پیر محمد ملازهی در گفت وگو با «آرمان ملی»:
رقابت آمریکا و روسیه در خاورمیانه تشدید خواهد شد | طولانی شدن جنگ اوکراین به سود آمریکاست
مواضع و اقدامات اخیر روسیه نسبت به ایران با واکنش های مختلفی مواجه شده است. روسیه در حالی که ایران متحد استراتژیک وی به شمار می رود در بیانیه مشترک با برخی کشورهای عربی ادعاهای آنها درباره مالکیت جزایر سه گانه را تأیید کرده است. اتفاقی که با واکنش مقامات ایران مواجه شده است. به نظر می رسد شکاف بین غرب و روسیه روزبهروز در حال عمیقتر شدن است. در چنین شرایطی روسیه به دنبال متحدان بیشتری برای خود است و چهبسا به دنبال این باشد که در بین کشورهای خاورمیانه نفوذ خود را بیشتر کند.
به گزارش آرمان ملی آنلاین این در حالی است که سرنوشت بحران اوکراین هنوز مشخص نیست و هنوز نمیتوان بهصورت دقیق هزینههای سیاسی و نظامی که روسیه در این جنگ پرداخت خواهد کرد را محاسبه کرد.بدون تردید حضور پررنگ روسیه در منطقه خاورمیانه در حالی که آمریکا نیز حاضر نیست به راحتی پایگاه های خود را در منطقه از دست بدهد بسیاری از معادلات خاورمیانه را تحت تأثیر قرار خواهد داد.«آرمان ملی» برای بررسی این موضوع با پیرمحمد ملازهی، تحلیل گر روابط بین الملل گفتوگو کرده که در ادامه می خوانید.
چرا روسیه در حالی که ایران مراودات نزدیکی با این کشور دارد با کشورهای عربی در مقابل ایران همراهی می کند؟دلیل مواضع اخیر روسیه چیست؟
واقعیت این است که نوع نگاه ایران و روسیه نسبت به یکدیگر متفاوت است و به شکلی که ایران به روسیه نگاه میکند روسیه به ایران نگاه نمیکند.نگاه حداقل بخشی از حاکمیت در ایران به روسیه به این صورت است که این کشور را متحد استراتژیک ایران میدانند.مهمترین دلیل این عده نیز این است که ایران با غرب در وضعیت تخاصم دارد و به همین دلیل روسیه میتواند بهعنوان متحد استراتژیک ایران به شمار برود.این در حالی است که روسیه در مناسبات بینالمللی خود تلاش میکند باکارت ایران بازی کند. به نظر میرسد روسها به این نتیجه رسیدهاند که اگر برجام به نتیجه برسد مناسبات ایران و غرب اصلاح شود این موضوع ممکن است مناسبات ایران و روسیه را تحتالشعاع قرار دهد. در شرایط کنونی روسها با این نگرانی مواجه هستند که برجام به نتیجه برسد و ایران دیگر مانند یک کارت بازی در اختیار روسیه قرار نداشته باشد.حداقل این است که به سمت ایجاد توازن در بین قدرتهای جهانی حرکت کند.
در شرایطی که روسیه به اوکراین حمله کرده آمریکا تلاش میکند مقاومت مردمی در اوکراین را قوی کند و با کمکهایی که به این مقاومت میکند روسیه را در یک جنگ طولانیمدت گرفتار کند. در چنین شرایطی روسیه با یک جنگ طولانی مدت مواجه خواهد بود و شرایط مانند دورانی میشود که شوروی سابق به افغانستان حمله کرد. من معتقدم استراتژی اصلی آمریکا تجزیه ارضی دوم در خاک روسیه است.اگر روسها در اوکراین زمینگیر شوند و درنهایت شکست بخورند هدف آمریکا این خواهد بود که با تحریک قومیتهایی که در فدراسیون روسیه قرار دارند و روس نیستند مرحله دوم تجزیه ارضی روسیه را با اجرا بگذارد
آیا افزایش شکاف بین روسیه و غرب باعث شده روسیه به دنبال نفوذ بیشتر در خاورمیانه باشد؟
شکاف بین روسیه و غرب در آینده بهصورت قطعی افزایش پیدا خواهد کرد. پوتین در حمله به اوکراین دچار یک اشتباه استراتژیک شد.برنامه آمریکا این بود که روسیه را در اوکراین به دام بیندازند و پوتین نیز با دستور حمله نظامی به اوکراین در این دام افتاد.در چنین شرایطی که روسیه به اوکراین حمله کرده آمریکا تلاش میکند مقاومت مردمی در اوکراین را قوی کند و با کمکهایی که به این مقاومت میکند روسیه را در یک جنگ طولانیمدت گرفتار کند. در چنین شرایطی روسیه با یک جنگ طولانی مدت مواجه خواهد بود و شرایط مانند دورانی میشود که شوروی سابق به افغانستان حمله کرد.
