غلامعلی رجایی در گفتوگو با «آرمان ملی»:
مشکلات معیشتی معادلات انتخاباتی را تحت تأثیر قرار داده است | اصلاحات قدرت به صحنه آوردن بدنه اجتماعی خود را از دست داده است
جریان اصلاحات چه استراتژی نسبت به انتخابات آینده کشور دارد؟ این مهمترین سوالی است که این روزها در بین اصلاحطلبان وجود دارد. اینکه آیا شرایط کشور به شکلی رقم خواهد خورد که شرایط حضور اصلاحطلبان در انتخابات فراهم میشود یا خیر یک موضوع است اما موضوع مهمتر این است که آیا جریان اصلاحات از قدرت این برخوردار است که بتواند بدنه اجتماعی خود را به صحنه انتخابات را بکشاند یا خیر. قرائن و شواهد نشان میدهد احتمال تغییر در رویکرد نهادهای نظارتی نسبت به اصلاحطلبان اندک است و از سوی دیگر بدنه اجتماعی جریان اصلاحات نیز دیگر حاضر نیست مانند گذشته از اصلاحطلبان در انتخابات حمایت کند.
آرمان ملی برای تحلیل و بررسی این موضوع با دکتر غلامعلی رجایی، استاد دانشگاه و فعال سیاسی اصلاحطلب گفتوگو کرده است. رجایی معتقد است؛ « شواهد و قرائنی که امروز ما مشاهده میکنیم نشان دهنده این نیست که شرایط برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات فراهم شود و به همین دلیل اصلاحطلبان در چنین مسیری قرار نخواهند گرفت. نکته دیگر اینکه آرای خاکستری جامعه همواره در اختیار اصلاحطلبان بوده و این بخش از جامعه همواره از جریان اصلاحات حمایت کردهاند. دلیل این رویکرد نیز این است که جریان اصلاحات در راستای تغییر وضعیت موجود و اصلاح حرکت میکرده است. از سوی دیگر به دلیل مشکلات و چالشهایی که در شرایط کنونی مردم با آن مواجه هستند و به خصوص مسائل اقتصادی شرایط برای حضور در انتخابات مانند گذشته نیست.
براساس آمارهای ارائه شده قیمت کالاهای مورد نیاز مردم در دو سال اخیر روند صعودی داشته و به همین دلیل آرای خاکستری حاضر نیست به هر دلیلی مانند حضور اصلاحطلبان یا تکرار میکنم آقای خاتمی وارد صحنه انتخابات شود تنها در صورتی که بخش خاکستری جامعه مشاهده کند مشکلات اقتصادی در حال حل شدن است یا اینکه حاکمیت به اصلاح طلبان اقبال نشان میدهد ممکن است شرایط تغییر کند و مردم اقبال بیشتری برای حضور در انتخابات داشته باشند.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
بهزاد نبوی از ریاست جبهه اصلاحات کناره گیری کرد تا خانم آذر منصوری به عنوان رئیس جدید جبهه اصلاحات فعالیت کند. این در حالی است که انتخاب یک زن به عنوان رئیس جبهه اصلاحات ایران در شرایط کنونی معنای متفاوتی پیدا میکند. دیدگاه شما در این زمینه چیست و این تغییر همراه با چه پیامدهایی برای جریان اصلاحات خواهد بود؟
این گونه تغییرات در جریانهای سیاسی طبیعی است و قرار نیست افرادی مانند آقای نبوی که سنشان نیز بالا رفته به صورت مادامالعمر در چنین جایگاهی قرار داشته باشند. در عین حال باید به این نکته توجه کرد که آقای نبوی نمیتوانست برخی مسائل و افراطیگریها را در درون جبهه اصلاحات تحمل کند و به همین دلیل کناره گیری کرد. من بر این باورم که باید از دو جنبه به این قضیه توجه کرد. از یک طرف به دلیل اینکه فرصت به افراد جوانتر داده شده که جایگاههای مهمتری را تجربه کنند مثبت است. از سوی دیگر به نظر میرسد آقای نبوی به دلیل شرایطی که در درون جبهه اصلاحات وجود داشت نتوانست خود را قانع کند که در این جایگاه به کار خود ادامه بدهد. شاید اگر روزی خود ایشان درباره تصمیمی که گرفتهاند صحبت کنند ممکن است دلایل آن را عنوان کنند.
