ردپای یک بازیگر غیرمنتظره در مناقشه قرهباغ
حتمالاً سکوت اخیر هند در مورد مناقشه قرهباغ بیهزینه نخواهد بود. اگر هند در برابر شکست ارمنستان به سکوتش ادامه دهد، ممکن است نمادی منفی برای سایر کشورهایی باشد که به دنبال حمایت نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی هند هستند.
وقتی صحبت از ارمنستان و منطقه قرهباغ میشود، هند در چند سال گذشته موضع نسبتاً مشخصی را اتخاذ کرده است؛ از فروش تسلیحات گرفته تا خطوط راهآهن بینقارهای تا محکومیت تجاوزات آذربایجان در منطقه. مطمئناً این بیدلیل نبوده است. برای اولینبار، ارتباط طولانیمدت آذربایجان با پاکستان، این درگیری را به یکی از مبهمترین جنگهای نیابتی جهان تبدیل کرده بود. علاوه بر این، منطقه قفقاز جنوبی برای جاهطلبیهای هند برای ایجاد یک کریدور حملونقل که آن را از طریق فلات ایران به اروپا متصل میکند (کریدور حملونقل بینالمللی شمال-جنوب یا INSTC)، کلیدی است؛ طرحی که ارمنستان بسیار مشتاق حمایت از آن بود.
همه اینها احتمالاً نشان میدهد که با توجه به شکست اخیر نیروهای ارمنی در قرهباغ و تسلیمشدن دولت جداییطلب آن در این هفته، هند به سرعت بر منافع خود در منطقه تأکید خواهد کرد. با این حال، سکوت وزارت امور خارجه هند گویای برآورد دهلینو از آینده قفقاز جنوبی است.
دخالت هند در اواخر تابستان امسال در امور ارمنستان، به سمت حمایت بیشتر از ایروان پیش رفت. علیرغم مقاومت آذربایجان، هند به ارمنستان تسلیحاتی از جمله موشکانداز، توپخانه و سیستمهای راداری فروخت. هند همچنین با امضای چندین تفاهمنامه جدید با ارمنستان در زمینه زیرساختهای دیجیتال، با پیشبینی افزایش ارتباطات تجاری بین دو کشور از طریق INSTC، به دنبال ادامه روند طولانیمدت توسعه روابط تجاری با ارمنستان بود. در این راستا، هند که با افزایش سرمایهگذاریها و بستن قراردادهای جدید در تابستان برای بندر چابهار ایران که بخش مهمی از INSTC است، عملاً در حال دوبرابرکردن توسعه بخشهایی از کریدور حملونقل است. مطمئناً هیچیک از اینها راهگشا نبود، اما با روندی که روابط دوجانبه ارمنستان و هند در چند سال اخیر طی کرده، ناسازگار نبود. به عبارت دیگر، شواهد کمی دال بر سردشدن هند قبل از عملیات نظامی هفته گذشته آذربایجان وجود دارد.
با این حال، هند در هفته گذشته برای نشاندادن حمایت از ارمنستان یا حتی محکومیت اقدامات آذربایجان کاری انجام نداده است. این کاملاً عجیب است، با توجه به اینکه هند قبلاً حداقل برای حلوفصل مشکلات و میانجیگری بین دو طرف ابراز امیدواری کرده بود. با این حال، به استثنای نشست روز یکشنبه در مجمع عمومی سازمان ملل، اقدام چندانی از سوی هند برای بیان موضع خود در را به با اوضاع قفقاز انجام نشده است.
به سختی میتوان گفت که هند به خاطر فشار خارجی و از ترس منزویشدن سکوت کرده است. کشورهایی مانند فرانسه، ایران و ایالات متحده آمریکا نگرانیهای خود بابت ارمنیتبارهای ساکن قرهباغ را ابراز کردند. این امر در ظاهر نشان میدهد که چیزی داخلی باعث تغییر واکنش عمومی هند به این بحران است که میتواند درک این موضوع باشد که مشارکت با ارمنستان با توجه به مخاطرات آن، بسیار خطرناک خواهد بود.
ارمنستان ظاهراً متوجه شده که تغییراتی در راه است و هفته گذشته با وجود هرجومرج در پایتخت و قرهباغ، سفیر جدیدی را به دهلینو فرستاد. استوارنامه سفیر، هم به عنوان یک کارشناس ایران و هم به عنوان یک دیپلمات منطقهای در قفقاز جنوبی نشان میدهد که ارمنستان میخواهد روابطی دوجانبه با هند داشته باشد؛ یعنی تأکید بر ارتباط هند با مشکلات قفقاز جنوبی از طریق روابط خود با ایران.
اگر ارزیابی هند این باشد که اتکا به ارمنستان به عنوان یک شریک اقتصادی کلیدی در منطقه بسیار پرمخاطره خواهد بود، میتوان آنها را به ویژه با توجه به منافعششان به تکمیل INSTC، معذور دانست. هند به یک خط ریلی نیاز دارد که از شمال غربی ایران و از طریق جنوب قفقاز به روسیه یا دریای سیاه برود. در این راستا، هند و ایران دو گزینه دارند. یکی از طریق استان سیونیک جنوبی ارمنستان و دیگری از طریق سواحل خزر آذربایجان. هند حداقل تا این لحظه مورد اول را انتخاب کرده است.
