حسین کاشفی در گفتوگو با «آرمان ملی»:
میزان مهاجرت نخبگان از کشور نگران کننده است | رئیسی از نخبگان به عنوان برگ برنده دولتش استفاده نکرد
عملکرد دولت در میزان مشارکت مردم در انتخابات آینده نقش تعیین کنندهای دارد. این در حالی است که چالشهای پیشروی دولت و ضعفهایی که وجود داشته اجازه نداده مردم نسبت به آینده امیدوارتر باشند. بدون تردید انتخاب برخی مدیرانی که متناسب با شرایط امروز جامعه نبودند یکی از دلایل اصلی به نتیجه نرسیدن وعدههای دولت بوده است. برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با حسین کاشفی، فعال سیاسی اصلاحطلب و رئیس سابق خانه احزاب گفتوگو کرده است.
به گزارش آرمان ملی آنلاین کاشفی معتقد است: «اگر قرار است تغییری در مدیریت کشور صورت بگیرد این تغییر با برخورد شعاری صورت نخواهد گرفت. چه زمانی خط فقر در کشور مانند امروز بوده است؟ چه زمانی مشکلات معیشتی مردم تا به این اندازه زیاد بوده است؟ متأسفانه دولت افرادی را انتخاب میکند که گویا توجهی به توانایی و کارآمدی آنها ندارد. من با تجربه مدیریتی که دارم معتقدم با استفاده از چنین مدیرانی امکان تغییر وضعیت معیشتی کشور وجود ندارد و اگر رئیسی قصد دارد شرایط را تغییر بدهد باید از مدیرانی استفاده کند که از توانایی بالاتری برخوردار هستند. وضعیتی که امروز در کشور به وجود آمده نشان میدهد که دوران شعار و وعده به پایان رسیده و دیگر نمیتوان با شعار مردم را اقناع کرد و مشکلات را حل کرد.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
در حالی که میزان مشارکت مردم در انتخابات آینده به شکلهای مختلف به عملکرد دولت بستگی دارد رویکرد دولت به چه میزان امیدآفرین است؟
روندی که دولت در پیش گرفته به شکلی است که نمیتوان نسبت به یک تغییر و تحول بنیادین در کشور امیدوار بود. علائمی که از آغاز دولت تاکنون بروز پیدا کرده نشان میدهد که بین آنچه رئیسی در رقابتهای انتخابات ریاست جمهوری مطرح کرد و رویکردی که پس از ریاست جمهوری در پیش گرفته تفاوت وجود دارد. ملاک قضاوت درباره عملکرد دولت باید تغییر در وضعیت زندگی مردم باشد. این در حالی است که در مدتی که از عمر دولت سیزدهم گذشته نه تنها وضعیت اقتصادی مردم بهتر نشده بلکه سختتر نیز شده است. در شرایطی میتوان دولت را موفق دانست که در وضعیت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی مردم تغییر ایجاد شده باشد. وعده و شعار ملاک قضاوت درباره عملکرد دولت نخواهد بود.
همه روسای جمهور و دولتها در زمینه توسعه پایدار و متوازن وعدههایی به مردم میدهند، اما آنچه حایز اهمیت است میزان عمل به وعده هاست. نکته دیگر اینکه گذشته دارای نقاط منفی و مثبت است و مانند تاریخ است. کسی نمیتواند تاریخ را نقد کند یا آن را تغییر بدهد. تاریخ آن چیزی است که اتفاق افتاده است. هنر یک دولت این است که از نقاط قوت دولتهای گذشته استفاده کند و نقاط ضعف آن را بازسازی و پوشش بدهد. برای حکمرانی خوب نیز آنچه دارای اهمیت است نیروی انسانی توانمند و کارآمد است. نیروی توانمند و کارآمد که دارای برنامه و تخصص باشند میتوانند تغییرات مثبتی در وضعیت زندگی مردم ایجاد کنند.
