حشمت الله فلاحتپیشه در گفتوگو با «آرمان ملی»:
ایران نباید سفارت کابل را به طالبان تحویل میداد/ الزامی نداشت که آقای رئیسی چنین موضعی را در مقابل طالبان بگیرد
با هشدار ابراهیم رئیسی، رئیسجمهوری اسلامی ایران به طالبان درباره حقابه ایران از رودخانه هیرمند مناقشه آبی ایران و افغانستان وارد فاز جدیدی شد. هشداری که البته از طرف طالبان بیپاسخ نماند و آنها با نوشتن بیانیهای حق به جانب پاسخ رئیسجمهور ایران را دادند.
آرمان ملی آنلاین : واکنش طرف افغانستانی پیرامون مطالبه حقابه تالاب هامون توسط مقامات ایرانی در حالی مطرح میشود که اولاً تصاویر ماهوارهای نشان میدهد در سال جاری نسبت به سالهای قبل بهواسطه بارندگی مطلوب آب کافی در بند کمال خان وجود دارد و همچنان افغانستانیها در حال منحرف کردن آب به سمت شورهزار گودزره هستند و ثانیاً آنها در حالی طرف ایرانی را به اطلاعات ناقص پیرامون واقعیتهای جغرافیایی منطقه متهم میکنند که بارها با درخواست ایران برای کارشناسی دقیق منطقه توسط ناظران ایرانی مخالفت کردهاند. همچنین در حالی که مقامات افغانستانی در بیانیه خود عنوان کردهاند در صورت رهاسازی آب از سد کجکی به پایین دست به دلیل فاصله زیاد عملا آبی به ایران نخواهد رسید، وزیر نیروی جمهوری اسلامی ایران در واکنش به این نکته گفت: بر اساس مستندات موجود و مورد استناد جهانی، طالبان در فصول مختلف اخیر رهاسازی آب از سد کجکی به سمت سد انحرافی کمالخان را انجام داده و از سد کمالخان هم آب را به ولایت نیمروز رسانده است؛ بنابراین، اگر برخلاف معاهده مانع جدیدی در این مسیر ایجاد نشده باشد، مساله فنی در رسیدن آب وجود ندارد. برای تحلیل و بررسی این موضوع «آرمان ملی» با دکتر حشمت الله فلاحتپیشه، تحلیلگر روابط بینالملل و رئیس سابق کمیسیون امنیت ملی مجلس گفتوگو کرده است که در ادامه میخوانید.
مناقشه آبی ایران و طالبان از کجا نشأت میگیرد و ادامه این تنش چه پیامدهایی خواهد داشت؟
سالانه در حدود850 میلیون مترمکعب حقابه ایران از رودخانه هیرمند است که در کشور افغانستان جاری است. این میزان آب براساس کنوانسیون بینالمللی جزحقابه ایران است و از نظر بینالمللی قابلیت پیگیری نیز دارد. از زمانی که طالبان در افغانستان مستقر شده تنها چند میلیون مترمکعب آب وارد ایران شده است و در عمل آبی از سمت افغانستان از حقابه وارد ایران نشده است. این اتفاق فشار زیادی روی زندگی مرزنشینان وارد کرده که زندگی آنها تا حدود زیادی به حقابه ایران بستگی دارد. در سالهای اخیر هنگامی که ایران در این زمینه درخواست حقابه خود را داشت طالبان عنوان میکردند که با کمبود بارش مواجه هستیم، میزان آب پایین آمده و به همین دلیل این امکان وجود ندارد که حقابه ایران را به صورت کامل در اختیار این کشور قرار بگیرد. عکسهای ماهوارهای نشان میدهد که طالبان در این زمینه دروغ میگویند. طالبان علاوه بر راههای انحرافی که در زمینه انتقال ایران به وجود آوردهاند از نظر سیاسی نیز مانع ورود آب به ایران میشوند. یکی از اشتباهات ما در این زمینه این بود که سفارت کابل را بدون هیچ مابه ازایی در اختیار طالبان قرار دادیم. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که نقض قوانین بینالمللی به بخشی از سیاستهای طالبان تبدیل شده است. به همین دلیل به نظر میرسد طالبان با دست کم گرفتن مسئولان ایرانی در حال سوءاستفاده از وضعیت کنونی هستند.
