جامعه ایرانی ناراضی است اما وارد خشونت کور نمیشود/ جریان افراطی داخلی و رسانههای خارجی دو سر ترویج خشونت سیاسی
با افزایش مشکلات اقتصادی و اجتماعی در سالهای اخیر، جامعه ایرانی وارد نوعی از خشونت شده است که این خشونت در رفتار و بیان برخی سیاسیون نیز دیده میشود. غلامرضا ظریفیان ریشه این خشونت را در کردار دو سر جریان افراطی یعنی یکی در داخل کشور و دیگری در خارج از کشور میداند با این حال معتقد است بدنه جامعه رفتاری معقول دارد و وارد خشونتهای کور نمیشود.
آرمان ملی آنلاین احسان اسقایی: خشونت در جامعه افزایش یافته است. فارغ از آشوبهای خشونت بار چند ماه قبل این نکته را نمیتوان نادیده گرفت که شهروندان بیش از گذشته عصبانیاند و با کوچکترین عامل محرکی فریاد میزنند، بوق میزنند و دعوا میکنند. در این میان اعمال اقدامات خشونتآمیز علیه یک طبقه خاص از جامعه بیش از سایر وجوه خشونتآمیز در جامعه مشخص است. طبقهای که در گذشته جایگاه رفیعی در جامعه داشتند اما اکنون مستقیماً مورد خشونت قرار میگیرد. «آرمان ملی» در این ارتباط با غلامرضا ظریفیان استاد دانشگاه و فعال سیاسی به گفتوگو پرداخته است.
به نظر برخی رفتارهای خشونتآمیز در ایران ریشه در منش و تحولخواه بودن و رفتارهای مدنی مردم ندارد. ریشه این رفتارها «منظور اقداماتی است که به صورت کور علیه روحانیون صورت میگیرد» در چیست؟
وضعیت اجتماعی در شرایط غیرقابل پیشبینی قرار دارد. این وضعیت غیر ثابت در زندگی اعضای جامعه تبلور پیدا میکند. این شرایط ابعاد مختلف زندگی اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی افراد جامعه را با خود درگیر میکند. به طوری که شهروندان به لحاظ ذهنی دچار نگرانی در مورد زندگی روزمره و فردای خود میشوند. از سوی دیگر در این شرایط جامعه دو جریان غیرمنطقی را در پیش روی خود میبیند. یکی جریان داخلی که بذر کینه و نفرت را با رفتار و بیان خشونتآمیز خود در جامعه میکارد. این جریان یک برخورد از بالا به پایین با جامعه دارد و خود را؛ خود حق پندار میدانند و با این نوع نگاه به خود اجازه میدهد که رفتارهای خشن کلامی و غیره را از خود نشان دهد و سوی دیگر جریان خارجی است که اقدامات به دور از منطق این گروه در داخل را بزرگ میکند و ابعاد رسانهای به آن میدهد و افعال و کردار این گروه را عامل تعیینکننده در ذهن جامعه معرفی میکند. این دو افراط به دلیل مشکلات و محرومیتها و نا اطمینانیهایی که در جامعه ایجاد شده، حاصلی جز هراس و در مرحله بعد نفرت و در نهایت خشوت در جامعه ندارد.
واکنش کلی جامعه خصوصاً بخش معترض را چگونه ارزیابی میکنید؟ به نظر بخشی از این طبقه معترض به شدت با این اقدامات خشونتآمیز مخالفند؟
بله. بخش قابل توجهی از جمعیت ایران به رغم اینکه معترضند و اعتراضاتی به وضعیت اقتصادی، دارند و شرایط کشور را مناسب نمیدانند اما به خوبی خویشتندار هستند و صبر پیشه کردند علاقهای ندارد که جامعه درگیر خشونت خصوصاً خشونت کور شود اما به میزانی که ناکارامدی افزایش پیدا میکند و نا اطمینانی به دولت بیشتر میشود و جامعه نمیتواند محاسبه دقیقی از آینده خود داشته باشد به لحاظ عاطفی در عین حال که به لحاظ عملی مایل نیست، وارد خشونت شود و سهمی در اعمال خشونت در صحنههای مختلف کشور نداشته و ندارد؛ در برابر این خشونتها نمیایستد. در حالی که به هیچ وجه اعتقادی به این خشونتها ندارد.
احتمال تداوم این رفتار خشونتآمیز را چگونه ارزیابی میکنید؟
همان طور که اعلام شد ضعفها و ناکارآمدیهای اقتصادی و همچنین دو سر جریان افراطی در داخل و عمدتاً در خارج این وضعیت در جامعه را بیش از حد مطرح و تشدید میکنند. اینها نامهربانیها و نفرتها را در جامعه پدید میآورند. البته بخشی از این رفتارهای افراطی تداوم پیدا نکرده است و کف جامعه برخوردهای غیر منطقی، غیر انسانی و خارج از اخلاق اجتماعی را نمیپذیرد و این مورد موجب میشود شاهد افراطیتر شدن شرایط خشونت بار کنونی نباشیم.
چه باید کرد که جامعه از این شرایط خشن خارج شود؟ به عبارت بهتر راه برون رفت از شرایط کنونی چیست؟
راه برون رفت از این شرایط این است که مسئلههای جامعه را به درستی درک کنیم چون گاهی مسئلهها را متوجه هستیم اما در اولویتها دچار تفاوت میشویم. باید به اولویتها توجه کرده و به جامعه قبولانده شود که حاکمان مسئلهها را پذیرفتهاند و تلاش دارند که این مشکلات را رفع کنند، آنگاه شاهد بهبود فضا و کاهش خشونت در جامعه خواهیم بود.
چرا به رغم اینکه برخی رفتارهای زننده علیه روحانیون را شاهدیم اما یکی از روحانیون مردمی در کشور سخنانش همه گیر میشود؟
این موارد نشانه آن است که کلیت جامعه با روشهای غیرمنطقی و خشونتآمیز همراه نیست. این روحانی در گذشته سخنی در مورد مشکلات عام نمیزد اما به محض اینکه همین روحانی مردمی مسئلههای مردم را در نطق خود بالای منبر مطرح میکند، با استقبال مردم روبهرو میشود. بنابراین بخش عظیمی از جامعه ما دردها را میشناسند و تحت تأثیر رسانههای افراطی خارج از کشور قرار نمیگیرند. واقعیت آن است که این رسانهها تلاش کردند صحنه کشورمان را همراه با درگیری و در شرایط جنگی نشان دهند اما جامعه به این اقدام آنها در عین معترض بودن، موافق نبود و این جامعه بود که اجازه نداد رسانههای خارجی در ایران جنگی داخلی ایجاد کنند. این پاسخ ندادن را البته نباید به صورت بدی تحلیل کرد چرا که جامعه در تنگنا و سختی قرار گرفته اما هوشمند است و به میزانی که احساس کند که مسائلش فهمیده میشود و تلاشهایی صورت میگرد که این مسائل حل شود؛ به نظر آرامتر میشود و از حالت احساسی وعاطفی بودن خارج شده و این جامعه را حتی در رفع مشکلات همراهی میکند و تعارضهایی که آن دو سر افراطی نیت ایجاد کردنش را دارد؛ کمتر به نتیجه میرسد.
ارسال نظر