رها کردن دختر 10 ساله بیهوش کنار جاده/ محاکمه پدر به اتهام قتل
پدر بیرحمی که دختر 10 ساله خود را بیهوش و کنار جاده رها کرده بود، در دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. او ادعا میکند فشارهای همسر چهارمش باعث این اقدام شده است.
به گزارش ارمان ملی انلاین، رسیدگی به این پرونده تلخ از خرداد سال ۱۳۹۸ با شکایت مادر دختری به نام سیما آغاز شد. این زن به پلیس گفت که همسر سابقش، ناصر، دخترشان را ربوده و او را سربهنیست کرده است.
مادر سیما در توضیح ماجرا گفت: «در سال ۱۳۸۷ با ناصر ازدواج کردم. او پیش از من دو ازدواج ناموفق داشت. یک سال پس از ازدواج، دختری به نام سیما به دنیا آوردیم. وقتی سیما یک ساله بود، به دلیل اختلافات زیاد از ناصر جدا شدم و سرپرستی دخترمان به من سپرده شد.
زمانی که سیما ۷ ساله شد، ناصر از من خواست حضانت دختر را به او واگذار کنم، اما قبول نکردم، چون میدانستم او برای بار چهارم ازدواج کرده و نمیخواستم دخترم زیر دست نامادری بزرگ شود. ناصر تهدید کرد که یا ۱۰۰ میلیون تومان به او بدهم یا سیما را با خودش میبرد. چند روز بعد، او دخترم را از مدرسه ربود و از آن زمان دیگر او را ندیدم. هر بار که با ناصر تماس میگرفتم، بهانه میآورد و اجازه نمیداد سیما را ببینم. احساس میکردم او چیزی را از من پنهان میکند.»
اقرار تلخ پدر بیرحم
پس از شکایت مادر، ناصر ۴۲ ساله بازداشت شد. در ابتدا ادعا کرد دخترش را به مادرش تحویل داده است، اما تناقضهای موجود در حرفهایش پلیس را به او مشکوک کرد. در نهایت، ناصر اعتراف کرد: «همسر چهارمم از من خواست سیما را به مادرش تحویل بدهم یا او را به فردی دیگر بسپارم، اما من قبول نکردم. همسرم مرتباً فشار میآورد. در نهایت، از ناصرخسرو قرصی خریدم. روز حادثه، دخترم را سوار موتور کردم و به پاکدشت بردم. قرص را در آبمیوه حل کردم و به او دادم. وقتی سیما بیهوش شد، در جاده خاورشهر او را کنار جاده رها کردم و دیگر خبری از او ندارم.»
تحقیقات و اتهامها
پس از این اعتراف، پلیس به محل اعلامشده رفت، اما هیچ ردی از سیما پیدا نشد. در ادامه، مادر سیما از ناصر به اتهام قتل و از همسر چهارم او به اتهام معاونت در جرم شکایت کرد. همسر چهارم ناصر در بازجوییها گفت: «من فقط از ناصر خواستم دخترش را به مادرش تحویل دهد، اما هیچ دخالتی در کارهای او نداشتم.»
جلسه دادگاه و خواسته اولیای دم
در دادگاه کیفری استان تهران، پدر ناصر، که پیشتر از شکایت صرفنظر کرده بود، خواهان اشد مجازات برای پسرش شد. مادر سیما نیز اعلام کرد که از ناصر و همسر چهارمش شکایت دارد و حاضر به مصالحه نیست.
ناصر در دفاع از خود گفت: «من قصد کشتن دخترم را نداشتم. اگر همسر چهارمم مرا تحت فشار نمیگذاشت، این اتفاق هرگز نمیافتاد.» در پایان، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
این پرونده تلخ، بار دیگر زنگ خطر خشونت و بیمسئولیتی در خانوادهها را به صدا درآورد. آیا قوانین سختگیرانهتر میتوانند مانع تکرار چنین حوادثی شوند؟
ارسال نظر