سقوط نمره دانشآموزان ایرانی در یک آزمون جهانی
سیستمی که در ایران تحت عنوان آموزش و پرورش، مسئولیت یادگیری سواد و افزایش رشد و آگاهی و آماده سازی کودکان و نوجوانان کشور را برای ورود به جامعه، زمینهسازی ورود به دانشگاه و یادگیری حرفههای تخصصی و در نهایت توسعه کشور را با مراقبت از اذهان و افکار این بخش مهم از جامعه برعهده دارد، باید بیش از همه بخشهای جامعه مورد دقت و تمرکز مسئولان ذیربط و متولیان امور باشد.
به گزارش آرمان ملی آنلاین اما همیشه میان بایدها و هستها، فاصلههایی وجود دارد؛ فاصلههایی که در مواردی نظیر آموزش و پرورش که فعالان صنفی در اصطلاح به آن «آ.پ» میگویند، روز به روز بیشتر هم شده است. اخیرا آمار بینالمللی از سقوط نمره دانشآموزان ایرانی در یک آزمون جهانی خبر دادند؛ آزمون پرلز یکی از معروفترین آزمونهای روانشناسی که به منظور اندازهگیری سطح هوش عمومی افراد و همچنین تراز سنجش میزان پیشرفت سواد خواندن در بین دانشآموزان گرفته میشود. باید گفت که فاصلهها و کاهش هرچه بیشتر رتبه دانشآموزانمان، با شیوع کرونا و تعطیلات پی آمد آن و بعد هم حوادث و اتفاقاتی که در جامعه رخ داد بیشتر هم شد؛ حوادثی که به نسل z و دهه هشتادیها هویت ویژهای بخشید و متعاقبا مدارس را هم درگیر کرد و بعدتر جریان مسمومیتها در مدارس، فاصله گرفتن هرچه بیشتر از اصل آموزش را تسریع بخشید. تعطیلات پی در پی آلودگی هوا را هم در نظر بگیرید با این توضیح که زمان حضو دانشآموزان در مدارس هم اتفاق خاصی در رشد رتبه آنها رخ نداده بود و با این اشاره که سایر کشورهایی که هم درگیر کرونا بوده و مدارس خود را غیر حضوری کردند چطور توانستند مانع افت تحصیلی دانشآموزان خود شوند و تاکید بر ضعفهای شبکههای مجازی آموزشی نظیر شاد که نحوه استفاده از آن خود به لطیفهای برای مردم در دوران انزوا و پر از غم کرونا تبدیل شده بود.
مقدمه این گزارش را که نگاهی به ضعفهای سیستم آموزش و پرورش است با نمونهای از ناتوانی در یاددهی تمام میکنیم؛ درس زبان انگلیسی یکی از دروس مهمی است که تقریبا از نیمه دوران آموزشی دانشآموزان در مدارس آغاز میشود؛ شیوه آموزش به گونهای است که وقتی دانشآموزان دیپلم میگیرند، تقریبا هیچ چیز از زبان انگلیسی بلد نیستند؛ نه میتوانند جملهای با این زبان بینالمللی حرف بزنند نه متوجه میشوند کسی که با این زبان حرف میزند، چه میگوید!
افت آموزش و پرورش ما
از مصادیق ناکارآمدی فنون و روشهای آموزشی و نیز محتواهای موجود میتوان به نتایج آزمون پرلز اشاره کرد که سطح هوش عمومی دانشآموزان را بررسی میکند و کار سنجش کیفیت روخوانی و درک مطلب دانشآموزان پایه چهارم ابتدایی را انجام میدهد، در سال ۲۰۲۱ برای ایرانیان افت معناداری داشت. نمرهدهی در آزمون پرلز به صورت استاندارد انجام میشود. میانگین نمره آن برابر با ۱۰۰ است و امتیاز بالاتر یعنی ضریب هوش بالاتر.
در دوره مذکور، 57 کشور مورد بررسی قرار گرفتند که ایران با کسب رتبه ۵۳ فقط توانست از ۴ کشور اردن، مصر، مراکش و آفریقای جنوبی جلو بزند. طبق نتایج آزمون در تمام کشورها نمره دختران بالاتر از پسران اعلام شد. این موضوع در ایران هم صادق بود به ایننحو که نمره دختران ایران ۴۲۲ و نمره پسران آن ۴۰۵ است. در مقایسه با دوره قبل آزمون پرلز دختران ایرانی حدود ۳۰ نمره و پسران حدود ۲ نمره افت کردهاند.
