پشت پرده تغییر موضع هند در مقابل فلسطین و اسرائیل
هندوستان در دهه ۷۰ میلادی در راستای حقانیت فلسطین موضع گرفت و برساختی از نظر این کشور درخصوص فلسطین را در ذهنیت ما مستقر کرد، اما اکنون چرخشی آشکار در موضع خود به نمایش میگذارد.
به گزارش آرمان ملی آنلاین به نقل از افکار نیوز؛ جهان بعد از ۷ اکتبر با حیرت موضع گیری هندوستان را شاهد بود. هندوستان به رهبری حزب BJP با طرفداری از رژیم صهیونیستی برخلاف سنت و انتظارات افکار عمومی از موضع تاریخی خود درحمایت از فلسطین عقب نشست و موضع تازه ای اتخاذ کرد. این تحولی بود که به یکباره رخ نداد اما مورد غفلت بسیاری از کارشناسان قرار داشت. و این غقلت موجب سردرگمی و سرگشتگی بسیاری شد. درحالی که جواب پیش روی چشمان تیزبین همواره وجود داشته است.
اندکی به عقب بازمیگردیم. هندوستان در دهه ۷۰ میلادی در راستای حقانیت فلسطین موضع گرفت و برساختی از نظر این کشور درخصوص فلسطین را در ذهنیت ما مستقر کرد. درحالی که این موضع در همان برهه نیز منتقدان جدی داشت و سبب بحثهای داغی در مجالس قانونگذاری این کشور شد. اگر اکنون بخواهیم از مباحث تاریخی ریشههای تشکیل حزب BJP قبل از تشکیل آن بگذریم، ریشههای این حزب (آن زمان به عنوان اپوزیسیون حزب حاکم) از منقتقدین اصلی اعلام موضع صریح در حمایت از فسلطین بودند. آنها معتقد بودند عدم اتخاذ سیاست ابهام و درعوض موضع گیری صریح در مسئله فلسطین، امنیت ملی را با قرار دادن هند در منازعه اعراب و صهیونیستها به مخاطره انداخته و توان موازنه را از هند سلب میکند.
به اعتقاد آنها، درنتیجه اعلام موضع صریح، تغییر آن پرهزینه و موجب آسیب به امنیت انرژی هند در ارتباط با اعراب میشود. این افراد موضع مشابهی نیز در خصوص جنگ خلیج فارس داشتند. به عبارتی، در اتخاذ این سیاست عامل شرایط مطرح بود و بازیگران موضوعیت نداشتند. با در نظرداشت این واقعیت تاریخی، علت تغییر موضع هند در قضیه فلسطین و عدول از مصلحت اندیشی BJP را باید در تغییر شرایط بازی دانست.
شاید مهمترین این تغییر را باید در آسودگی خیال هندیها از جهان اسلام و خصوصاً اعراب در مسئله امنیت انرژی، و نیازهای اطلاعاتی، سرمایه گذاری، مالی و فناورانه هند به رژیم صهیونیستی دانست که بواسطه اعمال خوانش خود از سیاست عدم تعهد تحقق یافته است که به «استقلال راهبردی» ختم میشود. استقلال راهبردی برآیند سیاستی است که توان و پویایی عمل هندیها را در دوران عدم قطعیت روابط بین الملل افزایش داده است. برای درک ابعاد این استقلال راهبردی باید اندکی گستره دید را نسبت به تحولات پیرامونی هندوستان افزایش داد.
هندوستان وقتی چین را به عنوان یک تهدید فزاینده به رسمیت میشناسد مجبور است برای مقابله با چین بین عدم تعهد و نزدیکی به غرب ومتحدانش توازن ایجاد کند.چون میداند مقابله با چین نیازمند افزایش بی سابقه هزینههای نظامی و جذب فناوری غرب است. هند بعد از ۲۰۱۴ در این راه برای حفظ استقلال راهبردی خود، عدم تعهد را از مسیر افزایش تعداد همکاریهای راهبردی بین متحدان جبهه غرب دنبال میکند. با این وجود، هند از نظر امنیت انرژی وابسته به کشورهای مسلمان است و این حکم میکند با آنها رابطه دوستانه داشته باشد. بر مبنای همین نیاز، هندوستان طی ۳۰ سال گذشته با درهم تنیده سازی منافع خود و اعراب و به لطف اقتصاد شکوفای خود به نوعی وابستگی متقابل با اعراب ایجاد کرده است.
از طرفی، برخی از اعضای حزب معتقدند نباید نگران اسلامگرایی کشورهای مسلمان بود و این تهدیدی علیه هند نیست چون این کشورها خود درگیر اختلافات ایدئولوژیک، قومی، و اقتصادی با یکدیگر هستند. در چنین شرایطی، بازنگری در حمایت از فلسطین موجب نشان دادن همسویی هند با غرب میشود و این بازنگری هیچ هزینهای از جانب کشورهای مسلمان خصوصاً اعراب نداشته، و معدود بازیگران جدی هم عملاً ابزاری برای اعمال فشار موثر ندارند. درچنین شرایطی است که هندوستان با کمترین تعلل جزو اولین حامیان رژیم صهیونیستی اعلام موضع میکند.
در این میان، مهمترین مخالف این تغییر موضع در خود هند قابل شناسایی است. بر این اساس است که به اعتقاد BJP، مسلمانان هندوستان خصوصاً اکثریت اهل سنت آن یکی از موانع پیشبرد اهداف راهبردی هند و البته یک فرصت استثنایی به شمار میروند. هرچند BJP یک حزب مخالف مسلمانان است، اما در عرصه سیاست خارجی پذیرفته است که توسط کشورهای مسلمان احاطه شده و باید با ان ها رابطه دوستی داشت. با این وجود، هندوستان برای ایجاد توازن، سالها است که تقویت روابط با رژیم صهیونیستی به عنوان تنها موجودیت غیرمسلمان خاورمیانه را در پیش گرفته است.
