امنیتیسازی؛ رویکرد آمریکاییها در قرن جدید | ایران باید سیاست دفاعی خود را حفظ کند
آمریکا در قالب مهمترین قدرت غربی که حتی در مقاطع مختلف اروپاییها را نیز تحت تاثیر تصمیمات و اقدامات خود قرار داده است برنامهریزی و استراتژی خاصی برای مسائل در نقاط مختلف دنیا داشته که بر مبنای آن اتفاقات هر نقطهای از جهان را به نحوی تحت نظر خود در آورده و یا تلاش داشته که در آن تاثیر یا نفوذی داشته باشد. چنانکه شاید دو مورد از آخرین و شاید مهمترین این رویدادها را بتوان توافق هستهای برنامه جامع اقدام مشترک 2015 یا به اختصار برجام و ماجرای جنگ اوکراین و روسیه در نظر گرفت.
به گزارش آرمان ملی آنلاین در داستان برجام آمریکاییهایی که پس از دههها تلاش به این نتیجه رسیدند که نمیتوان ایران را از سر راه برداشت یا تحت کنترل و نظارت گرفت. لذا به این سمت و سو رفتند که با ایران در قالب نوعی توافق بینالمللی کنار بیایند تا به گمان خود بتوانند حداقل در قالب این توافق ایران را کنترل و محدود کنند. به همین جهت نیز پس از حدود 12 سال مذاکره که 2 سال آن به صورت مستمر و فشرده حدفاصل سالهای 92 تا 94 برگزار شد ایران با5 قدرت جهان یعنی آمریکا، انگلیس- فرانسه- آلمان – روسیه و چین به توافق هستهای بینالمللی برجام دست یافت که بر مبنای آن طرفین تعهدات و وظایفی را عهدهدار شدند. لذا جدای از هر نکتهای که در باب برجام مطرح میشود.
برخی معتقدند که اتفاقا آمریکاییها فارغ از اینکه به گمان خود از رسیدن ایران به سلاح هستهای و غنی سازی اورانیوم جلوگیری کردند بلکه توانستند با این توافق و برخی تحرکات منطقهای ایران را تا حدودی محدود کنند. این در حالی است که چنین رویکردی را نیز در قبال روسیه از سوی آمریکاییها شاهد بودیم. جایی که آنها به خاطر اینکه بتوانند از نفوذ و قدرت روسیه در نظام بینالملل بکاهند آنها را به سمت جنگ با اوکراین سوق دادند تا به نحوی روسیه درگیر جنگ با اوکراین شود و نتواند بر سایر تحولات بینالمللی تاثیرگذار ظاهر شود. به عبارت دیگر آمریکا از یک مقطع زمانی به جای اینکه خود وارد جنگ کلاسیک مستقیم با کشورها شود رویکردها و راهبرد خود را به انداختن سایر کشورها به جنگ، درگیری یا مشکلات دیگر تحت عناوین مختلف قرار داد و خود تاثیرگذاری بر این تحولات پرداخت. به طور مثال در مورد ایران؛ آمریکا به سمت اعمال فشارهای حداکثری روی آورد که تاثیر مستقیمی بر اقتصاد ایران داشت. هر چند که برجام تا حدی از فشار تحریمها کاست، اما خروج آمریکا از برجام بازهم همان روال سابق را جایگزین کرد. لذا به نظر میرسد که آمریکاییها سالها است که دستور کار جدیدی را برای خود در نظر گرفتهاند و بر مبنای آن پیش میروند.
آمریکا و پروژه امنیتیسازی
تغییر رویکرد آمریکا نسبت به برخی کشورها در نظام بینالملل را میتوان از نوع عملکردها و اظهار نظرات مقامات این کشور طی سالهای گذشته به خصوص در قبال ایران و روسیه دید. رویکردی که وزیر خارجه پیشین کشورمان به نحو دیگری از آن نام میبرد. «امنیتی سازی» پروژهای است که محمدجواد ظریف وزیر امور خارجه کشورمان آن را راهبرد آمریکاییها در قبال ایران و روسیه قلمداد کرده است. وی میگوید: آمریکا از سال 2004 به بعد از حوزه امنیت وارد حوزه امنیتی سازی شد و امروز وضعیت اوکراین نتیجه بازی موفق امنیتیسازی آمریکاست. در واقع اوکراین قربانی شد تا آمریکا بتواند روسیه را گرفتار اجماع امنیتی جهانی کند. ظریف حتی ایران را نیز گرفتار همین امنیتی سازی دانست و گفت: دلیل اصلی اینکه من مسئله هستهای را بازی امنیتیسازی میدانم و نه امنیتی این است که اگر اسرائیل واقعا از ایران نگرانی امنیتی داشت، وقتی در سال 2015 توافقی شد که لااقل برای 15 سال برنامه هستهای ایران را عقب میانداخت، با آن مخالفت نمیکرد.» حال باید دید که این رویکرد چه تاثیراتی بر تهران و نوع مواجهه با غربیها دارد و باید شاهد چه نوع رویکردهایی از سوی ایران در قبال پروژه امنیتی سازی آمریکاییها باشیم.