من معتقدم استراتژی اصلی آمریکا تجزیه ارضی دوم در خاک روسیه است.اگر روسها در اوکراین زمینگیر شوند و درنهایت شکست بخورند هدف آمریکا این خواهد بود که با تحریک قومیتهایی که در فدراسیون روسیه قرار دارند و روس نیستند مرحله دوم تجزیه ارضی روسیه را با اجرا بگذارد. در مرحله نخست اتحاد جماهیر شوروی به پانزده کشورهای کوچک مستقل تقسیمبندی شد.روسیه یک کشور بزرگ و یک قدرت بزرگ جهانی است و به همین دلیل آمریکا تلاش خواهد کرد این کشور را به کشورهای کوچکتری تجزیه کند.این پروژه روی میز آمریکاست و آمریکا از هر فرصتی استفاده میکند تا این پروژه را عملیاتی کند. بااینوجود روسها متوجه این موضوع شدهاند.
واکنش روسیه به این موضوع چه بوده است؟
مطرحشدن موضوع استفاده روسیه از سلاح هستهای به همین دلیل بوده است.این سخن به معنای این است که اگر روسیه در اوکراین شکست بخورد این احتمال وجود دارد که از سلاح هستهای استفاده کند.اگر این اتفاق رخ بدهد روسیه شرایط را به سود خود تغییر خواهد داد. بااینوجود حتی اگر روسیه موفق شود همه اوکراین را اشغال کند و یک دولت دستنشانده در این کشور سرکار بیاورد بازهم نمیتوانند اوکراین را حفظ کند.در شرایط کنونی یک ناسیونالیسم قوی ملی در اوکراین شکلگرفته نشان میدهد روسها در این کشور آیندهای نخواهند داشت. در چنین شرایط احتمال طولانی شدن جنگ در اوکراین وجود خواهد داشت. اتفاقی که به سود هیچکدام از این کشورها نیست.
منزوی شدن روسیه چه تبعات منطقهای خواهد داشت و به چه میزان بر معادلات خاورمیانه تأثیر خواهد داشت؟
خاورمیانه همواره یکی از مناطقی بوده که محل مناقشه شرق و غرب بوده و در شرایط کنونی نیز این وضعیت وجود دارد.با اقدامی که روسیه در سوریه انجام داد به نظر میرسد هدف روسیه این است که کشورهایی که درگذشته جز متحدان اتحاد جماهیر شوروی بودند را دوباره تحت نفوذ خود قرار بدهد.ازجمله این کشورها سوریه،یمن،لیبی و عراق است که درگذشته جز متحدان شوروی بودند.روسیه موفق شده سوریه را از چنگ آمریکا خارج کند. هرچند آمریکا حاضر نیست سوریه را ترک کند و در شرایط کنونی نیز بخشهایی از نیروهای خود را در سوریه مستقر کرده و بهصورت کامل سوریه را به روسیه واگذار نکرده است.روسیه در یمن از طریق حوثیها امیدوار هستند که در ساختار قدرت این کشور که در شرایط کنونی طرفدار غرب است تغییر به وجود بیاورند که البته کار سادهای نخواهد بود.
روسیه در لیبی نیز تلاش میکند که به این هدف خود برسد.روسیه تلاش خواهد کرد کشورهای خاورمیانه که درگذشته در اردوگاه شوروی قرار داشتند و را دوباره تحت حوزه نفوذ خود قرار بدهد.بااینوجود آمریکا بهراحتی منطقه خاورمیانه را به روسیه واگذار نخواهد کرد.در شرایط کنونی آمریکا هدف اصلی خود را شرق آسیا قرار داده و نیروهای نظامی خود را به این سمت حرکت داده است. این در حالی است که خاورمیانه را ترک نکرده و نیروهای نیابتی خود را در این منطقه باقی گذاشته است.آمریکا در پروژه ابراهیم تلاش کرد بین کشورهای عربی و اسرائیل بهعنوان متحدان خود یک اتحاد استراتژی ایجاد کند.این اتحاد بهصورت نیابتی بدون حضور آمریکا در منطقه اهداف آمریکا را دنبال خواهد کرد.آمریکا مجبور خواهد بود در اغلب مناطق جهان یارگیری کند که خاورمیانه یکی از این مناطق خواهد بود. شرایط به شکلی است که هم روسها و آمریکاییها تلاش میکنند برخی کشورهای خاورمیانه را بهسوی خود بکشانند و نفوذ بیشتری در این منطقه داشته باشند.