اگر خوشبینانه به موضوع نگاه کنیم یکدستی قوا میتواند زمینه تصمیمهایی شود که در گذشته امکان آن وجود نداشته است تصمیماتی که در نهایت زمینههای رشد و پیشرفت کشور را به وجود بیاورد؛ هرچند این اتفاق نیز تاکنون رخ نداده است. اتفاقی که در دولت رئیسی رخ داد این بود که دولت در انتخاب مدیران تنها به یک نحله فکری توجه کرد و دایره نخبگان را محدود در نظر گرفت
دولت رئیسی به چه میزان در مسیر حکمرانی خوب حرکت کرده است؟
هر دولتی برای پاسخ به مطالبات مردم نیاز به نیروی انسانی توانمند دارد. با این وجود افرادی که آقای رئیسی برای مدیریت کشور در نظر گرفته متناسب با واقعیتهای موجود جامعه نیست. این در حالی است که مجلس و دولت و قوه قضائیه از نظر فکری و سیاسی از یک خاستگاه سیاسی است و امروز با یکدستی قوا در کشور مواجه هستیم. البته اگر خوشبینانه به موضوع نگاه کنیم یکدستی قوا میتواند زمینه تصمیمهایی شود که در گذشته امکان آن وجود نداشته است تصمیماتی که در نهایت زمینههای رشد و پیشرفت کشور را به وجود بیاورد؛ هر چند این اتفاق نیز تاکنون رخ نداده است. اتفاقی که در دولت رئیسی رخ داد این بود که دولت در انتخاب مدیران تنها به یک نحله فکری توجه کرد و دایره نخبگان را محدود در نظر گرفت.
به همین دلیل این چالش ممکن است ایجاد شود که ضعفها مشخص نشود و برخی رویکردهای اشتباه همچنان ادامه پیدا کند. همه افراد و گروههای سیاسی بهرغم تفاوتهایی که در دیدگاه و رویکردها دارند در یک موضوع مشترک هستند و آن منافع ملی است. آقای رئیسی برای مدیریت کشور باید از کسانی استفاده میکرد که از توانایی کافی برخوردار باشند. کشورهایی که پیشرفت کردهاند و توسعه یافته شدهاند به دلیل حمکرانی خوب است. یکی از بدیهیات اصلی حمکرانی خوب نیز استفاده از بهترین و متخصصترین افراد در مدیریت جامعه است. این در حالی است که ما به خوبی از ظرفیتهای انسانی خود استفاده نمیکنیم و به همین دلیل بسیاری از نخبگان و تحصیلکردگان جامعه از کشور مهاجرت میکنند.
اگر به افزایش آمار کسانی که از کشور مهاجرت میکنند دقت کنیم متوجه میشویم که در استفاده از نخبگان و تحصیلکردگان جامعه دچار ضعف هستیم و تحصیل کردگان جامعه به دلیل اینکه شرایط کار و فعالیت پیدا نمیکنند ترجیح میدهند که از کشور مهاجرت کنند. نخبگان و نیروی انسانی کارآمد نیز یکی از مهمترین سرمایههای هر جامعهای است که با خروج آنها از کشور از بین میرود. کشورهای توسعه یافته نیز از حضور نخبگان و تحصیلکردگان در کشور خود استقبال میکنند و به آنها فرصت فعالیت میدهند. نخبگان و تحصیلکردگان حتی میتوانند در کشورهای توسعه یافته نماینده مجلس یا شهردار باشند. این در حالی است که ما این زمینهها را فراهم نمیکنیم.
آیا چالشهای دولت تنها در ناکارآمدی برخی مدیران بود؟ رویکردها و سیاستگذاریها به چه صورت همراه با عقلانیت و دوراندیشی بوده است؟
در مرحله نخست ما باید بپذیریم مشکلات کشور با شعار و وعده حل نمیشود. اگر قرار است تغییر مثبتی در زندگی مردم رخ بدهد باید اقدامات جدی و تأثیرگذاری در مدیریت کشور صورت بگیرد. نمیتوان کار را رها کرد و یا در اختیار کسانی قرار داد که از توانمندی کافی برخوردار نیستند و انتظار داشت امور اصلاح شود و مشکلات رفع شود. مرتفع شدن مشکلات نیازمند برنامه ریزی و استفاده صحیح از منابع انسانی است. در شرایط کنونی سرمایهگذاری خارجی چندانی در کشور صورت نمیگیرد. این در حالی است که سرمایهگذاری خارجی میتواند تأثیر مثبتی در وضعیت اقتصادی کشور داشته باشد. آیا ما شرایط حضور سرمایهگذار خارجی را در کشور فراهم کردهایم؟ واقعیت این است که رویکردی که ما در مدیریت کشور و ارتباط با کشورهای جهان در پیش گرفتهایم به شکلی نبوده که زمینه سرمایهگذاری خارجی را در کشور فراهم کند. اگر ما قصد داریم به معنای واقعی مشکلات اقتصادی را حل کنیم باید این اتفاق با جذب سرمایه خارجی صورت بگیرد.
