گزارش تحلیلی آرمان ملی درباره تنش لفظی ایران و افغانستان در مورد هیرمند
اگر طالبان حقابه هیرمند را ندهد باید سرزمینهای واگذار شده را مسترد کند
روابط ایران و افغانستان طی سالهای گذشته با برخی فراز و نشیبهایی همراه بوده و طی دولتهای مختلف در این کشور نگرشهای متفاوتی نسبت به ایران وجود داشته است. هر چند که در دولتهایی مثل دولت حامد کرزای تعاملات سازندهای بین دو کشور ایجاد شد، اما پس از آن در دولت اشرف غنی و سپس اکنون که طالبان قدرت را در افغانستان بهدست گرفته چندان این رویه سازنده نیست.
آرمان ملی آنلاین: مساله مشخص در این خصوص نیز بحث حقابه ایران از رود هیرمند است که بر اساس معاهده بینالمللی که میان دو کشور منعقد شده باید افغانها میزان معین شدهای از آب هیرمند را به ایران بدهند. اما اگر بخواهیم بهطور دقیق بحث حقابه ایران را مورد بررسی قرار دهیم باید به دهههایی پیش برگردیم. جاییکه پس از جدایی افغانستان از ایران در سال 1857 میلادی، تلاش زیادی برای تعیین خط مرزی بین دو کشور صورت گرفت، اما مهمتر از حکمیت برای تعیین خط مرزی، نحوه استفاده از منابع آب مشترک دو کشور بهویژه در دشت سیستان و رودخانه مرزی هیرمند بود.
به همین دلیل از بدو جدایی دو کشور، در همه حکمیتهای خط مرز، بهگونهای حکمیت در مورد آب و حقابه دو کشور از رودخانه هیرمند نیز مورد بررسی و اعلام نظر قرار گرفته است که از جمله حکمیتهای مذکور میتوان به حکمیت گلداسمیت در سال 1872 (مک ماهون) 1905( و نیز کمیسیون دلتا (1951) اشاره کرد. از طرفی در سال 1351 معاهده نحوه استفاده از آب رودخانه مرزی هیرمند بین دو کشور امضا و مبادله گردید که در حال حاضر نیز مورد استناد و پذیرش هر دو کشور قرار دارد.
این در حالی است که در دهه اخیر دو کشور با معرفی کمیساران آب هیرمند، معاهده مزبور را اجرایی کردهاند. آنچه مسلم است معاهده دلتا که در دهه 50 بین ایران و افغانستان منعقد شد، یک معاهده بینالمللی و قانونی است که ضمانت اجرایی دارد و لذا در این مساله به توافق جدیدی نیاز نیست. چرا که بر اساس این توافق، افغانستان باید سالانه 820 میلیون مترمکعب از حقابه هیرمند را به ایران بدهد که در سالهای اخیر این اتفاق نیفتاده است. با این حال بهنظر میرسد که در مسیر این توافق بینطرفینی برخی مسائل و موانعی وجود دارد. اینکه چرا مقامات حاکم بر همسایه شرقی از دادن حقابه هیرمند به ایران امتناع میکنند شاید به نوع مواجهه ایران با این کشور نیز بازگردد.
چنانکه برخی معتقدند اگر ایران در قامت یک قدرت منطقهای به نحوی از جنبه بازدارندگی خود وارد شود؛ افغاستان نیز جایگاه خود را خواهد شناخت و بر مبنای آنچه هست رفتار و عمل میکند. بهخصوص که امروز طالبان که هنوز هیچ کشوری آنها را به رسمیت نشناخته فکر میکنند میتوانند در مقابل ایران ایستاده یا عرضاندام کنند. لذا بهنظر میرسد ایران جدای از مراتب دیپلماتیک باید برخوردی جدی با طالبان داشته باشد تا این مساله حل و فصل شود تا این موضوع توسط کشورهای دیگر نیز تکرار نشود.
اخطار رئیسی؛ واکنش تند طالبان
پنجشنبه بود که رئیسجمهور در جریان سفر به سیستان و بلوچستان در خصوص لزوم ارائه حقابه هیرمند به مردم این استان اظهارداشت: این حقابه، حق مردم و منطقه سیستان و بلوچستان است، مربوط به الان هم نیست. سید ابراهیم رئیسی گفت: میخواهم به حاکمان افغانستان عرض کنم که این سخن بنده را مطلب عادی تلقی نکنند، بسیار جدی بگیرند؛ به مسئولان و حاکمان افغانستان اخطار میکنم که حق مردم و منطقه سیستان و بلوچستان را سریعا بدهند. حق مردم سیستان و بلوچستان باید داده شود و ما به هیچ عنوان اجازه نمیدهیم حق مردم ضایع شود.
