| کد مطلب: ۱۰۶۳۷۴۶
لینک کوتاه کپی شد

سخنگوی حزب اعتماد ملی: فعلا لیستی برای انتخابات نداریم

محمدصادق جوادی‌حصار سخنگوی حزب اعتماد ملی گفت:در حال حاضر نمی توانیم لیستی برای انتخابات ارائه دهیم. هدفمان این است که بخشی از مخاطبین خودمان را در حوزه هایی که امکان رای آوری وجود دارد برای شرکت در انتخابات ترغیب کنیم.

سخنگوی حزب اعتماد ملی: فعلا لیستی برای انتخابات نداریم

به گزارش آرمان ملی آنلاین، محمدصادق جوادی‌حصار سخنگوی حزب اعتماد ملی، در پاسخ به این سوال که آقای متکی چندی پیش اعلام کردند احزابی که مردم را به عدم شرکت در انتخابات تشویق می‌کنند یا برنامه تحریم انتخابات را دارند باید در پروانه فعالیت آنان تجدیدنظر صورت بگیرد تحلیل شما درباره این صحبت‌ها چیست، گفت: قطعا شیوه مطلوبی نخواهد بود و شیوه‌های سرکوبگرانه و انقباضی در مواجهه با طبقات مختلف اجتماعی از جمله با احزاب نتیجه معکوس داشته و دارد.

 بخش هایی از گفت و گوی جوادی حصار را در ادامه می خوانید:

حزب باید امکان کنش فعال با شیوه‌های اثبات نفی را داشته باشد. اگر حزبی بخواهد بدون در نظر گرفتن مطالبات اجتماعی، فقط به مطالبات حاکمیتی پاسخ دهد و یا سخنگوی حاکمیت باشد، از حیز انتفاع خارج است.

احزاب باید مردم را نمایندگی کنند و پل ارتباطی بین مردم و حاکمیت باشند. اینکه حزبی به جمع‌بندی برسد که شرایط اجتماعی، شرایط مناسبی نیست و با توجه به این شرایط نمی‌تواند مردم را ترغیب به شرکت در انتخابات کند و اگر هم کند از طرف مردم پاسخ مثبتی نخواهد گرفت، نمی‌تواند باعث این شود که دستگاه حاکمیتی آنها را تحت فشار بگذارند و بخواهند در پروانه فعالیت آنها تجدیدنظر شود. این سخن آقای متکی سخن هوشمندانه، تضمین‌کننده منافع عمومی کشور و به ویژه منافع ملی در حوزه رفتارهای سیاسی نخواهد بود.

بهار احزاب، انتخابات است اما به شرطی که امکان تحقق انتخابات آزاد و حداکثری را داشته باشند. شما باید انتخابات را خوراک جامعه تلقی کنید که هم به قوام مادی جامعه و هم به قوام معنوی جامعه منجر شود.

ولی شما نمی‌توانید به یک عده‌ای بگویید ما برای شما غذا درست می‌کنیم، اما برنج را طرف دیگر پشت‌بام بگذارید، آب را آن طرف پشت‌بام و دیگ را در حیاط گذاشته و بگویید شما منتظر باشید که ما یک روزی این‌ها را با هم ترکیب خواهیم کرد و یک پلوقیمه مناسب به شما خواهیم داد.

اصلا امکان ندارد و این موضوعی است که باید از امتزاج مطالبات مردم، امکانات کشور، توان احزاب، رغبت یا بی‌رغبتی مردم فرآورده‌ای به نام انتخابات و نتایج انتخابات ایجاد شود.

مردم باید به نتایج بعد از انتخابات و نتایج گزینش‌گری خودشان امیدوار باشند. اگر این امید در انتخاب کردن و انتخاب شدن در مردم وجود نداشته باشد، انتخابات آزاد در چارچوب قانون مهیا نباشد تا بتوانند سلایق انتخاباتی خودشان را دستخوش تغییر کنند؛ قطعا انگیزه مشارکت در مردم کم خواهد شد. ابزار احزاب هم مردم هستند.

حزب می‌خواهد به مردم بگوید این کار خوب است و شما انجام دهید؛ وقتی خود حزب هم می‌بیند نمی‌تواند این کار را انجام دهد، چطور به مردم بگوید شما باید در انتخابات شرکت کنید؟ بعد به همین دبیرکل احزاب نمی‌گویند شما چرا داوطلب نمی‌شوید؟ می‌گوید اگر کاندیدا شوم من را تأیید صلاحیت نمی‌کنند. می‌گویند وقتی تو را تأیید نمی‌کنند چه کسی را تأیید می‌کنند؟ بنابراین این بی‌انگیزگی و عدم‌مشارکت درست می‌کند.

ایلنا نوشت، وقتی شرایط مهیا نیست آقای متکی باید این شرایط را مهیا کند، او به عنوان رئیس خانه احزاب باید حامی حقوق افراد و مخاطبین احزاب باشد. احزاب به عنوان پل رابط بین دولت و ملت با دو سویه ماجرا ارتباط دارند. ارتباط یک سویه نیست و فقط تریبون حاکمیت و دولت نیستند.

آنها پل ارتباطی بین دولت و ملت هستند. اگر این پل یک طرفه باشد و آن طرف به برهوت ختم شود و مردمی در کار نباشند، احزاب صدای حاکمیت را به کجا باید برسانند؟ مطالبات مردم را باید از چه طریقی به حاکمیت منتقل کنند؟ به نظر من آقای متکی باید در صحبت‌های خود تجدیدنظر و کمی تدبیر کرده و صحبت خودشان را اصلاح کنند.

