مصطفی اقلیما در گفتوگو با «آرمان ملی»
جامعه ایران در مسیر افزایش تنش و اضطراب اجتماعی در حال حرکت است
یک جامعه شناس با بیان اینکه « ریشه کاهش نشاط اجتماعی را باید در مسائل اقتصادی جست وجو کرد» ؛گغت : امکانات شادی را برای مردم مهیا نکردهایم.
آرمان ملی- جامعه ایران به سمت نشاط بیشتر حرکت میکند یا تنش و اضطرابهای اجتماعی؟ چرا امروز نمیتوان مردم ایران را مردمی شاد قلمداد کرد؟ چه عواملی در این زمینه نقش داشته است؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با دکتر مصطفی اقلیما جامعهشناس گفتوگو کرده است.
اقلیما معتقد است: « در جامعه ما کسی که پولدار است امید به آینده ندارد، کسی که تحصیل میکند به پیدا کردن شغل مناسب امید ندارد و حتی کسی که ازدواج میکند امیدی به این مسأله ندارد که بتواند از نظر اقتصادی زندگی خود را در سطح خوب بچرخاند. در چنین شرایطی نمیتوان به شادی در جامعه خوشبین بود و به همین علت، فضای اجتماعی همواره آکنده از عصبانیت، دعوا و ناراحتی است. به همین دلیل نیز اگر قصد داشته باشیم کشور خود را از نظر شادی با کشورهای دیگر مقایسه کنیم باید به این نکته توجه کنیم که کدام کشورها در وضعیتی شبیه به ما زندگی میکنند. این در حالی است که کمتر کشوری در جهان وجود دارد که انگیزه مردم برای شادی تا به این اندازه کاهش پیدا کرده است.» در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*با توجه به اتفاقاتی که در سالهای اخیر در کشور رخ داده روند جامعه ایران بیشتر به سمت کاهش اضطراب اجتماعی و شادی رفته است یا عکس آن؟چرا؟
بدون تردید ما در راستای افزایش تنشها و اضطرابهای اجتماعی در حال حرکت هستیم. شادی یک جامعه، معلولی از عوامل دیگر است. در به وجود آمدن شادی در یک جامعه عوامل مختلفی وجود دارد که هر کدام میتواند در نشاط اجتماعی تأثیرگذار باشد. نکته دیگر اینکه شادی در یک جامعه در یک پروسه زمانی و در چند دهه شکل میگیرد و نمیتوان در کوتاه مدت دلایل آن را مورد بررسی قرار داد. متأسفانه در کشور ما دلایل کمی برای شادی و نشاط اجتماعی وجود دارد. در جامعه ما کسی که پولدار است امید به آینده ندارد، کسی که تحصیل میکند به پیدا کردن شغل مناسب امید ندارد و کسی که ازدواج میکند امیدی به این مسأله ندارد که بتواند از نظر اقتصادی زندگی خود را در سطح خوب بچرخاند. در چنین شرایطی نمیتوان به شادی در جامعه خوشبین بود و فضای اجتماعی نیز همواره آکنده از عصبانبت، دعوا و ناراحتی است. به همین دلیل اگر قصد داشته باشیم کشور خود را از نظر شادی با کشورهای دیگر مقایسه کنیم باید به این نکته توجه کنیم که کدام کشورها در وضعیتی شبیه به ما زندگی میکنند. این در حالی است که کمتر کشوری در جهان وجود دارد که انگیزه مردم در آن برای شادی تا به این اندازه کاهش پیدا کرده باشد. نکته دیگر اینکه در ایران هیچ دستگاهی متولی شادی و نشاط اجتماعی نیست و مسأله به این مهمی مورد اغفال قرار گرفته است. برخی از نهادها و ارگانها برنامههایی برای نشاط اجتماعی در نظر گرفتهاند اما این برنامهها با واقعیتهای جامعه همخوانی ندارد و نمیتوان زمینه شادی را در جامعه فراهم کند.
