اصلاح طلبان و تئوری شرکت در انتخابات
وقتی مانند دو انتخابات اخیر یا برخی ادوار دیگر، رد صلاحیتها آنقدر گسترده است که یک طیف سیاسی قادر به مشارکت فعال نیست، خواه ناخواه، انتخابات از سوی آن طیف تحریم ناخواسته شده است. چرا که آنها قصد مشارکت داشتهاند و در نهایت اجازه حضور نیافتند.
اصلاحطلبان خواهان مشارکت و تاثیرگذاری در انتخابات هستند اما وقتی به پشتسر نگاه میکنند و رد صلاحیت علی لاریجانی، اسحاق جهانگیری و مرحوم هاشمی رفسنجانی را به یاد میآورند، تردیدی قوی پیدا میکنند؛ در چنین شرایطی است که راه میانه تحریم و مشارکت میتواند گرهگشا باشد.
به گزارش آرمان آنلاین به نقل از خبرگزاری خبرآنلاین، «تحریم انتخابات» یا «مشارکت در انتخابات»، دو روی سکه فعالیت سیاسی در موسم انتخابات است، لااقل عقیده اکثریت سیاسیون بر این اساس استوار شده که یک گروه سیاسی یا در انتخابات مشارکت میکند یا آن را تحریم. اما اخیرا برخی اصلاحطلبان در حال گشودن راهی «میانه» هستند و میگویند تحریم هیچ اثری ندارد؛ اما در عین حال به صورت «مشروط» در انتخابات حاضر میشویم. آنها معتقدند که ما بنایی بر تحریم نداریم اما این هم نمیشود که با دست بسته شنا کرد.
انذار اصولگرایانه به مذاق اصلاح طلبان خوش نیامد
این موضعگیری احتمالا مربوط میشود به سخنان مدتی پیش یکی از چهرههای پر نفوذ اصولگرایان که زبان به انذار اردوگاه رقیب گشود، محمدرضا باهنر اصلاحطلبان را تلویحا نصیحت کرد و گفت که اگر در انتخابات مجلس دوازدهم شرکت نکنند، به معنی «خروج از نظام است».
دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین گفته بود «جبهه اصلاحات را نصیحت میکنم که به صندوق رأی بازگردند. حتی برخی از سران این جبهه به این جمعبندی هم رسیدند که تنها راه حیات در عرصه سیاسی صندوق رأی است. با لشکر کشی در خیابان و اغتشاش راه به جایی نمیبرند. خارجیهای گردن کلفت به جایی نرسیدند و اینها هم در این صورت رقیب خود را نظام تعریف کرده و خارج از نظام خواهند بود».
باهنر در سخنانی که چندان به مذاق اصلاح طلبان خوش نیامد، تاکید داشت: «در این صورت دیگر باید جوابگوی هسته سخت نظام باشند. اما اینکه فلان شخص را قبول نداشته باشند اشکال ندارد. داخل نظام به رقابت و ارائه برنامه بپردازند، اما اینکه دنبال تحریم باشند خروج از نظام است». او تحریمکنندگان انتخابات را «دشمن حکومت» تعبیر کرده و گفته بود: «هیچ حکومتی با دشمنان خود رودربایستی ندارد. اصلاحطلبان اگر میخواهند داخل نظام باشند باید در انتخابات شرکت کنند».
این اظهارات با واکنشهای گستردهای روبرو شد. برخی معتقد بودند که چنین اظهاراتی روی دیگر گزاره سنتی اپوزیسیون است که اصلاحطلبان را «سوپاپ اطمینان» نظام میدانستند و میدانند؛ به عبارت دیگر این گفتههای باهنر اینگونه تفسیر شد که اصلاحطلبان مرغ عروسی و عزا هستند یا به تعبیری دیگر، برخی میخواهند از این طیف سیاسی تنها برای گرمکردن تنوری استفاده کنند که قرار نیست نانهای پخته شده در آن، به آنها برسد.
پس از این سخنان، اسدالله بادامچیان، دبیرکل حزب موتلفه هم گفت که «تحریم انتخابات از سوی اصلاح طلبان صورت نمیگیرد چون آنها هم مانند سایرین نمیخواهند خود را از مناسب حکومتی محروم کنند.»
راهحل حجاریان
اما سعید حجاریان از چهرههای شاخص اصلاحطلب، چندی پیش در گفتوگویی تاکید کرده بود که تحریم آن هدف غایی اصلاحطلبان برای فعالیت در انتخابات نیست. او گفته که «فهم حداقلی از سیاست به ما میگوید نباید به مسائل قطبی نگاه کنیم. میخواهم بگویم حرفهایی از جنس اینکه آن سوی عدم شرکت در انتخابات، خیابان است، بیمعناست». او در توضیحات بیشتر گفته که «از انتخابات تا خیابان، منازل زیادی وجود دارد؛ یعنی تاکتیکهای مختلفی در دنیا تجربه شده است که اصولگرایان به آن جاهل هستند و این جهلشان ناشی از نخواندن تاریخ سیاسی کشورهای مختلف است. لذا نباید کسی در دام گفتمانسازی امنیتی بیفتد. من دو قطبی «صندوق یا خیابان» را مغالطهآمیز میدانم زیرا سیاستورزی منحصر در این دو مقوله نیست».
