اگر ماشه چکانده شود ...
در موضوع هستهای نوعی تفکر بخشی حاکم شده. شاید در گذشته طرفهای ایرانی سعی میکردند نظراتشان را باهم یکدست کرده و با ایران مذاکره کنند. گاهی این یکدستی شامل چین و روسیه هم میشد ولی حداقل اروپا و آمریکا سعی میکردند مواضع یکدستی در قبال ایران شکل دهند ولی الان عملا میبینیم که اروپا و آمریکا هم به گونهای بخشی یا به عبارتی ملیگرایانه مذاکرات را پیش میبرند. یعنی برای آمریکاییها آنچه مهم است آزادکردن یک زندانی آمریکایی و 3 زندانی دوتابعیتی است و بعد از آن در موضوع هستهای دنبال یک آتش بس هستند. یعنی سعی میکنند تفاهمی را شکل دهند که اوضاع از آنچه هست بدتر نشود تا بایدن یکی از مشغلههای انتخاباتیاش را حذف کند یا بدون مشغله وارد عرصه انتخاباتی آینده شود.
به گزارش آرمان ملی آنلاین حشمت الله فلاحتپیشه، نماینده ادوار مجلس نوشت: در سمت دیگر کشورهای اروپایی کل دیپلماسی هستهای با ایران را تحتالشعاع موضوع اوکراین قرار دادهاند و این موضوع طبیعی است. چون برای اولین بار بعد از جنگ جهانی دوم صدای انفجار موشک و توپهای جنگی را در کنار مرزهای خودشان میشنوند و خودشان را با یک تهدید مستقیم مواجه میبینند. لذا اوکراین را نسبت به موضوع هستهای ارجح دانستهاند. در سمت دیگر همیشه توصیهای به سیاستمداران ایران داشتهام که عمل هم نشد. اینکه نگذارند دیپلماسی برجام فدای جنگ اوکراین شود ولی این اتفاق شکل گرفت و ایران که میتوانست از فرصتهای بهوجود آمده استفاده کند یکسری تهدیدها را شامل خودش کرد.
از جمله تلاش برای متهم کردن ایران در جنگ اوکراین با مسائلی مثل پهپادهای ایرانی. الان کشورهای اروپایی سیاست تنش محدود با ایران را در پیش گرفتهاند. اروپاییها به شدت نگران هستند که ایران 26 مهرماه وارد دنیای تسلیحات متعارف شود و آن موقع هم طبق قطعنامه شورای امنیت کسی نمیتواند ایران را تحریم کند. نگران هستند که این اتفاق باعث شود قدرت ایران بیشتر شود و بهویژه موضوع اوکراین را خیلی مطرح میکنند به رغم اینکه ایرانیها سعی کردند این اطمینان را بدهند که در زمینه پهپاد آنگونه که آنها دغدغه دارند به روسیه کمک نمیکند. اما کشورهای اروپایی این نگرانی را دارند و اعلام کردهاند که این بخش از برجام را اجرا نمیکنند که معروف به بخش غروب است. به طور طبیعی این واکنش ضعیفتر از واکنش شدیدتری است که ممکن بود شکل بگیرد و آن مکانیسم ماشه است. چون میبینیم طرفداران چالش در آمریکا هم اروپاییها را تحریک میکنند ولی اروپاییها وارد این فضا نمیشوند. به این دلیل که اگر ماشهای چکانده شود، موشک و اتم ایران وارد پناهگاه و مخفیگاه خواهد شد و معنایش این است که ایران یک حفاظ نظامی امنیتی ایجاد میکند و این ماشه چه همان چیزی باشد که اسرائیلیها به صورت فیزیکی دنبال آن هستند و خرابکاری در برنامه هستهای ایران است و چه مکانیسم ماشهای که اروپاییها میخواهند شکل دهند.
لذا اروپاییها آمدند یک تنش قابل مدیریت را شکل دادند و اعلام کردند با پایان تحریمهای نظامی ایران همراهی نمیکنند. در این میان ایران به طور طبیعی میتواند دو نوع پاسخ دهد: یک پاسخ در قالب برجام است و یک پاسخ در قالب سنت مناسبات با اروپاست. پاسخی که ایران در مقابل برجام میتواند بدهند این است که ایران به طور طبیعی به اجرای داوطلبانه پروتکل الحاقی پایان میدهد به رغم آنچه برخی نمایندگان مجلس اعلام میکنند بخشی از بازرسیهای جدید و دوربینهای نصب شده توسط آژانس در قالب پروتکل الحاقی انجام میشود.
یعنی نظارتهای فراپادمانی است. بنابراین ایران به طور طبیعی در قالب برجام کاری که صورت میدهد، پایان دادن به اجرای داوطلبانه نظارتهای فراپادمانی است و البته ایران دیگر خودش را متعهد نمیداند که به آن فرجه زمانی عمل کند که طبق آن هشت سال بعد از امضای برجام ایران پروتکل اجرایی را به تصویب مجلس برساند. طبیعتا ایران این کار را نخواهد کرد. ولی معتقدم چون اروپاییها در موضوع تسلیحات متعارف ایران حتی فرابرجامی عمل کردند یعنی به گونهای منطقهای اروپایی عمل کردند طبیعتا ایران هم در قالب سنت اروپایی ممکن است پاسخ دهد و آن منع داوطلبانهای است که ایران برای سقف داوطلبانه تسلیحات موشکی خودش ایجاد کرده بود. در سال 2001 میلادی ایران اعلام کرد پروژه موشکی شهاب 4 را به حالت تعلیق درمیآورد چون بُرد موشکهای بالای دوهزار کیلومتر را شامل میشد که این یک پیام صلح و اطمینان برای اروپا بود.
وقتی اروپاییها پیام عدم اطمینان به ایران میدهند طبیعتا این سقف هم در ایران برداشته میشود. به طور طبیعی هم مقدمات خبریاش حداقل در منطقه دارد شکل میگیرد. مثلا چند روز پیش یک رسانه اماراتی گزارشی از توان موشکی ایران داد و گفت ایران دو نوع موشک تولید کرده یا در حال تولید است که برد آنها 2500 تا سه هزار کیلومتر است. موشکهای قدر و شهاب 4 و معنایش این است که ایرانیها در زمینه موشکی چون واکنش غیرهستهای اروپاییها را دیدند و از آنجا که تا حالا اقدام مثبتی در قالب برجام انجام ندادهاند ولی در اقدامات منفی همیشه پیش قراول بودند طبیعتا ایران دیگر چنین منعی را نمیبیند از این رو امکان دارد که چنین کاری در کشور صورت بگیرد. ضمن اینکه اقدامی که اروپاییها انجام میدهند در درجه اول به رابطه ایران و آژانس میتواند آسیب وارد کند. سوال این است که چکار باید کرد؟
تا غروب دیپلماسی موشکی 103روز فاصله است و در این مدت دیپلماتهای ایرانی و اروپایی میتوانند به یک توافقی برسند. یعنی اگر واقعا دغدغه اروپاییها ارسال سلاحهای ایرانی به جنگ اوکراین است ایرانیها در این رابطه میتوانند با اروپاییها مذاکره کنند. همچنانکه معتقدم حتی اگر ایران مذاکره نکند در همین 103 روز ممکن است اتفاقات دیگری شکل بگیرد و ممکن است نوعی تنش زدایی بین روسیه و غرب شکل بگیرد و آن موقع باز هم موضوع اوکراین منافع ملی ایران را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
ارسال نظر