مدیریت بحران میان دو قدرت جهانی
سفر «آنتونی بلینکن»، وزیر خارجه ایالات متحده به چین در میان فضایی آکنده از سوءظن و بدبینی در نتیجه ادعای یک مقام دولت جو بایدن، مبنی بر اینکه چین مدتی است که از کوبا در فاصله 160 کیلومتری ایالت فلوریدا، از ایالات متحده جاسوسی میکند و پیشتر نیز با پرواز بالون متعلق به چین بر فراز ایالات متحده که واشنگتن هدف آن را جمعآوری اطلاعات حساس اعلام کرده بود، انجام گرفت؛ ادعاهایی که توسط مقامات چین تکذیب شده بود.
به گزارش آرمان ملی آنلاین، محمد انیسی طهرانی، کارشناس روابط بینالملل نوشت: بلینکن در یک کنفرانس مطبوعاتی قبل از عزیمت به پکن اهدافی را برای انجام این سفر شامل تعریف سازوکارهایی برای مدیریت بحران در شرایط حساس، پیشبرد منافع ایالات متحده و متحدانش و در آخر گفتوگوی مستقیم در مورد نگرانی های مشترک را برشمرد. اگر شماری از موضوعات که ایالات متحده و چین در عین رقابت به عنوان دو قدرت بزرگ، اما برای تامین امنیت، زیست و زندگی بهینه مردم جهان ضروری است که با یکدیگر همکاری کنند را فهرست کنیم، چند مورد در صدر قرار میگیرند:
اول؛ نظامی و امنیتی: واشنگتن و پکن در مناطقی بهویژه شرق آسیا و اقیانوسیه، آمریکای جنوبی و غرب آسیا دارای حوزه نفوذ، منافع و تهدیدهای امنیتی و نظامی هستند. مدیریت هوشمندانه شرایط حساس، ایجاب میکند دو کشور گفتوگوهایی مستقیم را در دستور کار خود قرار دهند. در شرق دور از کره شمالی که در حوزه تاثیرگذاری پکن تعریف میشود تا بلوک کشورهای همسو با واشنگتن شامل ژاپن، کره جنوبی، ویتنام و حوزه اقیانوسیه شامل استرالیا و نیوزلند مناطقی ژئوپلیتیکی هستند که نیاز به هشیاری ویژه دارد. تایوان هم که چین آن را متعلق به خود میداند، از موقعیت خاص برخوردار و هر از چند گاهی شرایط تنشزا بر این جزیره خودمختار حاکم میشود. با اینکه شرایط در مناطق آمریکای جنوبی و غرب آسیا مانند شرق دور سخت نیست اما دشواریهایی دارد که با نفوذ روزافزون پکن، پیچیدهتر خواهد شد. با ملاحظه این موارد، اهمیت اولین هدف بلینکن که در کنفرانس مطبوعاتی به آن اشاره کرد یعنی «تعریف ساز و کار برای مدیریت بحران در شرایط حساس» به خوبی روشن خواهد شد. شاید بزرگانگاری نباشد اگر گفته شود که اساس سفر وزیر خارجه ایالات متحده به چین، این موضوع است. پیشتر هم «لوید آستین» وزیر دفاع ایالات متحده در حاشیه نشست دفاعی سنگاپور، تصمیم پکن برای رد دیدار بین وزیران دفاع ایالات متحده و چین را تاسفآور دانست و حفظ کانالهای ارتباطی باز با چین به ویژه در حوزه نظامی را بسیار ضروری عنوان کرد.
دوم؛ تغییرات آب و هوایی: بحث اصلی بین محققان و تحلیلگران در سالهای اخیر در چگونگی رابطه بین دو بزرگترین تولید کننده «کربن» در جهان یعنی ایالات متحده و چین بوده که رقابت، همکاری یا ترکیبی از آنها، باید به سود کره زمین و ساکنان آن رقم بخورد. تغییرات آب و هوایی، یک موضوع «لوکس و فانتزی» محسوب نمیشود، بلکه موردی است که به زندگی انسانها گره خورده بطوریکه هنوز سیل ویرانگر پاکستان که شمار تلفات آن از مرز هزار نفر گذشت، از خاطرهها فراموش نشده، پدیدهای که به نظر کارشناسان از پیامدهای تغییرات اقلیمی است. انتصاب «جان کری»، وزیر خارجه دولت باراک اوباما به مقام نماینده ایالات متحده در امور تغییرات آب و هوایی در دولت جو بایدن، انتظارات بسیاری را برای بهبود روابط دوجانبه میان واشنگتن – پکن در امور تغییرات اقلیمی ایجاد کرد. هدف ایالات متحده این بود که موضوع اقلیم به عنوان یک مسئله مستقل بحرانی بین دو قدرت مطرح باشد اما چین هرگز با جدا کردن امور آب و هوایی از سایر دستور کار دوجانبه موافقت نکرد. تغییرات آب و هوایی با چگونگی و میزان مصرف سوختهای فسیلی و رشد اقتصادی کشورها درهم تنیده است و برای قدرتهای بزرگ، پایبندی به تعهدات، هزینههایی به همراه دارد که معمولا از آن پرهیز میکنند.
سوم؛ تاثیر روابط ایالات متحده و چین بر زنجیرههای عرضه جهانی کالا: همه گیری کووید- 19 و جنگ در اوکراین نشان داد که زنجیرههای تامین کالا، بویژه در مواد حیاتی مانند غذا، ریزتراشهها و ... تا چه اندازه ضربه پذیر و از اهمیت برخوردار است. چین مسئول حدود 30 درصد از تولید جهانی است و تقریبا در تمام زمینههای تولید تسلط دارد. برخی از قطعاتی که در چین تولید میشود، موادی هستند که در کارخانههای ایالات متحده تکمیل و تبدیل به محصول نهایی میشود. حدود 93 بندر در 53 کشور در سراسر جهان، بهطور عمده کالاهای چینی بارگیری و تخلیه میشود. آنچه از دستاورد سفر وزیر خارجه ایالات متحده به چین بویژه دیدار آنتونی بلینکن و شی جین پینگ، رئیس جمهور چین فهم میشود این است که دو قدرت بزرگ به ضرورت گفتوگو و حفظ تماسهای دوجانبه برای مدیریت تنشها بهخوبی آگاه شدهاند.
ارسال نظر