* با هشداری که آقای رئیسی به طالبان درباره حقابه ایران دادند مناقشه آبی ایران و افغانستان وارد فاز جدیدی شد. به چه میزان این هشدار را تأثیرگذار میدانید؟
واقعیت این است که الزامی نداشت که آقای رئیسی چنین موضعی را در مقابل طالبان بگیرد. در موضوع آب حتی طالبانی که برخلاف کنوانسیونهای بینالمللی عمل کرد باتجربه عمل کرد. طالبان پس از موضع گیری که آقای رئیسی داشتند اقدام به نوشتن بیانیه کردند و در این بیانیه موضعی حق به جانب گرفتند. این در حالی است که در عمل مقامات محلی و کشاورزان محلی به صورت تحقیرآمیزی مانع از ورود آب به ایران میشوند. موضع گیری آقای رئیسی در این زمینه به انداهای تند بود که بلافاصله با موضع گیری توهین آمیز مسئولان طالبان همراه شد. اگر قرار بود موضع گیری در این زمینه انجام شود بهتر بود این موضع گیری تند در عمل توسط مسئولان ایران گرفته میشد. نکته مهمی که امروز وجود دارد این است که نقاط قوت کشور در مقابل طالبان به نقاط ضعف تبدیل شده است.
چرا این اتفاق رخ داده است؟
در شرایط کنونی در حدود هفت میلیون افغانی در ایران زندگی میکنند که از همه خدمات و یارانهها استفاده میکنند. اگر یک ایرانی از شهرستان به تهران و یا شهرهای بزرگ کشور برود چند ماه طول میکشد تا صاحب شغل شود. این در حالی است که در گفتوگوهایی که من با افغانیها در اردوگاههای مختلف انجام دادم آنها میگفتند ما زمانی که به ایران مهاجرت میکنیم در کمتر از دوازده ساعت جای خواب پیدا میکنیم و در کمتر از بیستوچهار ساعت نیز مشغول به کار میشویم. این وضعیت به معنای هدر رفتن منافع و فرصتها برای جوانان ایرانی است. موضوع مهم دیگری که در این زمینه وجود دارد مواد مخدر است که شاهراه مالی طالبان به شمار میرود. در این زمینه یک آمار وحشتناک و قابل تأمل وجود دارد. میزان پولی که ایرانیها برای مواد مخدر در طول سال پرداخت میکنند بیش از یک سال بودجه عمرانی کشور است. من بر این باور هستم که اگر شاهراهی که از طریق آن مواد مخدر از طالبان وارد ایران میشود به طور کامل بسته شود طالبان در موضع ضعف قرار میگیرد و با چالشهای جدی مواجه میشود. ما باید بپذیریم که سیاستهای کشور در زمینه کنترل مواد مخدر سیاستهای کارآمدی نبوده است. اتفاقی که در این زمینه رخ داد این بود که قاچاقچیان مواد مخدر کشور را به قاچاقچیان سیاسی افغانستان متصل کرد. در دولتهای گذشته به دلیل اغماضی که صورت میگرفت مواد مخدر به ایران صادر میشد. در چنین وضعیتی بود که طالبان میزان تولید و فروش مواد مخدر خود را به میزان قابل توجهی افزایش داد. در شرایط کنونی نیز طالبان به صورت رسمی از تولید و فروش مواد مخدر حمایت میکند و از قاچاقچیان سیاسی خود پشتیبانی میکند. واقعیت این است که بخش عمدهای از پول ایرانیان در این زمینه هزینه میشود که مشکلات متعدد اقتصادی و اجتماعی برای کشور به وجود آورده است. متأسفانه مسئولان مرتبط نتوانستند در این زمینه اقدامات لازم انجام بدهند و به همین دلیل میزان مصرف کنندگان مواد مخدر در کشور افزایش یافته است. نتیجه این وضعیت این شده که زبان سیاسی طالبان درازتر از گذشته شده است.
