چرا 50 درصد مردم حاضر به تحریم انتخابات نشدند؟
آنان که موجب پیروزی پزشکیان شدند کاری کردند کارستان. چون هم به سرزنش برخی در اطراف توجه نکردند، هم وعده های مادی اغواگر نامزدها را به هیچ انگاشتند، هم اسیر عملیات تخریبی ایراناینترنشنال و برخی کانالهای تلگرامی یا تبلیغات زیر پوستی صدا وسیما نشدند و هم راهکار حل مشکلات را در بدتر کردن اوضاع ندیدند و هم در این فقره از برخی اندیشهورزان پیروی نکردند.
به گزارش آرمان ملی آنلاین، در مرحلۀ دوم انتخابات ریاست جمهوری در 15 تیر 1403 که به پبروزی و انتخاب دکتر مسعود پزشکیان انجامید، شاهد افزایش قابل توجه آرای او به نسبت مرحلۀ اول بودیم و اگر این اتفاق رخ نداده بود قطعا پایان دیگری رقم میخورد.
اکنون اما فضا کاملا متفاوت است تا جایی که محرم فرارسیده ولی خبری از مداحان سیاسی و اغلب حامی آقای جلیلی با ادبیات رادیکال و گاه آلوده به خرافه نیست و به بیان دیگر فضای مذهبی هم به شکل بسیار محسوسی پیراسته شده است چه رسد به تأثیر بر فضای سیاسی و اجتماعی و فرهنگی. در فضای مجازی هم از ابراز پشیمانی سلبریتیها خبری نیست چون ممکن بود بعد از 72 ساعت اظهار ندامت کنند!
صریح و روشن این که این نوشته به احترام آن جمعیتی است که موجب رقم خوردن اتفاقی شد که قبل از سانحۀ ورزقان مطلقا باورپذیر نبود و بعد از آن هم مسیری بسیار پرسنگلاخ به نظر میرسید.
اشتباه نشود. طبعا هرگز به خاطر آن نیست که نویسندۀ این سطور به پزشکیان رأی داده یا برای انتخاب او نوشته و کوشیده (چون گفتمان جلیلی را خطرناک و واپسگرا میدانسته) یا خدای ناکرده برای پایگاه رأی قابل توجه رقیب -خاصه آنها که از سر باور به عقاید و برنامههای او رأی دادند- احترامی قایل نباشد یا درک نکند چرا کثیری از مردم در مرحلۀ دوم هم حاضر نشدند در انتخابات شرکت کنند. (در اطراف از فقره جلیلیون شاید زیاد نباشند ولی تحریمیها زیادند). بلکه دلایل دیگری در کار است و در 6 فقره که اهمیت افزایش آرا را بیشتر نشان میدهد:
1. رأیدهندگان در حالی در مرحلۀ دوم اضافه شدند که تلویزیون ایراناینترنشنال و برخی رسانههای ماهوارهای فارسی زبان و یکی دو کانال تلگرامی یک لحظه هم از دعوت به تحریم و رأیندادن فروگذار نکردند و به بیان دیگر عملا و کاملا به سود آقای جلیلی عمل کردند و حتی بعید نیست اگر نگران فحاشی رفقاشان به خاطر رأیدادن نمیبودند به او رأی هم میدادند تا به قول خودشان کار یکسره شود! البته توضیح ندادند که اگر مثلا به جای 50 درصد 35 درصد شرکت میکردند چگونه کار یکسره میشد و جمهوری اسلامی فرومیریخت یا آیا در این حالت آقای جلیلی دیگر رییس جمهور نمیشد و ما حالا ما فقط دربارۀ درصدها حرف میزدیم؟!