*پایین بودن میزان نشاط اجتماعی ریشه در نوع سیاستورزی مدیران و رویکردهای اجتماعی و فرهنگی دارد و یا اینکه ریشه این مسأله را باید در جامعه شناسی تاریخی در ایران جست و جو کرد؟
در فرهنگ و جامعه ایران شادی و نشاط اجتماعی از اهمیت زیادی برخوردار بوده است. با نگاهی به اعیاد باستانی ایرانیان به خوبی میتوان ریشههای اهمیت شادی در فرهنگ ایران را پیدا کرد. به عنوان مثال جشن چهارشنبه سوری را ببینید. با اینکه برخی اتفاقات رخ داده این مناسبت مورد تأیید نیست اما مردم و جوانان از چند روز قبل خود را آماده برگزاری این جشن میکنند. یا حتی روز ولنتاین که اگرچه جشنی مبتنی بر فرهنگ غربی و بهانه ای برای هدیه دادن به همسر است اما مردم ایران حتی از این فرصت هم برای ایجاد لحظات شاد استفاده کرده و از چند روز قبل، خود را برای هدیه دادن به عزیزان خود آماده میکنند. چنین تصویری با وجود امکانات کم و شرایط شادی برای مردم جامعه از بین رفته و یا اینکه کاهش پیدا کرده است. در این شرایط نیز مردم از کمترین امکانات برای ایجاد شادی و نشاط استفاده میکنند. بدون شک اگر شرایط برای نشاط اجتماعی در کشور وجود داشته باشد مردم از آن استفاده کرده و میزان نشاط اجتماعی افزایش پیدا میکند.
*از چه زمانی میزان نشاط اجتماعی در جامعه ایران روند کاهشی به خود گرفت؟
ریشه کاهش نشاط اجتماعی را باید در دو و یا سه دهه گذشته جست و جو کرد. مردم ایران حتی در دهه 60 که جنگ تحملیلی علیه ا یران وجود داشت، باز خوشحال بودند و احساس میکردند به واسطه انقلاب، میتوانند زندگی بهتری داشته باشند. با این وجود پس از مدتی برخی مدیران روی کار آمدند که سیاستهای فرهنگی و اجتماعی درستی را در پیش نگرفتند . برخی از آنان عنوان میکردند مردم را باید اصلاح کرد چون درک دقیقی ندارند. این در حالی بود که مردم اگر درک صحیحی از وضعیت اجتماعی و سیاسی کشور نداشتند هیچگاه انقلاب نمیکردند. کسانی که خود درک صحیحی از مدیریت جامعه نداشتند رویکرد اشتباهی در زمینه اجتماعی و فرهنگی برای مردم در پیش گرفتند. در نتیجه سیاستهای اشتباه همین افراد نیز بود که جامعه در مسیری قرار گرفت که میزان نشاط اجتماعی روزبه روز کاهش پیدا کرد. از سوی دیگر پس از انقلاب اسلامی مردم با جنگ تحمیلی مواجه شدند که خسارتهای زیاد اجتماعی و سیاسی برای آنها به همراه داشت. امروز مادر همه آسیبهای اجتماعی ما علاوه بر مسایل اقتصادی، بیاعتمادی و عدم اطمینان مردم به یکدیگر است. براساس آمارهایی که مددکاران اجتماعی در ایران تهیه کردهاند بیش از70 درصد مردم ایران دچار بیاعتمادی هستند. این بیاعتمادی از نزدیکان و آشنایان آغاز میشود و در نهایت به ساختارهای مدیریتی جامعه میرسد. هنگامی که در محیط خانواده والدین به یکدیگر و به فرزندان خود اعتماد ندارند چگونه میتوان انتظار داشت که افراد جامعه به یکدیگر اعتماد داشته باشند. اگر از دختران جامعه یک گزارش تهیه شود که تاکنون چندبار به عنوان عشق از دیگران دروغ شنیدهاند قطعا آمار بالایی را نشان میدهد. این وضعیت در محیط کار و شغل افراد جامعه نیز وجود دارد. هنگامی که کارفرما بدون هیچ دلیلی کارگر خود را اخراج میکند، فرد اخراج شده دچار سرگشتگی و بیاعتمادی به خود و جامعه میشود.
