گفتوگوی آرمان ملی با یوسف مولایی:
ایران میتواند از طالبان در شورای امنیت شکایت کند؛ اما.../ مهاجران افغانستانی باید به عنوان اهرم فشار بر طالبان عمل کنند
آیا ایران میتواند از طریق دادگاههای بینالمللی حقابه خود از رودخانه هیرمند را پیگیری کند؟ در شرایطی که اغلب کشورهای جهان طالبان را به رسمیت نشناختهاند ایران چگونه میتواند علیه این گروه در مجامع بینالمللی اقامه دعوا کند؟ آرمان ملی برای پاسخ به این سوال با دکتر یوسف مولایی، استاد حقوق بینالملل دانشگاه تهران گفتوگو کرده است.
آرمان ملی آنلاین: مولایی معتقد است: ایران میتواند در شرایطی که تنش بین دو کشور افزایش پیدا کرد از موضوع مهاجران افغان برای فشار بر طالبان استفاده کند. در چنین شرایطی طالبان با چالشهای جدی مواجه خواهند شد. ایران باید همه ابعاد این مسأله را مورد بررسی قرار بدهد و در نهایت بهترین راه حل را انتخاب کند. ایران حتی میتواند از پاداش برای طالبان به ازای اقدامی که انجام میدهند استفاده کند. ایران میتواند پاداشهایی برای طالبان در نظر بگیرد که در صورتی که حقابه خود را به صورت کامل دریافت کند خدمات موثری را در زمینههای دیگر به افغانستان ارائه کند. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
اختلاف ایران و طالبان بر سر حقابه رودخانه هیرمند از نظر حقوق بینالمللی در چه وضعیتی قرار دارد؟ آیا ایران میتواند از طریق دادگاههای بینالمللی حقوق خود در این زمینه را دنبال کند؟
در شرایطی که دو کشور بر سر مسائل مرزی از جمله حقابه به مشکل برخورد میکنند به مراجع قضائی بینالمللی مراجعه میکنند تا موضوع در یک دادگاه بینالمللی مورد بررسی و قضاوت قرار بگیرد. این روند از قبل از انقلاب نیز در ایران وجود داشته و ما همواره چنین مسائلی را از طریق مراجع قضائی بینالمللی پیگیری میکردیم. نکته مهم در این زمینه اجرای حکمی است که قرار است توسط دادگاههای بینالمللی داده شود. این سخن به معنای این است که روند پیگیری خواستههای ایران از مراجع قضائی بینالمللی یک موضوع است و موضوع دیگر اجرای آن است که ممکن است با چالشهای جدیدی مواجه شود. در فضای بینالمللی نهاد یا سازمانی وجود ندارد که بالای سر دولتها قرار داشته باشد و دولتها را موظف به اجرای تعهدات بینالمللی خود کند. معمولا در موازنه قدرت دولتها دولتهای دیگر را به اجرای تعهدات خود موظف میکنند.
در شرایط کنونی ایران میتواند به شورای امنیت سازمان ملل شکایت کند که رویکردی که طالبان در پیش گرفته برخلاف روند صلح منطقهای است. با این وجود شورای امنیت نیز با توجه به شرایط ایران در عرصه بینالمللی بعید به نظر میرسد که اقدام موثری در این زمینه انجام دهد. البته این نکته را نیز باید در نظر گرفت که اگر ایران این موضوع را به شورای امنیت سازمان ملل ببرد با توجه به مخالفت آمریکا با سیاستهای جمهوری اسلامی و روندی که در سالهای اخیر نسبت به تحریم ایران در پیش گرفته این احتمال وجود دارد که اگر حکمی نیز علیه طالبان و به سود ایران داده شود در نهایت توسط آمریکا وتو شود. ایران دو راه حل برای به نتیجه رسیدن خواستههای خود از رودخانه هیرمند دارد. نخست اینکه از طریق دیپلماسی این موضوع را در دادگاههای بینالمللی دنبال کند و دوم اینکه از اهرمهای فشار علیه طالبان استفاده کند تا مسأله حقابه ایران از رودخانه هیرمند حل شود.