واقعیت این است که نوع نگاه ایران و روسیه نسبت به یکدیگر متفاوت است و به شکلی که ایران به روسیه نگاه میکند روسیه به ایران نگاه نمیکند.نگاه حداقل بخشی از حاکمیت در ایران به روسیه به این صورت است که این کشور را متحد استراتژیک ایران میدانند.مهمترین دلیل این عده نیز این است که ایران با غرب در وضعیت تخاصم دارد و به همین دلیل روسیه میتواند بهعنوان متحد استراتژیک ایران به شمار برود.این در حالی است که روسیه در مناسبات بینالمللی خود تلاش میکند باکارت ایران بازی کند. به نظر میرسد روسها به این نتیجه رسیدهاند که اگر برجام به نتیجه برسد مناسبات ایران و غرب اصلاح شود این موضوع ممکن است مناسبات ایران و روسیه را تحتالشعاع قرار دهد
با توجه به این شرایط ایران چگونه میتواند معادلات منطقهای را به سود خود تمام کند؟
در ایران دو جریان فکری وجود دارد که در این زمینه تعیینکننده است. جریان فکری نخست براین باور است که به دلیل ضدیتی که ایران با غرب دارد راهی بهجز اتحاد با روسیه و چین وجود ندارد. جریان فکری دیگری که در ایران وجود دارد معتقد است منافع ملی ایران در بلندمدت به هیچکدام از بلوکبندیهای جهانی تعلق ندارد و بهتر است رویکرد مستقلی در عرصه بینالمللی اتخاذ شود. شعار این جریان فکری نیز همان شعار ابتدای انقلاب یعنی نه شرقی نه غربی است که همچنان بر سردر وزارت امور خارجه حکشده است.ایران باید یک توازن قدرت را با همه قدرتهای جهانی برای خود در نظر بگیرد و با همه قدرتهای جهانی ارتباط داشته باشد.
این جریان فکری براین باور است که اینکه ایران تنها به روسیه و چین اتحاد داشته باشد پاسخ نمیدهد. بهترین سیاستی که ایران میتواند اتخاذ کند سیاست موازنه منفی است که موردنظر دکتر مصدق بود و ایشان قصد داشت این دیدگاه را اعمال کند.ایران به همراه پاکستان و افغانستان در منطقه خاورمیانه از اهمیت زیادی برای شرق و غرب برخوردار است.به همین دلیل در شرایط کنونی دعوای اصلی روی نفوذ روی این سه کشور است. راه درست برای ایران همان است که هند در پیشگرفته است؛ نوعی سیاست متوازن با غرب و شرق. این سیاست با شعار مبنایی انقلاب اسلامی یعنی نه شرقی، نه غربی هم سازگار است. ایران باید ابتکار عمل را همچنان خودش دست داشته باشد و نباید شرایط بهگونهای پیش برود که دیگر کشورها در مذاکراتی که ایران به دلیل ضدیت با آمریکا در آنها حاضر نیست، منافع ایران را محل معامله خود قرار دهند.
در مذاکرات برجام یک ذهنیت اشتباه وجود دارد که باید برجام را در شرایطی به نتیجه برسانیم که ایران تحت هیچ شرایطی با آمریکا وارد مذاکره نشود و این مذاکره بهصورت نیابتی از سوی روسیه، چین و سه کشور اروپایی انجام شود.این در حالی است که منافع ملی ما ایجاب میکند که بهصورت مستقیم مذاکره کنیم. در زمان دولت آقای روحانی، عمان نقش میانجیگریاش را بهخوبی ایفا کرد و دولت ایران هم نگاه منفیای نسبت به مذاکره مستقیم با آمریکا نداشت اما اکنون آن فضا وجود ندارد و اصولگرایانی که قدرت را در دست دارند، شعارشان ضدیت با آمریکاست. از طرفی اگر دولت بهعنوان دولتِ برگزیده اصولگرایان بخواهد با آمریکا وارد مذاکره شود، حامیانش در داخل را از دست میدهد؛ وگرنه همه میدانند از این حالت که ایران و آمریکا بهصورت مستقیم با یکدیگر مذاکره نکنند فقط طرفهای دیگر سود میبرند.
ارسال نظر