رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه:اسناد اسرائیلی نشان میدهد که اسرائیل روی 80 سالگی را نخواهد دید
رئیس سابق سازمان اطلاعات سپاه گفت: در اسناد امنیت ملی امریکا بیان شده که قرن بیست و یکم قرن امریکایی است. در حالی که این قرن تبدیل به افول امریکا شد. سند ۲۰۲۳ امریکا تأکید کرده که تا سال ۲۰۳۰ دچار افول و مشکلات اساسی خواهد شد. در اسناد اسرائیل هم بیان شده که با وضعیت و روند فعلی اسرائیل به ۸۰ سالگی نخواهد رسید.
به گزارش آرمان ملی آنلاین، حجت الاسلام طائب مشاور فرمانده کل سپاه که روز خبرنگار در روزنامه جوان سخنرانی کرد، در ابتدای مراسم با اشاره به پیروزی انقلاب اسلامی، گفت: «در قرآن امت پیامبر، بهترین امت دانسته شده، چرا که امر به معروف و نهی از منکر میکنند. در مقابل جبهه حق افراد فاسق ایستادند. در داخل دین اسلام هم یک عده منافق شدند و یک عده هم امر به زشتی کردند؛ بنابراین امر به معروف و نهی از منکر یکی از شاخصههای جبهه حق و باطل است.»
به گزارش جوان، بخش هایی از اظهارات حجت الاسلام طائب را در ادامه می خوانید:
باید تحلیل دقیقی از شرایط منطقهای و بینالمللی داشته باشیم، در قرن ۱۸ زمانی که امریکا استقلال خود را از انگلیس به دست آورد، در سند راهبردی ملی خود اعلام کرد که ارزشهای امریکایی باید در آینده تبدیل به ارزشهای جهانی شود. در فصل دوم این سند آزادی، برابری، علم و مسائلی از این دست مورد تأکید قرار گرفته است. ۱۳ سال بعد و با تصویب قانون اساسی همین موارد در قانون اساسی امریکا هم مورد تأکید قرار گرفته است. امریکا با سه مؤلفه قدرت، ثروت و پرستیژ تلاش کرد ارزشهای خود را جهانی کند.
امریکا برای جهانی کردن ارزشهای خود دو ابزار را به کار گرفت؛ ابزار اول توسعه قدرت اقتصادی، سیاسی، نظامی و بینالمللی و ابزار دوم توسعه و تقویت قدرت رسانهای است.
با ابزار اول تا جنگ جهانی اول بر سرزمینها به صورت فیزیکی سلطه پیدا میکرد. بعد از این مقطع زمانی با ابزار دوم سرزمینها را از بعد فکری و فرهنگی زیر سلطه خود در میآورند. بعد از جنگ جهانی در واقع قدرت نرم در اولویت قرار گرفت.
در فضای بعد از جنگ جهانی دوم غلبه بر مارکسیسم و ارزشهای اسلامی در دستور کار امریکا قرار گرفت. امریکاییها در جنگ سرد مقابله با شوروی و مارکسیسم را انجام دادند.
بعد از تأسیس اسرائیل هم این رژیم به عنوان یار کمکی امریکا در منطقه عمل میکند. در ۳۴ سالگی توسعه اقدامات نرم امریکا، انقلاب اسلامی پیروز شد. بعد از پیروزی انقلاب اسلامی هر دو ابر قدرت جنگ سرد توافق کردند که اجازه قدرتگیری به ضلع سوم را ندهند.
امریکاییها بعد از فروپاشی شوروی فکر کردند که پیروز جهان شده و سلطه مطلق پیدا کردند، چرا که رقیب اصلی را از میدان خارج کرده است. ایران هم درگیر چالشها و مسائل خود است. در اسناد امنیت ملی امریکا بیان شده که قرن بیست و یکم قرن امریکایی است.
در حالی که این قرن تبدیل به افول امریکا شد. سند ۲۰۲۳ امریکا تأکید کرده که تا سال ۲۰۳۰ دچار افول و مشکلات اساسی خواهد شد. در اسناد اسرائیل هم بیان شده که با وضعیت و روند فعلی اسرائیل به ۸۰ سالگی نخواهد رسید.
۴۴ سال از پیروزی انقلاب اسلامی سپری شده است. در این میان تلاشهای مختلفی برای براندازی این نظام انجام دادند که همگی با شکست مواجه شد. در اسناد همین کشورها آمده که در سال ۱۳۷۲ ایران با تشکیل اتحاد اسلامی جایگزین شوروی شده است و اگر جلوی ایران را نگیریم تبدیل به قدرت منطقهای و قدرت متعارض امریکا در منطقه خواهد شد. در واقع ایران تبدیل به نیروی ضد هژمون خواهد شد و با همین روند ایران تا ۲۰۳۰ در باشگاه جهانی وارد خواهد شد.
در سند امنیت ملی امریکا اشاره شده در سال ۲۰۳۰ سرنوشت جهانی تعیین خواهد شد. در همین اسناد بیان شده که امریکا سه چالش اساسی دارد. در فضای بین المللی سه کشور چین، روسیه و ایران چالش امریکا هستند.