این وضعیت درباره مشکلات مدیریتی نیز وجود دارد و اگر ما میخواهیم مشکلات مدیریتی را حل کنیم باید جذب نیروی انسانی توانمند صورت بگیرد. هنگامی که ما برخوردی انجام بدهیم که نیروی انسانی کشور هدر برود که هنر نکردهایم و بلکه به کشور زیان وارد کردهایم. در مدتی که از عمر دولت سیزدهم گذشته نشانههایی درباره جذب سرمایه خارجی مشاهده نشده است. اگر قرار بود نشانههایی به وجود بیاید باید در رویکرد کشور در زمینه سیاست خارجی به وجود میآمد. از سوی دیگر ما باید به خواست مردم توجه کنیم که در شرایط کنونی مهمترین خواستههای مردم چیست.
گذشته دارای نقاط منفی و مثبت است و مانند تاریخ است. کسی نمیتواند تاریخ را نقد کند یا آن را تغییر بدهد. تاریخ آن چیزی است که اتفاق افتاده است. هنر یک دولت این است که از نقاط قوت دولتهای گذشته استفاده کند و نقاط ضعف آن را بازسازی و پوشش بدهد. برای حکمرانی خوب نیز آنچه دارای اهمیت است نیروی انسانی توانمند و کارآمد است. نیروی توانمند و کارآمد که دارای برنامه و تخصص باشند میتوانند تغییرات مثبتی در وضعیت زندگی مردم ایجاد کنند
رویکرد مدیریتی دولت به چه میزان متناسب با خرد جمعی بوده است؟
استفاده از خرد جمعی یکی از ارکان مهم تصمیم گیری در کشور است. خرد جمعی نیز در احزاب تبلور پیدا میکند. اگر ما به دولتهای نهم و دهم دقت کنیم متوجه میشویم که رویکردی که دولتهای احمدی نژاد نسبت به احزاب داشتند باعث از بین رفت ظرفیتهای زیادی در کشور شد و بسیاری از احزاب یا منحل شدند و یا اثرگذاری آنها کاهش پیدا کرد. مدیریت کشور باید به این نتیجه برسد که حزب برای تقابل به صحنه نیامده و بلکه به دلیل احساس مسئولیتی است که نسبت به منافع مردم و کشور دارد. حزب به دنبال این است که مشکلات مردم را حل کند و زمینه رشد کشور را به وجود بیاورد. به همین دلیل دولتی که به دنبال حل مشکلات کشور باشد باید از احزاب حمایت کند نه اینکه احزاب را رقیب خود بداند و قصد داشته باشد با آنها برخورد کند.
اگر قرار است تغییری در مدیریت کشور صورت بگیرد این تغییر با برخورد شعاری صورت نخواهد گرفت. چه زمانی خط فقر در کشور مانند امروز بوده است؟ چه زمانی مشکلات معیشتی مردم تا به این اندازه زیاد بوده است؟من با تجربه مدیریتی که دارم معتقدم با استفاده از چنین مدیرانی امکان تغییر وضعیت کشور وجود ندارد و اگر رئیسی قصد دارد شرایط را تغییر بدهد باید از مدیرانی استفاده کند که از توانایی بالاتری برخوردار هستند. وضعیتی که امروز در کشور به وجود آمده نشان میدهد که دوران شعار و وعده به پایان رسیده و دیگر نمیتوان با شعار مردم را اقناع کرد و مشکلات را حل کرد. کسانی که عنوان میکنند سیاست خارجی و اقتصاد به هم ارتباط ندارد اشتباه میکنند. واقعیت این است که این دو موضوع به صورت نزدیکی به هم ارتباط دارد.
یعنی شما مهمترین چالش دولت را عدم استفاده صحیح از نخبگان میدانید؟
اگر در یک جامعه نخبه وجود نداشته باشد و از برخی افراد ضعیفتر استفاده شود بحثی وجود ندارد و نمیتوان انتقاد کرد. با این وجود جامعه ایران سرشار از نخبه و تحصیلکرده است و میتوان بهترین و متخصصترین افراد را به عنوان مدیر انتخاب کرد. در شرایطی که افراد توانمندتر و تحصیلکرده در جامعه وجود دارد نباید به سراغ افرادی رفت که از کارآمدی لازم برخوردار نیستند. استفاده از مدیران توانمند در ابتدا به سود خود دولت است. در چنین شرایطی است که دولت میتواند به وعدههایی که به مردم داده عمل کند و پایگاه اجتماعی خود را گسترش بدهد. این در حالی است که استفاده از مدیران ناکارآمد بسیاری از برنامههای دولت را به هم میزند و اجازه نمیدهند وعدههایی که به مردم داده شده تحقق پیدا کند. نیروی انسانی کارآمد میتواند برگ برنده دولت رئیسی باشد و به عکس اگر از نیروی انسانی کارآمد استفاده نکند نمیتواند وعدههایی که به مردم داده را عملی کند.
ارسال نظر