با این رویکرد، هند با استناد به جمعیت مسلمان خود از آن به عنوان عاملی برای نزدیکی به مسلمانان وکشورهای عرب استفاده میکند اما در عین حال، هندوستان نگران وضعیت کشمیر است. هند در تاثیرگیری از نظرات مسلمانان بر سیاست خارجی خود موضع روشن و تاریخی دارد که در همایشی با عنوان « پان اسلامیسم جنگ خلیج فارس و هند» (Symposium on Gulf War-Pan-Islamist and India) در ۱۹۹۱ توسط حزبBJP تبیین شد. این حزب در بحبوحه جنگ خلیج فارس در ۱۹۹۱ رسماً اعلام کرد «باید جلوی تاثیرلابی های داخلی دینی و ایدئولوژیک بر سیاست خارجی هند را گرفت خصوصاً در موضوعات مربوط به مسلمانان نباید صرفاً برای جلب نظر مسلمانان هند مواضعی اتخاذ کرد که به ضرر همه هندیها حتی خود آن مسلمانان هندی باشد.... سیاست خارجی هند باید صرفاً مبتنی بر منافع ملی باشد.»
دوباره به این پرسش بازمیگردیم، چگونه هندوستان توانست درقبال مسئله فلسطین استقلال راهبردی پیدا کند؟ پاسخ در تغییر رویکرد اعراب به فلسطین، افزایش شراکتهای راهبردی هند با غرب و متحدانش خصوصاً سران اعراب و بیش از همه، افول مسئله فلسطین نزذ نخبگان هندی است. دقیقترین سند این ادعا یک تحقیق دانشگاهی است. طبق این تحقیق، از سال ۱۹۲۲ تا ۲۰۱۲ قشر نخبگان سنت گرای هندی به عنوان طرفداران فلسطین، تحت الشعاع طیف جدیدی از نخبگان قرار گرفتهاند که رژیم صهیونیستی را به عنوان یک شریک راهبردی کلیدی برای قرن آتی می بیند.
اما هرچه هست، از بعد سیاست خارجی، این رخداد شاید کمترین ارتباط را با بروز هندوئیسم افراطی در هند دارد. در این راستا هرچند جورج تانام در گزارش خود برای اندیشکده RAND با عنوان «فرهنگ راهبردی هند» تنشهای داخلی هند را مانع از تحقق اهداف راهبردی این کشور میداند، جیشانکار در نشستی با موضع فناوریهای نوین در ۲۰۲۲ تحولات داخلی هند را همهمههایی عنوان کرد که صرفاً داخلی بوده و بر هدف نهایی هند تاتیر ندارند.
به عبارتی، قشر نخبه هند به درستی در تشخیص منافع راهبردی هند به عنوان یک کشور مستقل از تحولات و دعواهای مرسوم داخلی هند مینگرد، تا آنجایی که به اعتقاد لاکشامی چوندری تحقق پیشرفت بر هر سلیقه و مزاج داخلی در هند اولویت یافته است که موید درک مشترک همه طیفهای سیاسی هند از استقلال راهبردی علی رغم تفاوت ابزار تحقق آن است. برای مثال میتوان همان عامل مسلمانان در تامین امنیت انرژی هند و در عین حال به عنوان مانع از تحقق اهداف راهبردی این کشور اشاره کرد. اگر مبنای سیاست خارجی هند، تنشهای درونی و مذهبی این کشور بود، عملاً مصلحت اندیشی در قبال مسلمانان به نفع امنیت انرژی هند تصور نمیشد.
موضوع هندویسم افراطی شاید در داخل یک مسئله در مواجهه با مسلمانان باشد، یا شاهد اعلام حمایتهای هندوهای افراطی از اسراییل و درخواست اعزام به سرزمینهای اشغالی باشیم، اما در خصوص سیاست خارجی آنجایی که موضوع وارد حیطه استقلال راهبردی از مسیر عدم تعهد میشود، شاهد اشتراک اهداف همه طیفهای سیاسی و نخبگانی هند علی رغم تفاوتهای عملیاتی در تحقق آن اهداف هستیم.
در این شرایط، ممکن است انتقادات اپوزیسیون متوجه حمایت بی سابقه دولت مودی از رژیم صهیونیستی باشد، اما ابداً شاهد انتقادی به نتیجه این حمایتها یا قطع رابطه با اسراییل یا همان استقلال راهبردی نیستیم. استقلال راهبردی هند ایجاب میکند هیچ پلی را برای خود خراب نکند. به همین دلیل است که هندوستان در رای گیری سازمان ملل رای ممتنع به قطعنامه اعراب برای آتش بس در سرزمینهای اشغالی میدهد و در مقابل احتمالاً حمایت هند از رژیم صهیونیستی یکی از موانع اصلی صدور بیانیه مشترک کشورهای عضو بریکس در حمایت از فلسطین در آبان ماه ۱۴۰۲ بوده باشد. علت این اقدام در نفس سیاست عدم تعهد هند است. اساس تحقق استقلال راهبردی در گروکشی است. هندوستان به مسئله فلسطین اکنون با این دید مینگرد. مادامی که هند از رژیم صهیونیستی و جبهه غرب هزینه لازم را اخذ نکند این حمایت کامل محقق نمیشود. اساساً قرار هم نیست بشود چراکه همواره باید هند یک قدم پیشتر از همه در چانه زنی باشد.
ارسال نظر