2. درست است که در مرحلۀ دوم یکی از کاندیداها ( رییس مجلس شورای اسلامی) بازماند و دو نامزدی که وعدههای پوچ و پوک میدادند و یکی گفتار و رفتار بعضا مبتذلی داشت هم قبلتر کنار رفته بودند اما با حمایت علنی یا عملی از رییس دولت سایه مردم را به سوی او ترغیب میکردند. شوخی نیست. تصور کنید یکی وعدۀ 200 متر مربع زمین داده بود و دیگری سالی 20 میلیون تومان طلا و سومی هم یک میلیارد تومان وام ازدواج و هر هم سه از رقیب حمایت کرده بودند در حالی که برای مردمی که شاید تا آخر عمر مالک 200 متر زمین در این مملکت نشوند باید بسیار وسوسهانگیز باشد اما فریب نخوردند و بنازم این شعور را. در حالی که تاریخ ایران و جهان پر است از این فریب خوردنها. یک بار دیگر وعدههای سه نفر را مرور کنید تا بدانیم چه عزت نفسی به خرج دادند آنها که جدی نگرفتند و من نمیدانم شهردار کنونی تهران با چه اعتماد به نفسی همچنان سر کار خود میرود در حالی که قطعا کثیری از کارمندان همان سازمان نیز وعدههای او را پوچ و پوک و حتی موهن میدانستند.
3. قطعا در اطراف رای اصلاحی- اعتراضی دادهها کسانی بودند که آنها را سرزنش میکردند. مثلا شاید میگفتند انگشت کردن در خون مهساست! حال آن که به قصد جلوگیری از تکرار آن فاجعه بود. تحمل سرزنش آنان و منصرف نشدن مهم بود.
4. همۀ ما درگیر انواع مشکلات اقتصادی و معیشتی هستیم. این که راه اعتراض به این وضعیت را رأی ندادن ندانیم قابل توجه بود.
5 . شماری از روشنفکران معتبر که اتفاقا در همین مملکت زندگی میکنند و دستشان هم زیر ساطور است و دست بر قضا مدام توصیه میکنند سینهها را از کینهها بشوییم یا از گاندی و ماندلا مثال میآورند یا با ادعای ایرانشهری انگ جدایی طلبی زدند یا برای منصرف کردن کم زحمت نکشیدند اگرچه می دانستند آب به کدام آسیا میریزند و این عجیب ترین اتفاق این انتخابات بود که گاه می پنداشتی دارند خودکشی میکنند. برخی البته چهرههای بسیار محترمی هستند ولی کثیری ترجیح دادند در این فقره به آنها اعتنا نکنن و زندگی واقعی را به مفروضات ذهنی آنان گره نزنند. آدمی حیران میماند که چگونه نانوای محله ما چقدر قدرت تحلیل بهتری از اینها دارد؟
ششم و سرانجام این که صدا و سیما هم چنان تبلیغ میکرد که مانند تیتر امروز کیهان انگار از دولت سه ساله اسب زین شده برجای مانده و کسی باید بر آن سوار باشد که از همان طایفه تلقی شود و به خاطر همین اسم خودشان را جبهه انقلاب گذاشته بودند. یعنی دیگران بیرون از انقلاب هستند و اگر از راه مرحوم رییسی منحرف شویم چهها که خواهد شد. با منطق اینان اکثریت ملت از جبهه انقلاب بیرون اند چون یا رأی ندادهاند یا به پزشکیان رأی دادهاند!
تصور کنید همین قطع برق گسترده که از امروز شروع شده از مرداد و بعد از استقرار پزشکیان اتفاق میافتاد چه بسا در همین صدا وسیما می گفتند فلان و بهمان.
القصه، آنان که موجب پیروزی پزشکیان شدند کاری کردند کارستان. چون هم به سرزنش برخی در اطراف توجه نکردند، هم وعدههای مادی اغواگر را به هیچ انگاشتند، هم اسیر تبلیغات ایراناینترنشنال و چند کانال تلگرامی نشدند که ناخواسته و شاید به عمد می خواستند رقیب پیروز شود، هم از تبلیغات زیر پوستی صدا وسیما تأثیر نپذیرفتند و هم راهکار حل مشکلات را در بدتر کردن اوضاع ندیدند و هم در این فقره از برخی اندیشه ورزان و یکی دو نویسنده و مترجم پیروی نکردند.
تاب آوردن در مقابل این 6 نیرو که هر کدام میتواند کسی یا کسانی را منصرف کند کاری بود کارستان و انجام شد چون هم به ندای دل خود گوش کردند و هم بر اساس خِرَد تصمیم گرفتند.
بر اساس قاعدۀ «اثبات شیء نفی ما عداء نمیکند» این گفتار به معنی آن نیست که رأی دهندگان به رقیب یا کسانی که همچنان قهر بودند قابل احترام نیستند. این گفتار جنبه اثباتی و ایجابی داشت.
ارسال نظر