هنوز که نمی‌توانیم لیست ارائه دهیم. در حال حاضر هدف‌مان این است که بخشی از مخاطبین خودمان را در حوزه‌هایی که امکان رأی‌آوری وجود دارد و به شرطی که خودشان هم آمادگی داشته باشند، ترغیب کنیم که پیش‌ثبت‌نام اولیه را انجام دهند. در این فرصت کوتاه هم نمی‌دانیم چقدر موفق می‌شویم که این کار را انجام دهیم،‌ چون فرصت برای ثبت‌نام اولیه خیلی کم است.

بهتر این بود همان‌طور که برای ثبت‌نام شش ماه فرصت وجود دارد، به روند پیش‌ثبت‌نام هم یک ماه فرصت می‌دادند تا فرصت مراوده بین احزاب، مردم و کاندیداهای بالقوه و بالفعل وجود داشته باشد و منتظر باشیم که ببینیم از این حرکت یک ماهه چه درمی‌آید.

افق پیش‌رو خیلی تعیین‌کننده است. هیچ سیگنالی از طرف سیستم‌های برگزارکننده انتخابات و دستگاه‌های نظارتی دال بر اینکه تغییری در مشی انتخاباتی صورت خواهد گرفت، به جامعه ارسال نمی‌شود.

جامعه دچار همان بهت و حیرتی بوده و هست که در انتخابات قبل به آن دست داده است، یعنی ردصلاحیت گسترده به نحوی که اشخاص و جریان‌های خاص می‌توانند در مجلس جای بگیرند.

وقتی این فضا در جامعه مستولی است و هیچ منفذی برای عبور از این فضا به چشم نمی‌آید، معمولا آدم‌ها دربرابر فضای مه‌آلود سرعت‌شان را کم می‌کنند. اگر تیره‌تر باشد، توقف می‌کنند تا آن تیرگی از بین برود و افق که روشن شد حرکت کنند.

هیچ گشایشی برای روشن کردن افق‌های انتخاباتی تا قبل از این اقدامی که صورت گرفته وجود نداشته و احزاب وقتی با مردم صحبت می‌کنند، مردم می‌گویند با چه امیدی در انتخابات شرکت کنیم؟ نامزدهای ما تأیید می‌شوند؟ انتخابات رقابتی برگزار می‌شود؟ کدام یک از این اتفاقات رخ خواهد داد؟

بنابراین از دو سال قبل زمان تعیین‌کنندگی ندارد. موضع مواجهه با انتخابات مسیر را تعیین می‌کند. تغییری ایجاد نشده، در حال حاضر که این قانون آمد، مزایا و فوایدی دارد و با توجه به شرایط امروز یک تکاپویی در جامعه به چشم می‌خورد که یک عده می‌گویند ما شرکت نمی‌کنیم، یک عده می‌گویند ما شرکت می‌کنیم و وقتی سوالی پرسیده می‌شود، پاسخی به آن داده می‌شود. در گذشته احزاب با این سوال روبه‌رو نبودند، الان که با سوال روبه‌رو می‌شوند حتما جواب خواهند داد.

به نظر من شاخص‌ترین فایده‌ای که در این قانون وجود دارد این است که قدم‌هایی برای تعیین و تکلیف کاندیداها قبل از برگزاری انتخابات برداشته شده است. یعنی دیگر شب انتخابات فرد تأیید صلاحیت یا رد صلاحیت نمی‌شود.

یک ماه قبل از برگزاری انتخابات داوطلبان تکلیف خودش را می‌دانند. به نظر من یکی از معایبی که در این قانون به چشم می‌خورد تسری نظارت استصوابی بر دوره نمایندگی است.

یعنی نظارت قبلا تا مرحله انتخاب شدن بود، حالا  به مرحله نمایندگی تسری پیدا می‌کند و این با روح قانون اساسی و مفاد مندرج در بخش وظایف نمایندگی مغایرت داشته و مصونیت نمایندگی را مخدوش خواهد کرد.

فواصل رخدادهای اجتماعی و سیاسی در ایران خیلی کم شده و هیچ بعید نیست که یک اتفاق غیرقابل انتظار و غیرمنتظره از جنس حرکت‌هایی مثل بعد از سال ۹۰ رخ بدهد.

به طور مثال در سال ۹۲ آقای روحانی و عارف آمدند و فضای انتخاباتی ایجاد شد، این می‌تواند دوباره تکرار شود یا حتی کمی گسترده‌تر مثل اتفاق جنبش دوم خرداد که در اوج ناامیدی اجتماعی، یک مرتبه مردم مسیرشان را عوض کردند و مانند موج سنگینی که به کوهستان سرد و سخت انتخاباتی خورد و برگشت، یک حرکت اجتماعی گسترده به نام جنبش دوم خرداد را سامان دادند.

هیچ‌کدام این موارد غیرقابل تصور و غیرممکن نیستند. جامعه ایران به خاطر پیچیدگی‌های سیاسی، اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی که دارد تقریبا به یک جامعه غیرقابل پیش‌بینی صددرصدی تبدیل شده و نمی‌توانیم صددرصد بگوییم این اتفاق می‌افتد یا خیر.

 

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار