مستقل بودن وکیل
آرمان ملی - فارغ از مباحثی که در توصیف دادرسی عادلانه و ضرورت حضور وکیل برای تحقق این حق از حقوق اساسی ملت مطرح میشود و قانون اساسی ایران نیز در فصل سوم تحت عنوان حقوق ملت به آن اشاره دارد. لازم است در قالب مثالی ساده به دور از مباحث حقوقی_تخصصی مسأله را تبیین کرد. فرض کنید یکی از شهروندان بنا به هر دلیلی طرف دعوی یکی از ارگانهای حاکمیتی قرار گرفته، مثلا شهرداری یا اداره دارایی، در چنین وضعیتی آن شهروند محترم حاضر است دفاع از حقوق قانونیاش را به وکیلی که پروانه وکالتش را از دولت یا وزارت اقتصاد گرفته، واگذار کند؟ آیا چنین وکیلی که مجوز فعالیتش را یکی از ارگانهای دولتی صادر کرده، با فراغ خاطر و آسودگی میتواند در مقابل آن ارگان دولتی از حقوق موکلش دفاع کند ؟ یا در پروندهای که یکی از ارکان حکومت مانند نهادهای نظامی و... شاکی هستند، وکیل با آسودگی خاطر به دفاع از متهم قیام کند؟ اما منظور از مستقل بودن چیست؟
برخلاف تصور برخی که سعی دارند به مردم القا کنند وکلا مدعی هستند از کل سیستم حاکمیت باید مستقل باشند باید گفت، منظور و معنای مستقل بودن آن است که وکیل تحت نظارت و قوانین انتظامی و قضائی که از سوی دادگاه انتظامی کانون وکلا و دادگاه عالی قضات اعمال میشود، بدون هرگونه وابستگی به ارکان حکومت به دفاع از حقوق مردم بپردازد. در توضیح این بحث لازم است بگویم چند ارگان بر رفتار و اعمال وکلا نظارت دارند از دادسرای کانون وکلا تا دادگاه عالی قضات، اداره حفاظت و اطلاعات قوه قضائیه و کمیسیون بازرسی کانون وکلا و... که بنا به مقررات انتظامی و حرفهای حاکم بر حرفه وکالت به تخلف وکلا رسیدگی میشود، بنابراین مسأله وکلا ربطی به نظارت بر عملکرد آنها ندارد بلکه تنها دغدغه ایشان رعایت استانداردهایی است که در تمام دنیا اعمال میشود وگرنه برای من وکیل تفاوتی ندارد پروانهام را کدام ارگان صادر میکند و یا قرار است کدام ارگان بر رفتار من نظارت کند. نکته دیگری که لازم است در پاسخ به برخیها که میگویند مگر وکلا مفتکی کار میکنند بیان شود آن است که سالانه بیش از چندین هزار پرونده معاضدتی و تسخیری از سوی وکلا به رایگان اعلام وکالت میشود و چندین هزار مشاوره رایگان در واحد معاضدت محاکم و کانون وکلا از سوی وکلا ارائه میشود که جزء وظایف حرفهای و اخلاقی وکلاست و با افتخار چنین خدمتی را به هموطنان خویش ارائه میکنند. نقطه اشتراک آنچه از سوی وکلا در تعریف ضرورت وکیل مستقل ارائه میشود همانا حقوق ملت است که در تایید این امر نظر همکاران عزیزم را خلاصه نقل میکنم؛ آقای محمد احمدی، به تاثیر استقلال وکیل اینگونه اشاره دارد که؛ وکیل وقتی مستقل فکر کند مستقل بنویسد مستقل دفاع کند، این استقلال در فکر و انشاء و عمل ظهور آن در جامعه و اصلاح تاریکخانهها موثر است. در چنین دعاوی وکلای دادگستری در صورتی میتوانند از موکلین خود دفاع جانانه کنند که مستقل باشند و پروانه وکالت ایشان را دولت یا سایر قوای حاکمیتی صادر نکند و اختیار تعلیق و ابطال آن را نداشته باشند وگرنه وکیل در دفاعش دچار لکنت زبان خواهد شد چون دغدغه تعلیق و ابطال پروانه خواهد داشت. همچنین در امور کیفری و در جرائم علیه امنیت و جرائم مذکور در فصل حدود از جمله محاربه و افساد فی الارض که ممکن است متهم با شدیدترین مجازاتها از جمله سلب حیات مواجه شود نقش وکیل دادگستری مستقل اظهر من الشمس است چنانچه به کرات مشاهده شده در این جرائم بسیاری از متهمان با دفاع وکلای مستقل از مجازاتهای سنگین رهایی یافتهاند. برای روشن شدن مسأله ارتباط حقوق ملت با مستقل بودن وکیل پیش از آنکه مستند به اصول قانون اساسی و اصول حقوقی نکاتی بیان شود لازم است راجع به مسئله حقالوکاله و ادعای دفاع از حقوق ملت گفت: وکلا در ارتباط با موکل خویش دارای دو نقش و کارکرد هستند، بخشی که به حقالوکاله و قرارداد مالی وکیل و موکل ربط دارد و کارکردی که وکیل بنا به وظیفه ذاتی خویش به دفاع از حقوق شهروندی و حمایت از حقوق ملت قیام میکند.
ارسال نظر