چین از منظر قدرت اقتصادی، دفاعی و فناوری در ۲۰۳۰ بر امریکا غلبه پیدا خواهدکرد. روسیه هم وارد تهدید علیه غرب شده و کشوری است که میتواند علیه غرب جنگ ایجاد کند. در این اسناد به کشورهایی اشاره شده که دموکراسی امریکایی را تضعیف میکنند. این کشورها مدل حکمرانی جایگزین ارائه میکنند که ایران مهمترین کشور در این زمینه است. اسرائیل هم در سند راهبردی امنیت ملی خود ایران را اصلیترین چالش خود دانسته است.
در صحنه بینالملل تعارضات قدرتهای مؤثر با امریکا در حال افزایش است. در سال ۱۴۰۱ ایران و خاورمیانه در اولویت امریکا بود، اما در سال ۱۴۰۲ روسیه اولویت اول است. امریکا در سالهای آینده دچار بحران اقتدار، اعتماد و منابع خواهد شد. این امر نشان میدهد که امریکا در حال ضعیفتر شدن است.
تبعیت کشورها از امریکا در حال کاهش است، نرخ رشد ناخالص امریکا روند نزولی دارد. شاهد افول هژمونی امریکا هستیم. امریکا دچار بحرانهای مختلفی از جمله بحران آب و هوایی، بحران سلامت، بحران غذا، بحران تروریسم، بحران انرژی و بحران تورم است، اما چین در مقابل در حال قدرت گرفتن است.
افزایش تنش میان چین و امریکا را شاهد هستیم، اما پیشبینی ما این است که تا سال ۲۰۲۷ بین این دو کشور جنگ نمیشود. مسئله دیگر بحث جنگ اوکراین و روسیه است. تلاش غرب در جنگ اوکراین ایجاد بی ثباتی و تنش داخلی در روسیه است که موفق نشدند و دولت روسیه همچنان این قدرت را دارد که جامعه را مهار کند. سیاست و راهبرد امریکا در جنگ اوکراین و روسیه ادامه جنگ و فرسایشی کردن آن یا مجبور کردن روسیه به پذیرش صلح با میانجیگری چین است.»
ایران هژمونی امریکا را در هم شکسته است این امر باعث شده که غرب از استیلا و اولویت امریکا خارج شود. از منظر راهبردی و گفتمانی هم اخراج امریکا از منطقه شدت گرفته و ایران غلبه راهبردی و گفتمانی بر غرب پیدا کرده است.
امریکا قدرت به نتیجه رساندن هیچ پروندهای را در قبال ایران از جمله پرونده هستهای و حقوق بشر ندارد. در مسئله توافق هم فضای داخلی این کشور امکان توافق بزرگ را به دولت بایدن نمیدهد. بنابراین، درپی توافق موقت یا بازگشت به برجام هستند.»
کمرنگ شدن پروژه ایران هراسی و انزوای اقتصادی و سیاسی ایران هم از دیگر شکستهای امریکا در قبال کشورمان است. در این میان شاهد افزایش تنشها و ضعف مفرط اسرائیل هم هستیم. اسرائیل برای مدیریت این تنشهای داخلی نیازمند ایجاد بحرانها در محیط بیرونی است و این راهبرد را هم دنبال میکند، اما توان شروع یک جنگ گسترده را ندارد.
امریکا در منطقه غرب آسیا به دنبال بلند کردن تابلوی غربی، عربی و عبری بود، «در حال حاضر این تابلو شکسته است. ایران روابط خود را با همسایگان گسترش داده است و کشورهای عربی هم به دنبال تنوعبخشی به سیاست خارجی خود هستند. در حال حاضر امریکا و اسرائیل دنبال فعال کردن جبهه شرق و شمال غرب علیه ایران هستند.»
در اغتشاشات سال گذشته اروپاییها مواضع تندی گرفتند، اما در حال حاضر روابط ایران با این کشورها گسترده شده است و اتفاق اخیر برای منافقین هم بر همین اساس رخ میدهد.
در اسناد امنیت ملی اسرائیل بیان شده که این رژیم غاصب با کاهش حمایت امریکا و همچنین تضعیف لابی یهودیهای ساکن امریکا روبهرو است. از طرف دیگر با شیوع جنگ اوکراین این کشور مجبور است بین امریکا و چین و روسیه یک طرف را انتخاب کند که قطعاً امریکا را انتخاب خواهد کرد، اما این امر باعث خواهدشد که منافع مشترک اسرائیل و چین و روسیه قابل تحقق نباشد.
امریکا تصور میکرد که تا قبل از ۲۰۳۰ ایران در یک دو راهی قرار میگیرد و مجبور به انتخاب است؛ یا تبدیل به یک کشور نرمال میشود یا کاملاً منزوی میشود. ایران در حاکمیت دوگانه خواهد بود و این امر انزوای اقتصادی و سیاسی این کشور را تشدید خواهد کرد.
از طرف دیگر با سربرآوردن نسل چهارم تغییرات ارزشی را هم در جامعه مشاهده خواهدکرد، اما ایران موفق شد هم نفت بفروشد و هم روند تورم را کاهشی کند. سرمایهگذاری در زیرساختها هم در حال انجام است؛ بنابراین محاسبات امریکا کاملاً به هم ریخت.
ارسال نظر