دلیل این کنارهگیری چه بوده است؟
من اطلاع دقیقی در این زمینه ندارم، اما در جبهه اصلاحات اختلافنظرها و اختلاف سلیقههایی وجود داشته که بخشی از آن قابل قبول است. با این وجود اگر رگههایی از افراط و تندروی به وجود بیاید این احتمال وجود دارد که تحمل این نوع تندرویها برای برخی وجود نداشته باشد. اگر در جبهه اصلاحات طیفی وجود داشته باشد که سخن از تغییر و افکاری مانند براندازی مطرح شود برای بزرگان این جریان مانند آقای خاتمی و دلسوزان جریان اصلاحات نیست. این در حالی است که همه ما میدانیم همچنان نسخه حل مشکلات کشور اصلاحات است و تنها در شرایطی که اصلاحات در کشور به وجود بیاید میتوان نسبت به حل مشکلات امیدوار بود. نکته دیگر اینکه نباید تفاوتی بین زن و مرد در کنشگری سیاسی قائل شد. طرح چنین موضوعاتی که یک زن به عنوان رئیس یک جبهه انتخاب شده یک بحث کهنه است که در جهان امروز محلی از اعراب ندارد.
به هر حال در کشورهای مختلف جهان زنان در سمتهای کلیدی زیادی قرار دارند از جنبه تأثیرگذاری برخوردار هستند. اینکه در جریان اصلاحات نیز روی خانم منصوری اجماع شده یک اتفاق مثبت است. اینکه برخی عنوان میکنند این انتخاب با توجه به مسائل و حوادث گذشته صورت گرفته زیاد محلی از اعراب ندارد و نمیتوان آن را به عنوان یک گام به جلو قلمداد کرد. خانم منصوری در گذشته سخنگوی جبهه اصلاحات بودند و در جبهه اصلاحات دارای جایگاه بودند. البته اگر به جریان اصولگرایی به عنوان جریان سیاسی رقیب اصلاحات دقت کنیم من فکر نمیکنم تا یک دهه دیگر نیز اصولگرایان به این نتیجه برسند که میتوانند از یک زن به عنوان رئیس جریان سیاسی خود استفاده کنند. به همین دلیل باید اقدام اصلاحطلبان را در این زمینه یک اقدام نو ارزیابی کرد.
با توجه به پیچیدگی شرایط سیاسی کشور گمانه زنیهای درباره حضور یا عدم حضور اصلاحطلبان در انتخابات مجلس آینده افزایش پیدا کرده است. به نظر شما با توجه به شرایط کشور اصلاحطلبان چه رویکردی نسبت به انتخابات آینده خواهند داشت؟
جریان اصلاحات به طیفهای مختلفی تقسیم بندی میشود و به همین دلیل دیدگاههای متفاوتی در درون این جریان وجود دارد. برخی بر این باور هستند که به این دلیل که حضور و عدم حضور اصلاحطلبان در انتخابات شرایط را تغییر نمیدهد دلیلی برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات وجود ندارد و بهتر است که جریان اصلاحات در انتخابات شرکت نکند. از سوی دیگر برخی معتقدند این احتمال وجود دارد که رویکرد حاکمیت نسبت به جریان اصلاحات در مقایسه با انتخابات گذشته تغییر کند و به همین دلیل جریان اصلاحات باید خود را برای حضور موثر در انتخابات آماده کند.
شواهد و قرائینی که امروز ما مشاهده میکنیم نشان دهنده این نیست که شرایط برای حضور اصلاحطلبان در انتخابات فراهم شود و به همین دلیل اصلاحطلبان در چنین مسیری قرار نخواهند گرفت. نکته دیگر اینکه آرای خاکستری جامعه همواره در اختیار اصلاحطلبان بوده و این بخش از جامعه همواره از جریان اصلاحات حمایت کردهاند. دلیل این رویکرد نیز این است که جریان اصلاحات در راستای تغییر وضعیت موجود و اصلاح حرکت میکرده است. از سوی دیگر به دلیل مشکلات و چالشهایی که در شرایط کنونی مردم با آن مواجه هستند و به خصوص مسائل اقتصادی شرایط برای حضور در انتخابات مانند گذشته نیست. بر اساس آمارهای ارائه شده قیمت کالاهای مورد نیاز مردم در دو سال اخیر روند صعودی داشته و به همین دلیل آرای خاکستری حاضر نیست به هر دلیلی مانند حضور اصلاحطلبان یا تکرار میکنم آقای خاتمی وارد صحنه انتخابات شود تنها در صورتی که بخش خاکستری جامعه مشاهده کند مشکلات اقتصادی در حال حل شدن است یا اینکه حاکمیت به اصلاح طلبان اقبال نشان میدهد ممکن است شرایط تغییر کند و مردم اقبال بیشتری برای حضور در انتخابات داشته باشند.
