جریان اصلاحات کمترین اهمیت داده شده و همین امر نیز موجب شده امروز اصلاحطلبان دچار نوعی خمودگی و کرختی شوند. آنچه مسلم است اصلاحطلبان باید در اسرع وقت به خودانتقادی و آسیبشناسی درونعملکردی بپردازند تا بازهم مثل سابق بتوانند جریان فکری حاکم و تاثیرگذاری در جامعه باشند.
خودانتقادی و خلاقیت درونی
نقد درونجریانی مسالهای است که بارها از سوی چهرههای مختلف اصلاحطلب در مقاطع متفاوت بر آن تاکید شده اما هر زمان که موعد این بحث رسیده اصلاحطلبان با این بهانه که اکنون وقت این حرفها نیست یا باید از این برهه خاص بگذریم همواره این مساله مهم را به تعویق انداختهاند. لذا از همینرو است که اصلاحطلبان روی یک خط سیری متمرکز بدونهیچ انتقاد درونساختاری یا آسیبشناسی عملکردی سالها است پیش میروند. چه اینکه آنها برای اصلاح امور جامعه و کشور نام اصلاحطلب بر خود نهادهاند، اما هر اندازه در راستای اصلاح امور جامعه تلاش کردهاند از اصلاحات درونی خود غافل شدهاند. چنانکه هنوز پس از گذشت 2سال از پایان دوره عملکردی فراکسیون امید در مجلس و چند هفته باقی مانده به پایان عملکرد دولت روحانی و شورای شهر پنجم هنوز نسبت به نحوه عملکرد منتخبان خود در این نهادهای انتخابی دست به ارزیابی نزدهاند و صرفا بهطور روزمره از مسائل گذشتهاند. آنچه مسلم است اصلاحطلبان طی سالهای گذشته هیچگونه بازاندیشی، بازتولید، نوزایی و تفکر بدیع و خلاقانه در جریان خود نداشتهاند و صرفا بر مبنای راهبردها و مانیفست سابق عمل کردهاند. چنانکه
محمدرضا تاجیک، نظریهپرداز اصلاحطلب در انتقاد به اصلاحطلبان میگوید: «مشکلی که جریان اصلاحطلبی را به یک «ایما»، «خاطره» و «داستان قدیمی» تبدیل کرده، فقدانخلاقیت یا استعداد آفرینشگری است؛ اصلاحطلبان مدتی است دل در گرو سیاستی دارند که به تعبیر بدیو، با قدرت و ثروت گره خورده و بهتبع آن، جریان اصلاحطلبی نیز، دیری است که امکان و استعداد خلق سوژهبودگی خود را در تجربه خلق ممکن از درون ناممکن از دست داده است.» قدرمسلم اصلاحطلبان باید نوعی خانهتکانی جریانی و گفتمانی در خود داشته باشند و به عبارت معمول اصلاح اصلاحلات را کلید بزنند. چنانکه تاجیک میگوید: «شاید در نخستین و ضروریترین گام، باید از هسته سخت خود امتناع و تخطی کند و هستهای نرم و انعطافپذیر و خلاق را جایگزین آن کند.» آنچه مسلم است اصلاح طلبان باید بهواقع خودانتقادی را بهصورت جدی آغاز کنند و از تغییر گفتمان یا حتی ساختارهای خود نهراسند؛ چراکه آنها زمانی میتوانند باز هم به همان جریان غالب جامعهمحور با سرمایه اجتماعی فزاینده و رو به رشد بازگردند که بتوانند در درون خود نوعی بازپروری و زایش مجدد ایجاد کنند. به عبارت دیگر اصلاحطلبان
باید بتوانند شرایط را تغییر دهند و حرف تازهای برای گفتن داشته باشند.
