تهران و واشنگتن به چه میزان به توافق نزدیکند؟ | شطرنج پیچیده در پشت پرده
ایران و آمریکا بدون عقبنشینی علنی در مواضع خود به یک توافق یا تفاهم نانوشته برای کاهش تنشها دست پیدا کردهاند؛ تفاهمی که در مواضع مقامات دو کشور به صورت محسوس مشاهده نمیشود اما در عمل وجود دارد و طرفین در این فضا به کمک واسطههای دیگر رویکرد خود را جلو میبرند.
به گزارش آرمان ملی آنلاین در حالی که ایران و آمریکا در ماه سپتامبر سال گذشته در آستانه یک توافق برای احیای برجام بودند اما اختلاف نظر در برخی جزئیات، دو کشور را از توافق دور کرد و یک دوره فترت در مذاکرات به وجود آمد. در این حین ناآرامیهای اجتماعی در ایران باعث شد که کشورهای غربی و به خصوص آمریکا به امید ایجاد تغییرات احتمالی در ایران از میز مذاکره فاصله بگیرند و مواضع تندی علیه ایران اتخاذ کنند. در این مقطع زمانی مسائل حقوق بشری نیز به دغدغههای کشورهای غربی علیه ایران اضافه شد و مذاکرات هستهای را تحت تأثیر قرار داد. رویکردی که بیشتر توسط کشورهای اروپایی دنبال میشد
با این وجود پس از پایان اعتراضات رویکرد کشورهای غربی نیز به صورت نامحسوس تغییر کرد و در شرایط کنونی ایران و کشورهای غربی در پشت پرده مذاکرات را جلو میبرند. مذاکراتی که از نظر روش و نتیجه تفاوتهای معناداری با گذشته پیدا کرده است. در مرحله نخست ایران و آمریکا بدون عقبنشینی علنی در مواضع خود به یک توافق یا تفاهم نانوشته برای کاهش تنشها دست پیدا کردهاند؛ تفاهمی که در مواضع مقامات دو کشور به صورت محسوس مشاهده نمیشود اما در عمل وجود دارد و طرفین در این فضا به کمک واسطههای دیگر رویکرد خود را جلو میبرند. این تفاهم نانوشته بین دو کشور زمانی شکل گرفت که پس از زدوخوردهای ماه مارس در سوریه میان نیروهای مقاومت و نظامیان آمریکایی، آمریکا نگرانی فزایندهای داشت که مدیریت این زنجیره اقدامات تشدیدشونده در منطقه دشوار شود.
گفتوگوهای عمان پس از این حوادث سرعت گرفت. رخدادهای مارس نشان داد که چگونه مسائل میتواند از کنترل خارج شود و یک نزاع همه جانبه در بگیرد. از نظر مقامات آمریکا در شرایطی که چشماندازی برای احیای برجام وجود ندارد، شرایط پیوسته حادتر میشد و ادامه این مسیر بسیار ریسک آفرین بود؛ چرا که آمریکا به همان جایی با ایران میرسد که با کره شمالی رسیده است. در چنین شرایطی آمریکا بر سه هدف متمرکز شد. نخست فریزکردن پیشرفت سریع برنامه هستهای ایران، دوم کاهش تنشها در منطقه و در نهایت آزادی آمریکاییهایی که در ایران زندانی هستند.
3 چالش مهم دولت
این در حالی است که دولت ابراهیم رئیسی و به صورت کلی حاکمیت در ایران نیز در این مقطع زمانی با سه چالش مهم مواجه بودند. نخست فاصله مردم از دولت در صورت عدم تحقق وعدههای اقتصادی، به نتیجه نرسیدن پروسه ارتباط اقتصادی دولت با کشورهای همسایه که عمدتا دارای اقتصاد ضعیفی هستند و نمیتوانند به حل مشکلات اقتصادی ایران کمک کنند و از همه مهمتر کاهش اعتماد اجتماعی که میتوانست شرایط مبهم را در آینده رقم بزند. در چنین شرایطی بود که دولت رئیسی در ایران با یک تغییر نامحسوس اما مهم به دلیل درک شرایط خطیر جامعه عادی سازی روابط با میانجگری ابتدا عراق و در نهایت چین با رقیب منطقهای خود یعنی عربستان را آغاز کرد. اقدامی که اگر چه غیر منتظره بود اما روند سیاست خارجی ایران را در مسیری قرار داد که امیدها نسبت به تغییرات مثبت و حتی احیای برجام بیشتر از گذشته شد.
