گفتوگوی آرمان ملی با غلامرضا ظریفیان
ریشهیابی شعار "اصلاحطلب _ اصولگرا دیگه تمومه ماجرا" | هر وقت وضع معیشتی بهتر شد، مردم دوباره به نهاد قدرت اعتماد میکنند
عدهای در این مملکت قلم به دست گرفتهاند و در شرایطی که مردم درگیر مشکلات اقتصادی هستند؛ تیتر میزنند که اصلاحطلب و اصولگرا دیگه تمومه ماجرا! این دسته توان تحلیل وقایع سیاسی را ندارند و حرکت چند معترض را به کل جامعه ایران تعمیم میدهند. حال اینکه جامعه ایران مسیر دقیقتری را میپیماید؛ و این عده در معنای واقعی کلمه موج سوارند. به منظور بررسی دلایل عدم اقبال مردم به امر سیاسی و چگونگی توجه مجدد آنان به نگرشهای سیاسی با غلامرضا ظریفیان، فعال سیاسی اصلاحطلب به گفتوگو پرداختهایم.
به گزارش آرمان ملی آنلاین، ظریفیان معتقد است؛ «حکمرانی خوب مبتنی بر سامانههای حزبی و پایگاههایی که موجب حضور داوطلبانه مردم در عرصههای مختلف است؛ به وجود میآید. در ایران از دیرباز و از دوره مشروطه که ایران به جهان مدرن پرتاب شد، فعالان سیاسی و مشروطه خواهان تلاش کردند که ساز و کار نوینی در حکمرانی ایران تدارک دیده شود. از این جهت نهاد شورای ملی (مجلس) و بحث انتخابات و فعالیت احزاب را پایهگذاری کردند اما با وجود تلاش جدی برای اجرای این سازوکار یعنی فعالیت احزاب و ایجاد مجلس از دل احزاب اما به دلایل عدیدهای از جمله دلایل سیاسی و تاریخی سازوکار حکمرانی در ایران با مشکل روبهرو شد. بعد از ناتمام ماندن مشروطه و بحرانهایی که پیشروی مشروطه و مشروطهخواهان ایجاد شد مانند بسته شدن مجلس؛ احزاب در ایران در یک بستر خود جوش شکل نگرفتند.» در ادامه این گفتوگو را میخوانید.
جامعه ایران در گذشته یک جامعه ارباب رعیتی بوده است، این جامعه چگونه به سمت تعاریف مدرن سیاسی حرکت کرد؟
امر سیاسی متکفل و مامور حکمرانی خوب در هر جامعهای است. در همه جای جهان حکمرانان خوب اداره یک جامعه را عهده میگیرند. از دیرباز مباحث مختلفی در این ارتباط صورت گرفته است و فلاسفه و حتی ادیان نیز در این عرصه صاحب نظر هستند. زمانی که از دیدگاه دنیای مدرن وارد بحث در ارتباط با امر سیاسی میشویم؛ امر سیاسی یکی از بحثهای مهم حیات اجتماعی انسانها میشود و هم متفکران و هم کنشگران به این موضوع توجه میکنند.
اینکه در دوران مدرن باید جوامع را با چه مقتضیاتی اداره کرد تا امر سیاسی بتواند جامعه را به سمت یک توسعه پایدار هدایت کند، مورد توجه قرار میگیرد و از این مرحله به بعد در ایران همزمان با دوران مشروطه مفاهیم اداره کردن جامعه به روش جدید وارد عرصه سیاست در ایران میشود. در این مرحله مردم سه نیاز بنیادین را مورد توجه قرار میدهند و امر سیاسی نیز به این سه نیاز توجه میکند. اول توزیع منابع ثروت است که توسعه اقتصادی را برای کشور و دولتها ایجاد میکند تا در نهایت نوعی رفاه عمومی برای ملت ایجاد شود. دوم مبحث امنیت است که امر سیاسی بتواند به گونهای شرایط را تدبیر کند که آحاد یک جامعه در عرصههای مختلف احساس امنیت کنند و نیاز سوم نیز مبحث مشارکت است که یک جامعه چگونه بتواند در امر سیاسی مشارکت حداکثری داشته باشد و در دورههای جدید در مورد سوم احزاب هستند که نقش جدی را ایفا میکنند و با ایجاد کانونهای مردمی حکمرانی خوب را مورد پیگیری قرار میدهند.