در شرایط کنونی طالبان هنوز به عنوان یک دولت مورد پذیرش کشورهای جهان شناخته نشده و بسیاری از کشورها طالبان را به رسمیت نمیشناسند. آیا در صورتی که ایران در دادگاههای بینالمللی به دنبال حقابه خود از رودخانه هیرمند باشد با چالشهای جدیدی در این زمینه مواجه نخواهد شد؟
این موضوع نیز حائز اهمیت است و ممکن است در روند پیگیری ایران چالش ایجاد کند. در شرایط کنونی طالبان یک گروه نظامی است که هنوز سازمان ملل آن را به رسمیت نشناخته است. این وضعیت درباره بسیاری از کشورهای جهان نیز وجود دارد و کشورهای جهان این گروه را به عنوان یک دولت نمیپذیرند. البته ایران به دلیل اینکه سفارت افغانستان در تهران را به طالبان تحویل داده و همچنین سفیر به افغانستان فرستاده است در عمل طالبان را به رسمیت شناخته است. من معتقدم با توجه به اینکه مساله امنیت برای ایران مهم است باید جوانب مختلف را مورد بررسی قرار میداد.
من به عنوان کارشناس حقوق بینالملل معتقدم طالبان یک گروه شورشی است و با زور و جنگ قدرت را به دست گرفته، مشروعیت بینالمللی ندارد، رفراندوم و انتخابات برگزار نکرده، لذا شایستگی نداشت به رسمیت شناخته شوند. طالبان به دلیل رویکرد خشنی که دارد مورد پذیرش کشورهای دیگر جهان قرار ندارد و به همین دلیل اگر ایران بخواهد در دادگاههای بینالمللی این مسأله را دنبال کند با چالشهایی مواجه خواهد شد. شورای امنیت سازمان ملل و دادگاههای بینالمللی همواره با دولتها سروکار دارند و برای آنها این موضوع قابل بحث است که کدام دولت و چرا قوانین بینالمللی را نقض کرده است.
هنگامی که طالبان هنوز به عنوان یک دولت در عرصه بینالمللی شناخته نمیشوند نهادهای بینالمللی با مشکل برای قضاوت درباره عملکرد آنها مواجه میشوند. جامعه جهانی نسبت به رویکرد طالبان آگاهی دارد که این گروه ابزارهایی در اختیار دارد و به دنبال حکومت در افغانستان است. با این وجود هنوز به صورت رسمی این گروه را به عنوان یک دولت نمیشناسد.
شما عنوان میکنید ایران میتواند با اعمال فشار طالبان را مجبور کند که حقابه ایران را بدهد. این اعمال فشار با چه ابزارهایی خواهد بود و تا کجا ادامه خواهد داشت؟
در ابتدا باید مشاهده کرد که ایران چه ابزارهایی در این زمینه در اختیار دارد. موضوع صادرات وجود دارد و اینکه طالبان بخشی از نیازهای خود را از طریق ایران تأمین میکنند. تجارت با طالبان اگرچه به صورت دوفاکتو به معنای به رسمیت شناختن آنها است اما در مقابل اینکه سفارت و کنسولگریهای ایران در افغانستان فعال هستند امر مهمی تلقی نمیشود و اینکه سفارت فعال است و سفیر ایران با وزیر خارجه طالبان دیدار میکند خواه ناخواه به معنای به رسمیت شناختن است. از سوی دیگر موضوع امنیت نیز وجود دارد و اینکه ایران و طالبان به چه میزان ارتباط تجاری با هم دارند.