در چنین شرایطی بود که کشورهای واسطه مانند عمان، عراق و قطر زمینههای گفتوگوی پشت پرده بین ایران و آمریکا را فراهم کردند و بایدن نیز با توجه به چالشهای داخلی که در آمریکا پیدا کرده بود بدون اینکه روی میز امتیاز خاصی به ایران بدهد تلاش کرد در پشت پرده برای کاهش تنش بیشتر با ایران در شرایطی که باید وارد کارزار انتخاباتی شود به یک تفاهم نانوشته دست پیدا کند. تفاهمی که بیش از اینکه یک دستاورد یا نتیجه باشد یک استراتژی برای رسیدن به اهداف مهمتری است. اهدافی مانند پیروزی دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا، تمرکز بیشتر بر تنش احتمالی با چین و تلاش برای منزوی کردن بیشتر روسیه پس از حمله به اوکراین. این در حالی است که دولت بایدن در آمریکا موفق نشده کارنامه موفقی از خود برجای بگذارد و در زمینههای اقتصادی، اجتماعی و سیاست خارجی دارای یک کارنامه متوسط و در حالت خوشبینانه متوسط به بالا بوده است. این اتفاق در شرایطی رخ داده که دولت دموکرات قبلی در آمریکا به ریاست باراک اوباما به مراتب عملکرد بهتری از خود برجای گذاشته بود و جز دستاوردهای اجتماعی و اقتصادی که به دست آورده بود در زمینه سیاست خارجی دستاوردهای بزرگی مانند امضای برجام با ایران و پایان تنش با کوبا را در کارنامه خود ثبت کرد.
نگاه واقعبینانه
اگر واقعبینانه به وضعیت موجود نگاه کنیم باید عنوان کرد ایران و آمریکا به دلیل چالشهای مهم داخلی در عمل مجبور به کاهش تنشها با یکدیگر هستند. به همین دلیل نیز اگر مسیر مثبتی که در پیش گرفته شده با اهرمهای مثبت جانبی دیگری تقویت شود این احتمال وجود دارد که در ماههای آینده ایران وآمریکا بیش از گذشته نسبت به مذاکرات هستهای حسننیت نشان بدهند و شاهد یک توافق دیگر بین این دو کشور باشیم. اتفاقی که میتواند فضای جدیدی را بین دو کشور در آینده ایجاد کند. آنتونی بلینکن، وزیر امور خارجه آمریکا روز چهارشنبه در شورای روابط خارجی آمریکا گفت: «هیچ توافقی در افق نزدیک نیست هرچند ما به تمایل خود برای آزمودن مسیرهای دیپلماتیک ادامه میدهیم. البته همزمان در حال برساختنِ بازدارندگی خودمان هستیم و از نزدیک با شرکایمان در منطقه در این زمینه همکاری میکنیم. به نظرم باید ببینیم که آیا ایران گامهایی برمیدارد، یا شاید بهتر باشد بگوییم برنمیندارد که تنشها را بیشتر افزایش دهد آن هم نه تنها میان ما بلکه با دیگر کشورها هم.
بلینکن افزود: ما در پیامهای خود از همه کانالهای موجود به ایران، بسیار روشن بودهایم که اگر آنها برخی گامها را بردارند، ما را به نقطه بسیار خطرناکی سوق میدهد و به خوبی روشن ساختهایم که باید از آن گامها پرهیز کنند. جدای از آن، به آنها گفتهایم که به یک مسیر کاهش تنش علاقهمند هستیم و میخواهیم ببینیم که آیا آنها هم برای این کار آماده هستند یا نه. وزیر امور خارجه آمریکا افزود: سوال این است که آیا آنها به برداشتن گامهایی مایل هستند که نشان دهد آیا رویکرد بازی به تلاش به منظور تغییر شرایط کنونی دارند یا نه. آنها میتوانند زمینهها و احتمالات مختلفی را باز کرده به جریان اندازند و زمینه متفاوتی برای یک فرایند محتمل دیپلماتیک فراهم آورند.»
سخنان وزیر امور خارجه آمریکا و مواضع اخیر مقامات ایران که به شکل نامحسوسی برای مذاکرات از خود تمایل نشان میدهند به خوبی نشان میدهد که ایران و آمریکا با کمک اهرمهای جانبی میتوانند در ماههای آینده در فضایی گام بردارند که به یک جمع بندی مشترک درباره پرونده هستهای ایران منجر شود؛ جمع بندیای که میتواند هر عنوانی داشته باشد؛ تفاهمنامه، توافقنامه و یا شاید توافق موقت.
ارسال نظر