این اظهارات رئیسی نیز با واکنش طالبان همراه بود. چنانکه دفتر سخنگوی امارات اسلامی افغانستان در بیانیهای آورد: خواست مکرر ایران برای آب و اظهارات نامناسب در رسانهها را زیانآور میدانیم. ذبیحا... مجاهد در این بیانیه آورده است: مقامات ایرانی باید اطلاعات خود را درباره آب هلمند (هیرمند) تکمیل کنند و بعد با الفاظ مناسب خواست خود را مطرح کنند. اگر واقعیت درست مطالعه نشود و چنین اظهاراتی مطرح شود میتواند به فضای سیاسی مردم و کشورهای دو ملت مسلمان آسیب بزند که به نفع هیچ طرفی نیست و باید تکرار نگردد.
در انتهای این بیانیه آمده است: امارات اسلامی با در نظر داشتن توافقنامه آب هلمند تمام تلاش خود را میکند که آب تعهد شده به مردم ایران برسد اما به این شرط که ذخایر آب ما به اندازهای باشد که آن را به ایران جاری کنیم.
واکنشهای دیپلماتیک
مساله حقابه هیرمند و مواجهه ایران و افغانستان به این مساله واکنشهایی را بهدنبال داشت. چنانکه حسین امیر عبداللهیان، وزیر امور خارجه ایران در صفحه توئیتر خود در ارتباط با بیانیه طالبان نوشت: در ماههای اخیر مکررا از ملامتقی، سرپرست وزارت خارجه افغانستان خواستم طبق عهدنامه هیرمند، به تعهدات خودشان عمل کنند و امکان بازدید هیاتهای فنی و سنجش میزان آب را فراهم کنند که نکردند. سیستان از خشکسالی رنج میبرد. مالک بود و نبود آب، بازدید فنی و عینی است و نه صدور بیانیه سیاسی.
معصومه ابتکار، رئیس اسبق سازمان محیطزیست نیز در توئیتی نوشت: تامین حقابه و احیای هامون چه توسط رودخانه و چه سیلاب به نفع مردم منطقه و هر دو کشور است.
باید مذاکره کرد
یک تحلیلگر مسائل بینالملل در این زمینه اظهارداشت: مساله رود هیرمند با توجه به تغییر کلی اوضاع و احوال ایران و افغانستان از لحاظ جمعیتی و اقلیمی نیاز به بازنگری و رعایت حقوق دوجانبه در قالب جدید دارد تا منافع هر دو طرف تامین شود. ممکن است بازگشت به قرارداد 1351 امکانپذیر نباشد اما نباید فراموش کنیم که حقابه ایران از هیرمند یک امر تاریخی است که با توجه به مبادلات ارضی دوران قاجار اراضی به افغانستان واگذار شد که در مقابل آن حقابه ایران محفوظ باشد.
فریدون مجلسی به آرمان ملی گفت: بنابراین نادیده گرفتن این بخش از حقوق ایران نقضکننده واگذاری سرزمینهایی است که توسط میانجیگری مک ماهون و گروه انگلیسی به افغانستان واگذار شد. لذا افغانستان اگر تن به ارائه حقابه ایران ندهد باید سرزمینهای ایران را مسترد کند.
وی افزود: به این سادگی نیست که گروهی بیایند، اسم خود را دولت بگذارند و فکر کنند که میتوانند مسائل را به دلخواه خود تصور کنند. باید در مساله حقابه با طالبان مذاکره کرد و مسائل را به سود مردم دو کشور حل و فصل کرد.
در مساله آب باید خودکفا شویم
یک کارشناس مسائل منطقه بیان کرد: اگر فقط در حوزه آب بخواهیم صحبت کنیم ایران باید نسبت به آب در مساله سیستان و بلوچستان خودکفا بوده و متکی به افغانستان نباشد. البته مساله خودکفایی سیاست راحتی نیست و ابزار و لوازم کارش خیلی پیچیدهتر از آن است که در رسانهها از طرف افغانستانی بخواهیم که حقابه ایران را بدهد. این سیاست مستلزم این است که دستگاههای متعددی با هم هماهنگ شوند و با یک برنامه کوتاه مدت، میانمدت و بلندمدت یکسری سیاستها را اتخاذ کنند که آب سیستان و بلوچستان بدون اتکا به افغانستان تامین شود.
محسن روحیصفت به آرمان ملی گفت: بودجه خط انتقال آب از دریای عمان به سیستان و بلوچستان یک بار در سال گذشته تصویب شده، اما در جای دیگری مصرف شد. وی تصریح کرد: من به سیاست بازدارندگی اعتقاد دارم و سیاست ما در قبال افغانستان باید بازدارندگی باشد. باید سعی کنیم حداقل هزینهها از این دوران گذار و پرآشوبی که در افغانستان وجود دارد متوجه ایران شود.
ارسال نظر