پناه بردن مرد ۵۰ ساله افغانی به پلیس از دست دختر ۱۶ ساله
مردی تبعه افغانستان که به پلیس مراجعه کرده بود، گفت که تاکنون ۵ بار به صورت رسمی ازدواج کردهام، اما همه ازدواجهایم شکست خورده و الان هم در کشاکش طلاق هستم و با یک مشکل بزرگ مواجه شدهام.

به گزارش آرمان ملی آنلاین، مرد ۵۰ ساله که مدرک تحصیلی دیپلم دارد، با بیان اینکه خلافکاری و رفتارهای ناشایست دخترم مرا به تنگ آورده است، درباره سرگذشت خود به کارشناس اجتماعی کلانتری گلشهر مشهد گفت: از سالها قبل کارگاه خیاطی در مشهد راهاندازی کردم، اما زندگی بسیار پیچیدهای دارم چراکه در همه ازدواجهایم شکست خوردهام.
همسر اولم در حالی به خاطر دخالتهای خانوادهاش از زندگی مشترک با من بیرون رفت که صاحب یک پسر شده بودیم. آن پسرم به دانمارک مهاجرت کرد و امسال در رشته پزشکی تحصیلاتش به پایان رسید. آن زمان پسرم در کلاس اول ابتدایی درس میخواند که من با دختر یک مرد میلیاردر افغانستانی ازدواج کردم، ولی او بعد از مدتی سر ناسازگاری گذاشت و مدعی شد که نمیتواند از پسر من مراقبت کند. به همین خاطر و در حالی که دختری زیبا به نام نوشین داشتیم، از من طلاق گرفت و به همراه پدرو مادرش به آلمان مهاجرت کرد، اما من سرپرستی دخترم را به او ندادم و دوباره ازدواج کردم.
زندگی من در مسیر آشفتگی و نابسامانی قرار گرفته بود، به طوری که همه ازدواجهایم به شکست میانجامید تا اینکه برای پنجمین بار به خواستگاری زنی رفتم که او نیز دختری به سن و سال نوشین داشت. او اخلاق بهتری دارد و اهل نیرنگبازی و دوز و کلک نیست، ولی به خاطر رفتارهای نسنجیده و زشت دخترم و همچنین مشکلات خانوادگی دیگر در کشاکش طلاق هستیم.
نمیدانم با خلافکاریهای دخترم چه کنم، چراکه او اکنون تا پاسی از شب بیرون از منزل به سر میبرد و با پسری رابطه نامتعارف دارد که جوانی بیشخصیت و لات است. حتی یک بار به تنهایی نزد من آمد و مدعی شد قصد ازدواج با دخترم را دارد. من هم تهدیدش کردم اگر آسیبی به دخترم برسد، او را مقصر می دانم و به طور قانونی موضوع را پیگیری میکنم چراکه دخترم فقط ۱۶ سال دارد و در اوج هیجانات بلوغ و عشقهای هوسآلود به سر میبرد.
از سوی دیگر، مادر دخترم که در آلمان با شوهرش زندگی میکند، به کمک پدر میلیاردرش نه تنها هزینههای او را میپردازد، بلکه با گفتارش دخترم را تحریک میکند تا مقابل من و نامادریش قد علم کند، به همین دلیل هم دخترم به نصیحتهای دلسوزانه من توجهی ندارد، به گونهای که چند بار گوشی تلفن او را گرفتهام تا نتواند با پسری ارتباط بگیرد.
اکنون متوجه شدهام که نوشین به مصرف گل و شیشه هم اعتیاد دارد و طلاهای نامادریش را سرقت کرده است. با وجود این، میترسم رفتارهای من انگیزه او را برای فرار از خانه بیشتر کند چراکه بهشدت به آن پسر لات وابسته شده است.
چند روز قبل هم همسرم نزد من آمد و ادعا کرد بخشی از گردنبند طلایش سرقت شده و او تکهای از آن را مقابل کمد لباسهای دخترم پیدا کرده است. وقتی موضوع را بررسی کردم، تازه متوجه شدم که او هر بار قطعهای از طلاها را میشکند و آن را به سرقت میبرد به گونهای که در نگاه اول کسی متوجه کم شدن بخش ظریفی از گوشواره یا گردنبند نمیشود.
در تنگنای وحشتناکی قرار گرفتهام و نمیدانم با این مشکل چه کنم. از سویی دلم به حال دخترم میسوزد و از طرف دیگر خیلی خوب آینده سیاه او مقابل دیدگانم قرار دارد.
با توجه به اهمیت و حساسیت این ماجرا، اقدامات کارشناسی و روانشناختی با راهنماییهای تجربی سرهنگ ابراهیم عربخانی رئیس کلانتری گلشهر مشهد در دایره مددکاری اجتماعی برای کمک به این مرد تبعه افغانستان که مدعی است از سال ۱۳۵۸ در ایران زندگی میکند، آغاز شد.
ارسال نظر