ما باید این نکته را در نظر بگیریم که افغانستان به چه میزان به ما وابسته است که اگر ما رویکرد خود را تغییر بدهیم آنها بامشکل مواجه میشوند. موضوع دیگر مهاجران افغانی است که در ایران حضور دارند. ایران میتواند در شرایطی که تنش بین دو کشور افزایش پیدا کرد از اهرم اخراج مهاجران افغانی استفاده کند. در چنین شرایطی طالبان با چالشهای جدی مواجه خواهند شد. ایران باید همه ابعاد این مسأله را مورد بررسی قرار بدهد و در نهایت بهترین راه حل را انتخاب کند. ایران حتی میتواند ازپاداش برای طالبان به ازای اقدامی که انجام میدهند استفاده کند. ایران میتواند پاداشهایی برای طالبان در نظر بگیرد که در صورتی که حقابه خود را به صورت کامل دریافت کند خدمات موثری را در زمینههای دیگر به افغانستان ارائه کند. کشورهای مختلف در شرایطی که منافع ملی آنها به مخاطره میافتد متوسل به زور میشوند. این وضعیت درباره ایران و طالبان نیز وجود دارد هر چند که این رویکرد مورد خواست جامعه بینالمللی قرار ندارد.
به چه میزان این احتمال وجود دارد که تنش آبی ایران و طالبان به یک تنش سیاسی و نظامی کشیده شود؟
طالبان همیشه یک عامل بیثباتی در منطقه بوده و باز هم خواهد بود. نه شرایط بینالمللی نسبت به جایگاه طالبان تغییر کرده و نه طالبان در رویکردهای خود تغییر عمدهای داده است. طالبان از نظر تاکتیکی ممکن است حرفهای متفاوتی بزنند ولی نهایتا پدیده طالبان را یک عامل مثبت برای منطقه تعریف نمیکنم و ایران هم باید خیلی با احتیاط با این پدیده برخورد کند و پیش از اینکه سیاست و برنامههایش را در تائید یا همراهی با طالبانها تعریف کند، بیشتر متوجه تحولات درون مردم افغانستان باشد و عمدتا روی مردم سرمایهگذاری کند.
طالبان یا دوام زیادی نمیآورد و یا اگر هم بخواهد، دوام بیاورد، بیشتر نقش تخریبی در منطقه خواهد داشت تا نقش سازنده. در هر دو صورت ایران باید بااحتیاط عمل کند و سیاستهای خود را روی عکسالعملهای مردم متمرکز کند. درحقیقت به نظر میرسد آمریکا غافلگیرنشده و با یک برنامه و سیاست درازمدت و استراتژی رها کردن طالبان به این صورت پیش رفته است. آمریکا سالهاست یا حداقل در این چند سال اخیر دائما چین را تهدید اول برای امنیت ملی خود اعلام میکند و در اجلاس ناتو هم به همین صورت اعضا، چین را تهدید اول امنیت خود تعریف میکنند.
تحت این شرایط طالبان به نوعی هم مرز با چین است بهعلاوه اینکه برای خود ایدئولوژی دارد که در منطقه طرفدارانی مثل الغورها و مسلمانان چین دارد و بیش از اینکه هدف آمریکا تهدید کردن ایران بهواسطه طالبان باشد، به نظر میرسد که میخواهد به نوعی برای چین درگیری و دغدغه فکری ایجاد کند. از طرفی طالبان برای فدراسیون روسیه نیز با توجه به چچن و زمینههای جنبشهای اسلامی در تاجیکستان و کشورهای دیگر که وجود دارد یک دغدغه محسوب میشود. به همین دلیل طالبان یک عنصر و عامل بیثباتی در منطقه است تا عامل ثبات. ایران هم قطعا دیر یا زود درگیر خواهد شد برای اینکه طالبان هم به لحاظ ایدئولوژی و هم به لحاظ رویکردها و نگرشهای قومگرایانه خود، مخالف زبان فارسی است و به نوعی با تاجیکها مشکل دارد. به لحاظ نگاه و رویکرد، تفسیر و برداشتی که از دین اسلام دارد با ایران زاویه و مخالفت دارد و در نهایت برای ما هم مشکل ساز خواهند شد.
ارسال نظر