اما راه حل سعید حجاریان برای این وضعیت، مسیری بینابین تحریم و مشارکت است؛ او گفته «من مدافع «مشارکت مشروط» در انتخابات هستم و درباره آن بارها صحبت کردهام. من از صندوق رای استاندارد، غیراستصوابی و آزاد دفاع میکنم حتی اگر یک اصلاحطلب انتخاب نشود.» به اعتقاد او «مشارکت مشروط نوعی برخورد فعالانه و مسوولانه با مقوله سیاست و انتخابات است».
حجاریان در بخشی از سخنانش تلویحا به گفتههای باهنر اشاره کرده و افزوده که «اقتدارگرایان میگویند هر کسی انتخابات را تحریم کند، باید کیفر ببیند. حال آنکه کسی که میخواهد انتخابات را تحریم کند فیالواقع از خرید کالای شورای نگهبان استنکاف کرده است. چه بسا همان فرد ممکن است در ادوار قبل مشتری آن کالا بوده باشد. در واقع ما اینجا با عمل مستوجب کیفر روبهرو نیستیم بلکه با سلیقهای برآمده از انتخاب عقلانی فرد مواجهیم. حتی فرد حق دارد در داخل کشور از تحریم ثانویه سخن بگوید. یعنی بگوید من پیش پزشکی که رای داده است یا رانتی است، ویزیت نخواهم شد. یعنی فیالواقع عمل بایکوت را انجام دهد.»
اما مشارکت با چه شرطی؟
حجاریان با وجود آنکه از مشارکت مشروط سخن گفته اما مستقیما شروط آن را بیان نکرده است. آنطور که از گفتههای او برمیآید، غایت خواسته او درباره انتخابات، «صندوق رای استاندارد، غیراستصوابی و آزاد» است. با این وجود، نهادی که بر گردنه انتخابات نشسته، یعنی شورای نگهبان هم صندوق رای فعلی را استاندارد میداند؛ هم از نظارت استصوابی دفاع میکند و هم انتخابات را آزاد میداند.
اما در عین حال هر گروه و جناح سیاسی این حق را دارد که طبق نگاه و اهدافش، برای شرکت در یک رویداد سیاسی مانند انتخابات، راهبرد تعیین کند. البته که بنا بر وضعیت سیاسی کشور، ممکن است برخی طیف های اصولگرا و چهره های رادیکال آنها از مشارکت بالا استقبال نکنند؛ به طور مثال، حسین طائب فرمانده وقت بسیج حدود ۱۰ روز مانده به انتخابات ریاستجمهوری ۱۳۸۸، در همایش بسیج مداحان گفته بود: «در هر دوره از انتخابات، گروهی این امر را تحریم میکردند، اما امسال همه آن گروهها به جز منافقین شعار شرکت در انتخابات را میدهند و این نشاندهنده امیدواری آنها برای تغییر در ارزشهای انقلاب اسلامی ایران است».
اما در ادوار دیگر انتخابات میزان مشارکت برای نهادهای موثر آنچنان اهمیتی نداشته است. دو انتخابات مجلس یازدهم و ریاستجمهوری سیزدهم، رکورددار پایینترین نرخ مشارکت در ادوار انتخابات این دو نهاد هستند. در انتخابات مجلس یازدهم که اسفند ۱۳۹۸ برگزار شد، ۴۲.۵۷درصد از واجدین شرایط، پای صندوق رفتند و در انتخابات ریاستجمهوری سیزدهم که خرداد ۱۴۰۰ برگزار شد، ۴۸درصد از واجدین شرایط رای دادند. انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ از لحاظ دیگری هم رکورددار است؛ درصد آرای باطله در این میان، ۱۳درصد اعلام شد که بالاترین میزان آرای باطله را به خود اختصاص داد.
ردپای شورای نگهبان محسوس است
بسیاری مشارکت پایین این دو انتخابات را نتیجه عملکرد شورای نگهبان میدانند؛ از ردصلاحیتهای گسترده برای انتخابات مجلس گرفته تا رد صلاحیت عجیب علی لاریجانی و اسحاق جهانگیری مواردی هستند که باعث میشود منتقدان انگشت اتهام را به سمت شورای نگهبان ببرند. در این دو انتخابات اصلاحطلبان نامزدهای مدنظرشان را در میدان نداشتند و نتیجه آن شد که امروز در اقتصاد، سیاست و … مشاهده میشود.
در نتیجه میتوان گفت که وقتی مانند دو انتخابات اخیر یا برخی ادوار دیگر، رد صلاحیتها آنقدر گسترده است که یک طیف سیاسی قادر به مشارکت فعال نیست، خواه ناخواه، انتخابات از سوی آن طیف تحریم ناخواسته شده است. چرا که آنها قصد مشارکت داشتهاند و در نهایت اجازه حضور نیافتند.
در انتخابات مجلس دوازدهم هم همین قاعده برپاست؛ اصلاحطلبان خواهان مشارکت و تاثیرگذاری هستند اما وقتی به پشتسر نگاه میکنند و رد صلاحیت علی لاریجانی، اسحاق جهانگیری و مرحوم هاشمی رفسنجانی را به یاد میآورند، تردیدی قوی پیدا میکنند؛ در چنین شرایطی است که راه میانهی تحریم و مشارکت میتواند گرهگشا باشد.
ارسال نظر