فرارهای دردناک/ دختر بیپناه در دام اعتیاد و فریب
در داستانی تلخ و عبرتآموز، باجخواهی مداوم یک مرد معتاد از همسرش، سرنوشت شوم و پر از درد را برای دختر خانواده رقم زد. مرد شیشهای که به مواد صنعتی اعتیاد پیدا کرده بود، پس از جدایی از همسرش، از او خواست که برای تأمین هزینه موادش، دخترشان را نزد خود نگه دارد. زن به علت عشق به دخترش و از ترس از دست دادن حضانت، تسلیم خواستههای مرد معتاد میشود و این روند ادامه پیدا میکند.
به گزارش آرمان ملی آنلاین، اما با ازدواج مجدد زن، دیگر هیچکدام از شرایط قبلی ادامه نیافت و زن با کمک همسر جدیدش تصمیم میگیرد از باجخواهیهای شوهر سابق خود دست بکشد و حضانت دخترش را به او تحویل دهد. این موضوع باعث شد که قانون در نهایت دختر را به نهاد حمایتی واگذار کند و او وارد یک خوابگاه دولتی شود.
دختر بیپناه که در این فضا بزرگ شده بود، پس از رسیدن به سن ۲۰ سالگی با مشکلات روحی دست و پنجه نرم میکند. این مشکلات عاطفی او را به دامن افراد غریبه میاندازد، تا اینکه به دام هوسرانان گرفتار میشود. وقتی مادر از این موضوع مطلع میشود، از پسر جوان شکایت میکند و او به ناچار با دختر ازدواج میکند. اما در این ازدواج هم دختر با واقعیت تلخ روبهرو میشود؛ همسرش نیز معتاد به شیشه است.
بعد از این ازدواج، دختر جوان به دلیل عدم توانایی در ادامه زندگی با شوهر معتاد، از او جدا میشود و دوباره به خانه مادرش بازمیگردد. اما سرنوشت دوباره او را به دام یک مرد غریبه میاندازد که این بار نقشههای شوم خانواده شوهر را برملا میکند و دختر از خانه فرار کرده و به نزد مادرش باز میگردد.
در نهایت، دختر که هیچگاه نتوانسته بود از اشتباهات گذشته خود درس بگیرد، دوباره به دام یک مرد دیگر میافتد و با او به زندگی خیالی خود ادامه میدهد، اما پس از مدتی متوجه میشود که همچنان هیچ امیدی به آینده ندارد. مادر او از این رفتارها به شدت ناامید شده و دختر را طرد میکند. مادر میگوید: «ریشه تمام این مشکلات به پدر معتادش برمیگردد. اگر او مسیر درست را پیش میگرفت، شاید زندگی ما به اینجا نمیرسید.»
این داستان تلخ نمایانگر تأثیرات مخرب اعتیاد و رفتارهای نادرست والدین بر زندگی فرزندان است.
ارسال نظر