ایران باید سیاست دفاعی خود را حفظ کند
یک تحلیلگر مسائل بینالملل در ارتباط با پروژه امنیتیسازی آمریکا در قبال ایران و روسیه اظهار داشت: من با تحلیل آقای ظریف مخالفم و چون نوع نگاه من به تحولات بینالمللی نگاهی واقعگرایانه است به همین دلیل میبینیم که در طی 2 سال اخیر اغلب کشورهای دنیا حداقل 2 برابر افزایش بودجه نظامی داشتند. این نشان میدهد که کماکان ترس در نظام بینالملل وجود دارد.
حشمتالله فلاحت پیشه در خصوص اظهارات ظریف به «آرمان ملی» گفت: اگر فقط بخواهم در مقدار محاسبات آمریکادقیق این را عرض کنم، تنها در دوران ترامپ 3 بار مصداق جنگ بین ایران و آمریکا شکل گرفت. سقوط پهپاد آمریکایی، ترور و شهادت سردار سلیمانی و سپس اقدام ایران علیه پایگاه عینالاسد آمریکا. سه اقدامی بود که در طول رابطه نظامی آمریکا در قرن جدید بیسابقه بود. اتفاقا دو اقدام نظامی که ایران انجام داد و ترس آمریکاییها از یک جنگ مدیریت ناشده باعث شد که چه در زمان ترامپ و حتی قبل از آن در زمان اوباما هم آمریکا با ایران وارد یک جنگ نشود.
وی افزود: در مورد موضوع هستهای هم عرض کنم همچون هر اصل دیگر در روابط خارجی موضوع برنامه هستهای ایران هم در قالب مقوله قدرت قابل تحلیل است. وقتی که هم آمریکا و چند برابر آمریکا متحد وی در منطقه یعنی اسرائیل بارها از نظامی سازی سیاست مقابله با توان هستهای ایران صحبت میکند که با این رفتارها از نظامیسازی مقابله با توان هستهای ایران استفاده میکند. اصل واقعگرایی میگوید که اگر این سیاست توسط آمریکا و اسرائیل در پیش گرفته شود ایران هم باید نوع نگاهش به تمام مقولههای قدرتش از جمله موضوع هستهای، نگاه قدرت محور و دفاع محور باشد.
رئیس کمیسیون امنیت ملی مجلس دهم بیان کرد: وقتی که اسرائیلیها خرابکاریهایی را در برنامه هستهای ایران داشتند که آخرین آن در سوله تولید سانتریفیوژ ایران در کرج بود بلافاصله ایران دو اقدام راهبردی دفاعی صورت داد. نخست اینکه؛ در طول 24 ساعت سوخت هستهای را از 20 درصد به 60 درصد رساند و دیگر اینکه تجهیزات حساس را به زیر زمین منتقل کرد. معنای این قضیه این است که هر چند که در ایران فتوای منع استفاده از سلاح هستهای وجود دارد ولی واقعیتی هم هست و آن اینکه وقتی با ابزارهای خاص برخورد نظامی میشود به طور طبیعی این موضوع در مقوله بازدارندگی نظامی قرار میگیرد و اتفاقا من این تحلیل را فراتر از حاکمیت این یا آن جناح سیاسی در دولت و مجلس میگویم.
فلاحتپیشه تصریح کرد: ممکن است تنها با بخشی از صحبتهای آقای ظریف موافق باشم و آنجایی است که افرادی عملا در کمین امنیتی سازی قرار میگیرند. مثلا کسانی که بحث خروج از ان.پی.تی را مطرح میکنند یا کسانی که از دیوار سفارت بالا میروند. ولی اعتقاد دارم که ایران باید سیاست دفاعی خود را حفظ کند.
ارسال نظر