بیشتر بخوانید: نسل جدید طالب دموکراسی راستین است | سبک زندگی نوین تولدی جدید یافته است
این نوع از حکمرانی یعنی حکمرانی خوب؛ چگونه باید مورد توجه حاکمان قرار گیرد؟
حکمرانی خوب مبتنی بر سامانههای حزبی و پایگاههایی که موجب حضور داوطلبانه مردم در عرصههای مختلف است؛ به وجود میآید. در ایران از دیرباز و از دوره مشروطه که ایران به جهان مدرن پرتاپ شد، فعالان سیاسی و مشروطه خواهان تلاش کردند که ساز و کار نوینی در حکمرانی ایران تدارک دیده شود. از این جهت نهاد شورای ملی (مجلس) و بحث انتخابات و فعالیت احزاب را پایهگذاری کردند اما با وجود تلاش جدی برای اجرای این سازوکار یعنی فعالیت احزاب و ایجاد مجلس از دل احزاب اما به دلایل عدیدهای از جمله دلایل سیاسی و تاریخی سازوکار حکمرانی در ایران با مشکل روبهرو شد.
بعد از ناتمام ماندن مشروطه و بحرانهایی که پیشروی مشروطه و مشروطهخواهان ایجاد شد مانند بسته شدن مجلس؛ احزاب در ایران در یک بستر خودجوش شکل نگرفتند و در نهایت امر سیاسی در دوران پهلوی به حکمرانی از بالا خلاصه شد و نهضت ملی نفت، حادثه پانزده خرداد ۴۲ و وقایع انقلاب اسلامی ایجاد شد. تمام این موارد دو سویه داشت اول مبارزه با خودکامگی و استبداد و دیگر مبارزه با ظلم و ستم خارجی.
پس روند شکلگیری انقلاب اسلامی را برخلاف برخی تحلیلهای غیردقیق منطبق بر خواستههای تاریخی مردم ایران میدانید؟
بله مردم ایران در یک بستر تاریخی تلاش میکردند که زیر سلطه قدرتهای بزرگ نروند و از سوی دیگر تکیهگاه اصلی خود را یک نظام مردم نهاد پایهگذاری کنند. در قانون اساسی جمهوری اسلامی ایران هم مشاهده میکنیم که اشاره شده حاکمیت از آن خداست و خداوند آن را به مردم واگذار کرده است.
بیشتر بخوانید: جریانهای سیاسی دیگر بین مردم جایگاهی ندارند | تمام ماجرای اصلاحطلب _ اصولگرا
چرا احزاب که پیشران در امر سیاسی هستند نتوانستند نقشی جدید در حکمرانی پیدا کنند؟
به رغم اینکه قانون اساسی برای فعالیت احزاب و جریانهای سیاسی جایگاهی قائل شده اما پیوندی جدی بین احزاب که پیشران امر سیاسی در دنیای مدرن هستند و نظام انتخابات، تعیین نشده و این دو امر از هم جدا شدند. از یکسو احزاب نتوانستند نقش دولت سایه را ایفا کرده و به سمت تبدیل شدن به احزاب حرفهای حرکت نکردند. از این رو در عرصه امر سیاسی با فراز و فرودهای زیادی مواجه شدیم. چنانکه مشاهده کردیم در عین حال که مردم در انتخاباتهای مختلف شرکت جدی داشتند اما به این علت که ساز و کارها ناقص بود در نهایت به جای اینکه تکیه گاه امر سیاسی به سمت سازمانهای هوشمند سیاسی برود با دید مثبت به احزاب نگریسته نشد و با توسل به ممیزی کردن؛ مردم از احزاب ناامید شدند.