در شرایط کنونی ایران چگونه و از چه راههایی میتواند سهم حقابه خود را از طالبان بگیرد؟
راههای زیادی وجود دارد که ایران بتواند سهم حقابه خود را از طالبان بگیرد که یکی از آنها راههای بینالمللی و اقامه دعوا در دادگاههای بینالمللی است. پس از موضع گیریای که آقای رئیسی در این زمینه داشتند سفیر ایران در کابل و حتی وزیر کشور تا حدودی این موضع گیری را متعادل کردند. متأسفانه در این زمینه شاهد شکل گیری نوعی هرم وارونه بودیم. با این وجود من معتقدم طالبانی که با زور در افغانستان به قدرت رسیده به جز زبان زور با هیچ زبان دیگری نمیتوان آنها را کنترل کرد. واقعیت این است که هر راه و زبانی که از سوی مسئولان ایرانی مورد استفاده قرار بگیرد در بین طالبان مورد سوءاستفاده قرار خواهد گرفت.
مناقشه آبی ایران و طالبان به چه میزان از پتانسیل تنش سیاسی و نظامی برخوردار است؟ آیا این احتمال وجود دارد که دو کشور به دلیل تنشهای آبی و مرزی در نهایت وارد فاز نظامی شوند؟
در دنیای امروز کشورهای مختلف بر سر موضوع آب با هم چالش دارند. نمونه بارز آنها ترکیه با سوریه و عراق و ایران و عراق است. در منطقهای که با بحران آبی مواجه هستیم این یک چالش طبیعی است که بین کشورهای منطقه وجود دارد. برخی با این ذهنیت مواجه هستند که چون طالبان دست به اسلحه هستند هر اتفاقی که بین دو کشور رخ بدهد در نهایت به فاز نظامی کشیده میشود. این در حالی است که در واقع نیاز به چنین رویکردی نیست و ایران ابزارهای زیادی در اختیار دارد که میتواند در این زمینه به حقابه خود دست پیدا کند. البته از این نکته نیز نباید غافل شد که اگر ایران بخواهد از زور و نیروی نظامی در مقابل طالبان استفاده کند از ظرفیتها و ابزارهایی برخوردار است که به راحتی میتواند به خواستههای خود دست پیدا کند. با این وجود بهتر است ایران از راههای دیگری در این زمینه اقدام کند. یکی از مهمترین این راهها این است که راههای ارتباطی مواد مخدر را ببندند تا کنترل از دست طالبان خارج شود و آنها با چالشهای جدی مواجه شوند. من معتقدم اگر چنین اتفاقی رخ بدهد طالبان خیلی زود پای میز مذاکره خواهند آمد. در شرایط کنونی آبهایی که در اختیار زندگی مردم مرزهای شرقی ایران قرار نمیگیرد صرف مزارع بزرگ خشخاش میشود و مواد مخدر با قیمتهای بالا و آلودگیهایی زیادی که دارد وارد ایران میشود. من بر این باور هستم که در زمینه مواد مخدر، آوارگان افغانی در ایران و سیاستهای مرزی دیگر از جمله ابزارهایی است که کشور ما در مقابل طالبان در اختیار دارد. این در حالی است که تاکنون نه تنها از این ابزارها استفاده نشد، بلکه در بالاترین سطح یک اقدام توجیه ناپذیر صورت گرفت و سفارت افغانستان در تهران به طالبان تحویل داده شد. طالبان زمانی که چنین شرایطی را مشاهده میکند گستاختر میشود. تجربه نیز به خوبی همین موضوع را نشان داد. اتفاقی که باعث ناامیدی کسانی شد که به یک آینده دموکراتیک در افغانستان فکر میکردند.
ارسال نظر