در حرفهای جمیله علم الهدی، روح اشرافیگری نهفته است!
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:سخنان همسر رئیس جمهور در مورد مصداق بانوی اول با واکنشهای بسیاری روبرو شد. این واکنش نشانگر حساسیت بالای جامعه در مورد رفتار و عملکرد مسئولان میباشد. خانم علمالهدی شاید با نیت فروتنی آن سخن را گفته باشد، ولی روح اشرافیگری نهفته در آن جملات جامعه را برآشفت.
روزنامه جمهوری اسلامی نوشت:سخنان همسر رئیس جمهور در مورد مصداق بانوی اول با واکنشهای بسیاری روبرو شد. این واکنش نشانگر حساسیت بالای جامعه در مورد رفتار و عملکرد مسئولان میباشد. خانم علمالهدی شاید با نیت فروتنی آن سخن را گفته باشد، ولی روح اشرافیگری نهفته در آن جملات جامعه را برآشفت.
احتمالا شیفتگی نسبت به تعبیر بانوی اول به کتاب خاطرات «میشل اوباما» با عنوان «becoming/شدن» باز میگردد که خانم علمالهدی طبق آنچه ازخود ایشان نقل شده آن را مطالعه کردهاند. در فرهنگ آمریکا همسر رئیس جمهوری به دلیل حقوق و اختیاراتی که پروتکلهای قانونی و سیاسی برای همسران رؤسای جمهور وقت قائل میشوند با عنوان تشریفاتی بانوی اول/ چیزی مترادف شهبانو/ خوانده میشود.
تناقض گویی در ماجرای «بانوی اول» /همسر رئیس جمهور به تازگی متوجه کاربرد اصطلاح بانوی اول شده است؟
در این خاطرات خانم میشل اوباما به دلیل ویژگیهای شخصیتی که در این خاطرات ذکر شده و همچنین تنها زن سیاهپوستی است که در تاریخ آمریکا از این اختیارات بهرهمند شده و به خوبی از آن استفاده کرده، توانسته چهره قدرتمند تأثیرگذاری از خود به خوانندگان ارائه دهد.
خانم علمالهدی نیز همان زمانی که این خاطرات را مطالعه کردند - که با همسر رئیس جمهور شدن شخص ایشان هم همزمان بود - همچون سایر خوانندگان تحت تأثیر قرار گرفتند و همان زمان گفتند آقای رئیسی به ایشان پیشنهاد کردهاند که خوب است همسر رئیس جمهور ایران هم خاطرات خود را بنویسند که حتماً هم بهتر از خاطرات خانم میشل اوباما خواهد بود.
در فضای مجازی آن زمان بعد از اظهارات خانم علمالهدی، به شوخی برای ایشان همان تعبیر بانوی اول را که برای همسر رئیس جمهور آمریکا به کار میرود، بکار بردند.
نه تصمیم خانم علمالهدی و نه شوخی کاربران فضای مجازی با تعبیر بانوی اول، هیچ کدام در واقع ایرادی ندارد، ولی نکته اینست که خانم علمالهدی این تعبیر را جدی گرفتهاند و البته با فروتنی این لقب را مناسب شخص دیگری دانستهاند! و متأسفانه از این حقیقت غافلند که فضای اندیشه ایران با آمریکا متفاوت است.
البته در دوران گذشته و در حکومتهای شاهنشاهی این القاب و مقامها وجود داشت. در دوران پهلوی همسر شاه "شهبانو" و در دوران شاهان دیگر آن زنی که در حرمسرا ارج و قرب بیشتری داشت بانوی اول خوانده میشد. ولی اکنون که قرار است ارزش گزاریها با معیارهای متفاوتی انجام شوند، گفتارها باید عوض شوند. اکنون در ایران و در جامعه مسلمان ایران این مقام و پول و منصب و سمت نیست که جایگاه انسان را مشخص میکند. ارزش انسانی که فارغ از جنسیت و پست و مقام برتریها را مشخص میکند هرگز تابع معیارهای مادی نیست.
در جامعه ما ارزش انسانی زن، نه به همسر فلانی بودن است و نه ریاست فلان پست و مقام را داشتن. تراز بانوان سرزمینمان را چیزهای دیگری تعیین میکنند و طبق آن معیارها ما هزاران و بلکه میلیونها زن اکنون در جایگاه بانوی اول قرار دارند.
بانوان اول کشور ما آن شیرزنانی هستند که در جنگ تحمیلی هشت ساله از همسرانشان، جگرگوشگانشان، داراییهایشان و همه هستیشان گذشتند تا عزت کشور حفظ شود و تنها یک مادر میداند که دادن جان آسانتر از گذشتن از فرزند است.
بانوان اول ما زنانی هستند که در چهاردیواری خانه محصور نماندند. به میدان علم و تولید آمدند و در همه زمینهها درخشیدند. پا به پای مردانشان مبارزه کردند و سختی کشیدند تا چهره زن ایرانی را بیفاصله طبقاتی، آنگونه که هست نشان بدهند.
بانوی اول ما آن زن سرپرست خانواری است که دست تنها بدون کمکی حتی از حکومت و دولت کار میکند و هم پدر میشود، هم مادر و از کودکانش مراقبت میکند تا آنها را به سرانجامی برساند.
بانوی اول ما آن زن مظلوم و بیپناه روستایی و بخصوص مرزنشینی است که رنج نداری و فقر را بر دوش میکشد و در حسرت لقمهای جان میکند که کودکانش را سیر کند، ولی لبخند بر لب میآورد تا خانوادهاش را شاد نگهدارد و عزت نفسشان را حفظ کند.
بانوی اول ما آن دختری است که از ازدواج و تشکیل خانواده میگذرد تا تا مادر پیر و رنجور یا خواهر معلولش را نگهداری کند.
بانوان اول سرزمین ما، آن دخترانی هستند که با داشتن استعداد فراوان و عشق به یادگیری، به دلیل فقر یا کجاندیشیهای فرهنگی از تحصیل بازماندهاند. یا در پیچ و خم زندگی همواره به حاشیه رانده شدند و باز دست از تلاش و ایثار نکشیدهاند، ولی همچنان زیر بار منت کسانی هستند که بدیشان فخر میفروشند و ادعای قیمومیتشان را دارند.
بانوان اول وطن ما، آنانی هستند که زیر چرخهای سنگین اقتصاد له میشوند، نفسشان به شماره افتاده و ناباورانه شاهد افرادی هستند که با نگاه از بالا به ایشان، به جای حل مشکلاتشان، رتبه بندیشان میکنند و اول و دوم و... میشمارند.
با خوشبینی اظهارات خانم علمالهدی را صرفاً یک بیسلیقگی و غفلت نه یک عقیده و روحیه برتری طلبی و مقام پرستی تلقی میکنیم. ولی بر این نکته تأکید میکنیم که جامعه ملتهب امروز، هر سخنی را برنمیتابد و لازم است قبل از هر صحبتی پیامدهای احتمالی آن مورد دقت و توجه قرار گیرد که اگر هم برای همسر رئیس جمهوری شأنی هست اهمیت دادن و رعایت شأن و حال مردم است.
ارسال نظر