در نهایت امر سیاسی نتوانست وظایف اصلی خود یعنی استفاده از فرصتها و مزیتهای کشور برای رفاه عمومی و عدالت اجتماعی و حاکمیت قانون برای همه را درک کند و در نهایت احزاب در ایران که در دو دستهبندی راست و چپ و اصلاحطلب و اصولگرا نفش بازی میکردند؛ نیز نتوانستند به بلوغ کامل برسند و حاصل این قضایا هم از سال ۸۸ به این سو موجب شد اعتبار سیاستورزان در کانونهای مختلف کاهش یابد و متأسفانه حکمرانان نیز در این زمینه خواسته یا ناخواسته نقش ایفا کردند.
تا چه میزان فشارهای اقتصادی موجب شده که سیاست ورزی در ایران اعتباری کمتری خصوصاً در یک دهه گذشته پیدا کنند؟
زمانی که مردم معیشت خود و شاخصهای توسعه در کشور خود را با سایر کشورها و حتی کشورهای پیرامونی مقایسه میکنند احساس میکنند در کشور امر سیاسی که متکفل آن از یک سو نهادهای مدنی مانند جریان سیاسی و از یکسو حکمرانان هستند، در مجموع نتوانستهاند جامعه را در شاخصهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی به مطلوبیت برسانند و از این جهت جایگاه دولت و احزاب در نزد افکار عمومی آسیب میبیند. مهمترین آسیب هم به نهاد دولت در ایران وارد شد، چراکه دولت خود اصلیترین و کانونیترین تدبیر کننده امر سیاسی است.
در حال حاضر این اعتبار با کاهش مواجه شده، چراکه جامعه احساس میکند که دولت آن توانایی لازم را ندارد. همچنین به این علت که جامعه نتوانست از نخبگان کارآمد خود استفاده کند، ناامید شده است. چراکه افراد توانمند به حاشیه رفتند و حاصل این فرآیند آن شده که هم امر سیاسی و هم کانونهای امر سیاسی (احزاب) از دیدگاه مردم با ضعفهایی نگریسته میشوند.
آیا امکان بازسازی جایگاه دولت و احزاب در دیدگاه مردم وجود دارد؟
معتقدم چون هنوز فرهیختگی در جامعه ایران وجود دارد اگر امر سیاسی به مقتضیات خود یعنی حکمرانی خوب بازگردد و بداند که باید تکیهگاه اصلی خود را نه با شعار بلکه با تکیه بر آینده پژوهی و بنیانهای جدید دانش؛ آنگاه شاهد بازسازی جایگاه احزاب در نزد مردم خواهیم بود. در دنیای مدرن امر سیاسی متکفل امور مهم مانند توسعه و توسعه پایدار بر مبنای احزاب قوی است. تجربههای کشورهایی که در شرایط بدی بودند اما فهم دقیقی از تحولات و شرایط جامعه پیدا کرده نشان میدهد که میتوان جایگاه این نهادها را در جامعه بازسازی کرده و اعتماد برای خود را در جامعه ایحاد کرد و طبیعی است که زمانی جامعه مشاهده کند توسعهاش رو به رشد است، معیشتش رو به بهبود است و فاصله طبقاتیاش در حال کاسته شدن است و نیازهای اساسی جامعه مورد توجه امر سیاسی است، آنگاه مجدداً به امر سیاسی و نهاد قدرت اعتماد خواهد کرد و دیگر شاهد شعارهایی همچون اصلاحطلب و اصولگرا دیگه تمومه ماجرا نخواهیم بود.
در همین زمینه بخوانید:
- ناامیدی مردم نسبت به اصلاحات ریشه اساسی ندارد | هنوز فرصت جبران وجود دارد
- در بین اپوزیسیون فرهنگ دموکراتیک وجود ندارد | جامعه در حال فاصله گرفتن از جریانات سیاسی است
- با عملکرد فعلی دولت و مجلس نمیتوان انتظار انتخابات پرشور داشت
- اتفاق خاصی در انتخابات مجلس نمیافتد | سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان پای آقای روحانی قربانی شد
ارسال نظر