*افزایش چالشهای اقتصادی به چه میزان در کاهش نشاط اجتماعی تأثیر داشت؟
پایه و اساس مسائل اجتماعی را باید در اقتصاد جست وجو کرد. هنگامی که پایه و اساس خانه خراب باشد در نهایت دیوارهای خانه نیز فرومیپاشد. با این وجود نمیتوان مدعی شد که اقتصاد تنها عامل به وجود آورنده نشاط اجتماعی است. بدون شک عوامل و ضوابط اجتماعی دیگر نیز در میزان نشاط اجتماعی تأثیرگذار است. به عنوان مثال آزادیهای فرد و اجتماعی در میزان نشاط اجتماعی تأثیرگذار است. هرچه آزادیهای فردی و اجتماعی در یک جامعه بیشتر باشد به همان میزان نشاط اجتماعی نیز افزایش پیدا میکند. در نتیجه اگر میخواهیم جامعه دارای نشاط اجتماعی بیشتری باشد باید آزادیهای مدنی را افزایش بدهیم. نکته دیگردر این زمینه قانون کشور است. درست و یا نادرست اجرا کردن قانون در جامعه نیز در زمینه نشاط اجتماعی تأثیرگذار است. اگر قوانین جامعه به شکلی باشد که به صورت صحیح و با احترام به شهروندان اجرا شود نتیجه مثبتی به همراه خواهد داشت و اگر برخلاف این رویکرد باشد نتیجه عکس درپی دارد. مردم از مسئولان حرف نمیخواهند، بلکه نگاه آنها به عملکرد مسئولان کشور است که به چه میزان در راستای مطالبات آنها حرکت میکنند. نکته دیگر اینکه هر مدیری که روی کار میآید در ابتدا وعدههای بزرگی به مردم میدهد. با این وجود پس از مدتی نمیتواند به وعدههایی که به مردم داده عمل کند و در نتیجه مردم به مرور زمان اعتماد خود را نسبت به مسئولان هم از دست دادهاند. به عنوان مثال مدیریت شهر تهران همواره با حاشیه و جنجال همراه بوده است. مدیرانی که تازه روی کار میآیند به شکلی رفتار میکنند که گویا قرار است اتفاقات مهمی در دوران مدیریت آنها رخ بدهد. با این وجود این مدیران پس از مدتی که با محدودیتها و موانع جدی در مسیر خود مواجه میشوند به این نتیجه میرسند که در عمل تقریبا هیچکاره هستند. مساله این است که اعتماد اجتماعی یک روزه از بین نرفته که یک روزه به دست بیاید. اعتماد اجتماعی در طول سالها از بین رفته و اگر قرار است دوباره به جامعه برگردد باید با آغاز فرایند اصلاحات، چندین سال بگذرد تا بی اعتمادیها ،ترمیم شود.
*در چنین شرایطی چه چشماندازی پیش روی جامعه ایران میبینید؟
براساس تحقیقات صورت گرفته، تنها 10 تا15 درصد از مردم جوامع مختلف به واقع دارای مشکلات روانی از بدو تولد هستند و بقیه به دلیل مشکلات زندگی دچار مشکلات روحی و روانی میشوند. نکته دیگر اینکه نباید همه مشکلات کشور را سیاسی کرد و یا رنگ و بوی سیاسی به آن داد. همچنین عدم امنیت شغلی و پاسخگو نبودن مسئولان نسبت به مشکلات مردم از دلایل اصلی عصبی شدن جامعه است.
فشارهای روانی زیادی روی شهروندان است که به آنها پاسخ مناسب داده نشده و همچنان لاینحل مانده و فرد آن را با خود حمل میکند. مشکلات مردم در کوچه و خیابان با همدیگر نیست و بلکه مشکل فرد با خود فرد است که در محیط منزل ایجاد شده است. جامعهای دارای آرامش است که همه چیز در سر جای خود قرار داشته باشد و حساب و کتاب داشته باشد. هنگامی که در یک جامعه هیچ چیز در سر جای خود قرار نداشته و حساب و کتابی وجود نداشته باشد به صورت طبیعی مردم آن جامعه عصبی و ناراحت میشوند. در چنین شرایطی افراد جامعه اعتماد خود را نسبت به یکدیگر از دست میدهند. در نتیجه هنگامی که افراد جامعه به هم اعتماد نداشته باشند به حکومت و دولت هم اعتماد نخواهند داشت. مسئولان باید از همین امروز به فکر باشند و تلاش خود را دوچندان کنند تا به مطالبات مردم پاسخ مناسب بدهند. مردم دنبال رفاه و آرامش هستند و تا زمانی که رفاه و آرامش آنها تأمین نشده باشد وضعیت جامعه به همین شکل خواهد بود.
ارسال نظر