با این حال، تحولات در مناقشه قرهباغ حیات این خط ریلی را تهدید میکند، زیرا این خط ریلی از کریدور زنگزور میگذرد و این کریدور مهمی است که آذربایجان را به منطقه نخجوان متصل میکند. اگرچه تنها قبلاً پیشنهاد شده بود، اما اظهارات اخیر الهام علیاف، رئیسجمهور آذربایجان و همچنین سخنرانی اردوغان، رئیسجمهور ترکیه در مجمع عمومی سازمان ملل حاکی از آن است که توجیه ارضی این کریدور احتمالاً به زیر سؤال رفته است. البته به نظر نمیرسد که این یک تهدید بیهوده باشد. به نظر میرسد که حداقل برخی از قدرتها، مانند ایران تهدید سیونیک را آنقدر جدی میگیرند که هم بر کنترل ارمنستان بر نخجوان را تأکید کنند (واقعیتی که قبلاً در سطح بینالمللی به رسمیت شناخته شده است) و هم در پاسخ به درگیریهای اخیر، نیروهای خود را به مرز شمال غربی خود اعزام کنند.
صرفنظر از اینکه واقعاً درگیری بر سر این کریدور رخ میدهد یا خیر، واقعیت این است که ساخت راهآهن از طریق منطقهای که محل احتمالی درگیری بین ایران و ترکیه، دو ارتش بزرگ منطقه است، وضعیت مطلوبی برای ثبات سیاسی در منطقه نیست. هند باید در بلندمدت مسیر دیگری پیدا کند.
در نگاه اول، به نظر میرسد که تحولات اخیر در قرهباغ ضربه بزرگی به هند زده باشد، در حالی که برای پاکستان موهبتی به همراه داشته و به طور غیرمستقیم به نفع دیگر رقیب اصلی هند در آسیا، یعنی چین بوده است. از این گذشته، یک مزیت کلیدی INSTC این است که به هند اجازه میدهد تا به طور مؤثری از پاکستان خارج شده و به مسیرهای زمینی به اروپا و آسیای مرکزی دسترسی داشته باشد که در غیر این صورت توسط اسلامآباد مسدود شده است. همچنین ابزاری به هند میدهد تا ایران را از مدار چین خارج کرده و احتمالاً پروژههای زیرساختی خود پکن در منطقه را تضعیف کند. پاکستان در حمایت نظامی و دیپلماتیک از آذربایجان در پیش از بروز درگیریهای اخیر، به عمد یا غیرعمد، نقش تعیینکنندهای در جلوگیری از جاهطلبیهای هند در قفقاز جنوبی ایفا کرده است.
با این حال، استراتژی پاکستان دارای اشکالاتی است. اقدامات آذربایجان محکومیت بینالمللی را برانگیخته است. هرگونه حمایت بیشتر میتواند پاکستان را در موقعیت کمک به یک کشور جنجالی قرار دهد که مزایای مستقیم و ملموس بسیار کمی برای اسلامآباد فراهم خواهد داشت.
علاوه بر این، اینطور نیست که هند گزینههایی جایگزین نداشته باشد. اگرچه تغییر INSTC به مسیر دریای خزر از نظر دیپلماتیک دشوار خواهد بود، اما هنوز جا برای پیشرفت وجود دارد. علیرغم درگیری اوایل سال جاری در سفارت جمهوری آذربایجان در تهران و تداوم روابط آذربایجان با دشمن اصلی ایران، یعنی اسرائیل، دو کشور همچنان توانستند روی پیشنهادی آزمایشی برای شروع مجدد ساختوساز خط ریلی بین دو کشور به توافق برسند. حتی در مواجهه با اختلافنظرها، به نظر میرسد که موضوع INSTC به اندازه کافی قدرتمند است تا باکو اختلافات خود با قدرتهای خارجی را کنار بگذارد. بنابراین، اگرچه آذربایجان مشتاق است فروش تسلیحات هند به ارمنستان را محکوم کند، اما بعید است که چنین اصطکاکی همکاری آتی در INSTC را محدود کند؛ البته اگر هند واقعاً در مورد آن جدی باشد. مطمئناً این تلاش مستلزم هموارسازی روابط خواهد بود، اما هند همچنان گزینههای زیادی برای اجرای استراتژی INSTC خود دارد؛ البته اگر بخواهد.
احتمالاً سکوت اخیر هند در مورد مناقشه قرهباغ بیهزینه نخواهد بود. اگر هند در برابر شکست ارمنستان به سکوتش ادامه دهد، ممکن است نمادی منفی برای سایر کشورهایی باشد که به دنبال حمایت نظامی، دیپلماتیک و اقتصادی هند هستند. اما همانطور که گفته شد، شکست اخیر ارمنستان در قرهباغ نیز به معنی خنثیشدن کامل جاهطلبیهای هند در قفقاز جنوبی نیست. از آنجایی که هند سیاست خارجی خود در قبال این منطقه که اکنون با شکست در قرهباغ تغییر کرده است، بازتنظیم میکند، باید به دنبال راههای پایدارتر دیگری برای روابط زیرساختی خود باشد. با توجه به پتانسیل پروژه INSTC، جذب نامزدهای احتمالی کار سختی نخواهد بود.
رقبای اقتصادی و سیاسی هند باید راهبردهای جدیدی برای جلوگیری از اجرای استراتژی هند در ایران و قفقاز ارائه دهند. موفقیت یا شکست هر یک از طرفین بستگی به سرعت تطبیق آنها با واقعیت جدید قفقاز دارد.
ارسال نظر