نکته دیگر اینکه باید منتظر ماند و مشاهده کرد که آیا تغییر رفتاری در شورای نگهبان نسبت به اصلاحطلبان در تهران و شهرستانها مشاهده میشود یا خیر. در انتخابات اخیر یکی از دلایل اصلی کاهش میزان مشارکت مردم در انتخابات ردصلاحیت نخبگان و چهرههای دلسوز و متعهد بوده است. به همین دلیل رفتار شورای نگهبان در حضور مردم در انتخابات آینده نقش مهمی خواهد داشت. نباید شرایط به شکلی رقم بخورد که ترکیبی از اصلاحطلبان تأیید صلاحیت شوند که گزینههای خوبی برای شکست در انتخابات باشند.
آیا اتخاذ این استراتژی بوی بیتفاوتی نمیدهد یا اینکه جریان اصلاحات از بدنه اجتماعی خود فاصله گرفته و قدرت به صحنه آوردن بدنه اجتماعی خود را ندارد؟
واقعیت این است که هر دو این اتفاق رخ داده است. رویکرد امروز جریان اصلاحات همواره این بوده که بخش خاکستری را پشتسر خود میدیده است. این در حالی است که در شرایط کنونی چنین وضعیتی وجود ندارد. کسانی که در سال76 به آقای خاتمی رأی دادند همگی اصلاحطلب نبودند و بلکه کسانی بودند که با وضعیت موجود مشکل داشتند و به دنبال تغییر بودند. این بخش با آقای ناطق نوری هم مشکل نداشتند و بلکه به دنبال تغییر و تحول در ساحتهای مختلف جامعه بودند. بخش مهمی از این جمعیت آقای ناطق نوری را نمیشناختند و در عین حال آقای خاتمی را اصلا نمیشناختند. با این وجود برای ایجاد تغییر به صحنه آمدند و به آقای خاتمی رأی دادند. در شرایط کنونی نیز به دلیل اینکه جریان اصلاحات بخش خاکستری را پشتسر خود نمیبیند با نوعی ناامیدی و یا بیتفاوتی مواجه شده است. اگر واقع بینانه به موضوع نگاه کنیم رقابت اصلاحطلبان برای حضور در قدرت بسیار سخت شده است. جریان اصلاحات از یک طرف از بدنه اجتماعی خود فاصله گرفته و از سوی دیگر با محدودیتهایی مواجه شده که حضور آنها را در قدرت سخت و دشوار کرده است.
عملکرد دولت در زمینه اقتصادی و حل مشکلات معیشتی نقش مهمی در افزایش میزان مشارکت مردم در انتخابات خواهد داشت. آیا چنین چشماندازی را مشاهده میکنید که دولت بتواند با عملکرد خود مردم را پای صندوقهای رأی بکشاند؟
دولت در حال تلاش است که رویکردی در پیش بگیرد که مردم پای صندوقهای رأی بیایند. تحرکت دولت آقای رئیسی و سفرهایی که به استانها انجام میدهد قابل قبول است. دولت همچنین تلاش میکند طرحها و پروژههای دولت گذشته را به نتیجه برساند که این اقدامات را میتوان از جمله اقدامات مثبت دولت قلمداد کرد. با این وجود معدل کارآمدی این کابینه به اندازهای نیست که بتواند بحرانهای موجود در کشور را کاهش داده و حل کند. در دو سال گذشته هم سیاستها و هم نیروهایی که به کار گرفته شده پاسخگوی مشکلات مردم نبوده است.
اگر واقعبینانه به موضوع نگاه کنیم وضعیت امروز مردم به مراتب از زمانی که آقای رئیسی و دولت وی مدیریت کشور را برعهده گرفتهاند سختتر شده است. آقای رئیسی در رقابتهای انتخاباتی عنوان کرد که در 4 سال 4 میلیون و در هر سال یک میلیون مسکن خواهد ساخت. این در حالی است که اقداماتی که در این زمینه صورت گرفته نشان میدهد دولت حتی در 4 سال نیز نمیتواند یک میلیون مسکن بسازد. اگر ما به وضعیت تورم در دوسال گذشته توجه کنیم به این نتیجه میرسیم که مردم به دلیل افزایش تورم با مشکلات زیادی در زمینه تأمین کالاهای مورد نیاز خود مواجه شدهاند.
ارسال نظر