تمرکز بر عملگرایی و مسالهمحوری
رئیس شورای مرکزی حزب کارگزاران سازندگی در خصوص عملکرد اصلاحطلبان در انتخابات اخیر اظهار داشت: اصولا در کشور دو طیف از احزاب وجود دارد. احزاب همراه حاکمیت و احزاب منتقد حاکمیت. احزاب همراه برای حضور در انتخابات مشکلی به عنوان ردصلاحیت ندارند، اما احزابی منتقد مانند اصلاحطلبان تا زمان اعلام تاییدصلاحیتها تکلیفشان روشن نیست و مثلا در این دوره هر 9 کاندیدای جبهه اصلاحات ردصلاحیت شدهاند و در سه هفته قبل از انتخابات با بلاتکیفی مواجه شده و تا آخر نیز نتوانستهاند تصمیم روشنی درباره انتخابات بگیرند. محسن هاشمی در خصوص آینده اصلاحطلبان با از دستدادن نهادهای انتخابی گفت: ما این تجربه را در سال 1384 هم داشتیم و در این مقطع هم شورای دوم، هم مجلس هفتم و هم دولت نهم در اختیار اصولگرایان قرار گرفت. البته با اتکا به چهرههای کاریزماتیکی نظیر آیتا... هاشمیرفسنجانی جبهه اصلاحات توانست در سال 1392 به عرصه رسمی بازگردد. رئیس شورای شهر تهران افزود: در شرایط فعلی نیز باید برنامهای جدی برای بازسازی و آسیبشناسی عملکرد اصلاحطلبان طراحی شود. جریان اصلاحات نیاز به خون و نگاه تازهای دارد. این فعال سیاسی
اصلاحطلبی بیان کرد: یکی از مشکلات جدی اصلاحطلبان این است که هنگام خارج بودن از قدرت و ایفای نقش منتقد و اپوزیسیون، با رویکرد روشنفکری و انتزاعی رفتار میکنند و شاید برای آن دوران این رویکرد مناسب باشند، اما وقتی به قدرت هم میرسند از همان فضا و نگاه ایدهآلی و انتزاعی خارج نمیشوند و باز هم همان شعارها را میدهند؛ در حالیکه لازمه حضور در قدرت و کارآمدی، عملگرایی و واقعگرایی است و اصلاحطلبان از یک رویکرد عملگرایانه و واقعگرایانه مبتنیبر حل مساله در این هشت سال فاصله داشتهاند و نه در دولت، نه در مجلس و نه در مدیریت شهری نتوانستهاند در حد انتظار مردم و بدنه اجتماعی خود حاضر شوند. در این فرصت بازسازی جریان اصلاحات باید با تمرکز بر عملگرایی و واقعگرایی و مسالهمحوری صورت گیرد تا اعتماد جامعه به کارآمدی اصلاحطلبان و توانایی آنها برای حل مساله جلب شود.
انتقاد جدی به اصلاحطلبان
محسن هاشمی درخصوص چگونگی ترمیم رابطه اصلاحطلبان با جامعه بیان کرد: یکی از انتقاداتی که امروز در فضای مجازی از اصلاحطلبان میشود، این است که مردم و بدنه اجتماعی، حاضر نیستند هر دو یا چهارسال یکبار فقط پای صندوقهای رای بیایند و رای بدهند؛ بلکه انتظار دارند در طول دوران مسئولیت، اصلاحطلبان مطالبات آنها را پیگیری و نمایندگی کنند. درواقع آنها میخواهند اثر رای خود را در تغییر سیاستها به مسیر مدنظر خود ببینند، اما در تعامل با حاکمیت این امکانپذیر نمیشود؛ بنابراین بدنه اجتماعی مایوس میشوند، البته درمواقع خاص هم صدای بلند و حمایت جدی از اصلاحطلبان نشنیدیم و به همین دلیل بدنه هم در انتخابات دیگر حمایت نمیکند. وی افزود: این یک انتقاد جدی است که ما باید برای آن پاسخ داشته باشیم و البته مخاطب این انتقاد فقط اصلاحطلبان نیستند؛ یک چالش جدی برای کل سیستم است.
ارسال نظر