ظرافت ظریف اما دیرهنگام
صحبتهای ظریف در مورد مواضع امنیتیسازی آمریکا بسیار دیر هنگام است. در سال 1379 هجری شمسی از تئوری جنگ نامتعادل در نظریه هارتلند- ریملند نوشتم. در آنجا اشاره شد که برخورد آمریکا با رقبا و دشمنانش بر اساس جایگاه ایالات متحده به عنوان یک ابرقدرت در نظام بینالملل متوجه آن نیست که بتواند در جنگ نامتقارن با آن روبهرو شوند. بلکه ایالات متحده آمریکا با آگاهی به این معنا در پی امنیتی سازی فضای بینالمللی برمیآید.
به گزارش آرمان ملی آنلاین مهدی مطهرنیا، تحلیلگر مسائل بینالملل نوشت: چرا که ابرقدرت بدیل خود را از دست داده است، اتحادیه جماهیر سوسیالیستی فرو ریخته است هانتینگتون از قول رابرت انگسترون قهرمان خیالی داستانهای خیالی آمریکایی بیان کرده است بدون شوروی، آمریکایی بودن چه معنایی دارد. به عبارتی دیگر هیچ کشوری در آن زمان پس از فروپاشی شوروی در اوزان ایالات متحده آمریکا برای ایجاد تهدید در برابر دولت فدرال آمریکا نبوده است.
از این رو به جای جنگ نامتقارن، تلاش کردند اوزر یا دگرِ استراتژیک بر مبنای امنیتی سازی فضا برای خود فراهم کنند. در آن زمان هانتینگتون نظریه برخورد تمدنها را داد و جرج تنت بعدها مبارزه با تروریسم را مطرح کرد و تئوری جنگ پیشدستانه نیز در این راستا مطرح شد. از این منظور باید گفت که آنچه که در آن زمان و در دهه 80 رویداد ناشی از همین معنا بود. طرح پرونده هستهای ایران در سال 1382 نیز از این منطق ترویج شد و با بزرگنمایی تهدید ایران در نظم منطقهای و نظام بینالملل هزینههایی بر ملت ایران تحمیل شد. از این رو اگر این امنیتی سازی در آن دوران شکل گرفت و افرادی به آن اشاره کردند چرا برخی که در ساختار قدرت بودند آن را نمیپذیرفتند یا بر مبنای آن حرکت نکردند که بتوانند سناریوی بدیل آن را بررسی کنند.
اکنون بیان این جملات تنها بیان حقیقتی است که در دهههای گذشته رخ داده است و امروز پیامدها و قبل از پیامدها خروجیهای آن برای یک جامعه مطرح است. جامعهای که ما در آن زندگی میکنیم جامعهای است که خروجیها و پیامدهای تاخیر، در دیدن نابهنگام بیان کردن و در زمانه خود عمل نکردن را میپردازد. اگر ظریف و امثال او این معنا را در سال2004 دریافتند و افرادی چون نگارنده به بیان آن پرداختیم و در قالب نظریه گفتیم و دیگران آن را شنیدند و ادراک درستی از آن نداشتند اکنون ما باید پیامدهای آن را در عرصه سیاست، اقتصاد و فرهنگ در عرصه اجتماع و گسترههای گوناگون بازیابیم.
این پیامدها تا حدود زیادی نشان دهنده ایجاد فضایی است که اکنون با بیان آن میتواند چهرهساز حرکتی باشد که هزینههای آن را ملت پرداخت میکنند. تعداد طلاقها، آمارهای گوناگونی که از نظر مصرف سرانه غذایی وجود دارد تحت تاثیر این معانی قرار میگیرند لذا اگر اکنون نیز منتقدین و دلسوزان جامعه مسائلی را مطرح میکنند باید نظام تصمیم گیرنده در جامعه آن را درک کند و بر اساس یک ادراک درست تصمیمسازی و تصمیمگیری نماید و لذا آنچه که ظریف میگوید امری به درستی و تیزبینانه است اما بسیار دیر هنگام و حدود دو دهه میتوان آن را دیر و نابهنگام دانست. لذا اکنون را باید دریافت و با آینده اندیشیهای دقیق سناریوهای آینده را طراحی و سناریوهای بدیلی برای هر کدام از سناریوهای آینده در دسترس داشت.
ارسال نظر