اعترافات زن جوان مشهدی/ از ازدواج‌های فریبکارانه تا قاچاق شیشه

این داستان روایت زندگی تلخ و پرماجرای یک زن جوان است که پس از تجربه‌های سخت خانوادگی و روابط ناموفق، به دره تباهی سقوط کرده است. زن ۲۵ ساله‌ای که در صحبت‌هایش به مشاور و مددکار اجتماعی کلانتری طبرسی شمالی مشهد، درباره زندگی پرفراز و نشیب خود سخن می‌گوید.

او در ابتدا از مشکلات خانوادگی در دوران کودکی خود سخن می‌گوید؛ زمانی که پدرش پس از ترک مادر و او، زندگی‌اش را ترک کرده و مادرش نیز پس از مدت‌ها کشمکش و درگیری با پدر، طلاق گرفت. چند ماه بعد مادرش با مردی به نام «تورج» ازدواج کرده و این مرد به پیشنهاد پسرش، «ایرج»، که ۱۲ سال از او بزرگ‌تر بود، برای خواستگاری از او پیش قدم شد. در آن زمان، زن جوان به‌دلیل رابطه ضعیف با مادرش، به‌دنبال تقویت این ارتباط و پیوند با ناپدری جدیدش بود، اما ایرج معتاد بود و رفتارهای خشونت‌آمیز و آزاردهنده‌ای داشت. در پی این شرایط، مادرش از تورج جدا شده و به تهران مهاجرت کرد تا از سالمندان پرستاری کند.

زن جوان نیز در سن ۱۷ سالگی، در شرایطی که ازدواج‌های ناموفق دیگری را تجربه کرده بود، از ایرج جدا شد و به نزد مادرش بازگشت. در این زمان مادرش با مردی دیگر به نام «ابراهیم» ازدواج کرده بود که او نیز مردی معتاد و کلاهبردار بود. زن جوان در این شرایط از مشکلات مالی و زندگی پر از فریب و سوءاستفاده رنج می‌برد.

پس از آن، او با مردی به نام «اتابک» آشنا شد که قصد داشت او را به یکی از کشورهای همسایه ببرد. اما در آن کشور، زن جوان متوجه شد که اتابک از او برای قاچاق شیشه سوءاستفاده کرده است. با گذر زمان، وضعیت بدتر شد و زن جوان به اعتیاد گرفتار شد. این ماجراها باعث شد که او با شوهرش به ایران بازگشته و به مشهد بیاید. در این مدت، آن‌ها مشکلات مالی زیادی داشتند و به‌دلیل بدهکاری‌ها مجبور شدند خودرویی را به‌طور قسطی خریداری کنند، اما همچنان درگیر مشکلات اعتیاد و فریبکاری‌های مختلف بودند.

در نهایت، زن جوان دستگیر شد و به مرکز ترک اعتیاد فرستاده شد. پس از بهبودی، به‌دنبال شغلی بود، اما مجدداً درگیر فریب و سوءاستفاده شد و در نهایت دوباره به‌عنوان مظنون به سرقت دستگیر گردید. تحقیقات درباره او همچنان ادامه دارد تا جرایم احتمالی‌اش کشف شود.