ایران نمره ۴۱۳ را کسب کرده و این در صورتی است که حداقل نمره معیار ۴۰۰ است؛ یعنی کشورها باید تلاش کنند ۱۰۰ درصد دانشآموزان خود را به بالای این آستانه برسانند. در دوره قبل (سال۲۰۱۶) ۳۵درصد دانشآموزان ایران نمره کمتر از ۴۰۰ گرفته بودند، که در این دوره (سال ۲۰۲۱) این نسبت به ۴۱ درصد رسیده است؛ نمره زیر ۴۰۰ یعنی ضعف جدی و ناتوانی در خواندن و درک مطلب. این در حالی است که در کل آزمونِ این دوره تنها حدود ۶ درصد دانشآموزان نمرۀ کمتر از ۴۰۰ گرفتهاند.
محمدرضا نیکنژاد، کارشناس آموزش در این باره به خبرآنلاین گفته «جایگاه ایران در ارزیابیهای آموزشی معمولا طی سالهای مختلف یکسان بوده است. اما اینکه در ماههای اخیر این موضوع حساسیت ایجاد کرده است در واقع سقوط رتبه ایران نسبت به کشورهای همسایه بود.» او گفته «ممکن است در کشورهای دیگر هم اولویت، آموزش و پرورش نباشد اما جایگاه اولویتبندی در ایران نسبت به کشورهای دیگر عقبتر است. در ایران آموزشوپرورش جایگاه ندارد آن هم به دلایل سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. این در حالی است که کشورهای همسایه بعد از اعلام ارزیابیهای منتشر شده آزمون سعی کردند که به المانهای ضعف خود توجه کنند و در تلاش برای جبران بودند اما ایران به دنبال رفع مسئله نبوده و نیست. آموزشوپرورش برای دستاندرکاران آموزشی و در سطح بالاتر مسئولان سیاست، در اولویت نیست.
به گفته این کارشناس آموزشی، «یکی از نمونههای خیلی مشخص که مسیر پیشرفت را در پیش گرفت، کشور چین است. تغییرات جزیی و کلی در ساختار آموزش ایجاد کرد و در یک روند ۱۵ تا ۲۰ ساله شانگهای به رتبههای بالاتر رسید. نمونه دیگر آن عربستان است که سالانه تعدادی معلم را برای دورههای آموزشی برای بهرهوری بیشتر به فنلاند اعزام میکند.»
او به فاصله طبقاتی در آموزش و پرورش اشاره کرده و گفته «ایجاد فاصله طبقاتی در آموزش و پرورش یعنی اینکه فرزندان افراد طبقه بالا به مدارس خاص بروند که از پرداخت هزینههای بالای کنکور برمیآیند و به رشتههای برند و دانشگاه برتر دست پیدا کنند.»
نیک نژاد گفته: با شرایطی که امروز هست، امیدی به بهبود نیست. انتخاب وزرا به سیاسی است. وزرایی که نه با ساختار آشنا و نه آدمهای پژوهشگری هستند.
مقبولیت آموزشی دغدغه هیچکس نیست
اما کارشناسان تاثیر رسانهها را در رشد و عدم رسیدگی به فقر آموزشی موثر میدانند؛ برخی از آنها میگویند نقد رسانهها باعث عادی سازی مشکلات آموزشی شده که هم اثر منفی روی مدارس دولتی داشته و هم نابرابری را در قالب قواعد اقتصادی در جامعه تشدید میکند. به همین جهت آنها اصلاح مالیاتی را در کنار اصلاح سیستم آموزشی در نظر میگیرند تا با طبقاتی شدن مدارس هم به نحوی برخورد و مانع شکل گیری آن شود.
اما همانطور که گفته شد، نمیتوان از تاثیر کرونا بر سقوط رتبه و کیفیت آموزش در ایران گذشت؛ در ایران برخلاف سایر کشورها با بالارفتن هرینههای زندگی و درمان در دوران کرونا، یکی از هزینههایی که بلافاصله توسط خانوارها حذف شد، هزینههای آموزش بود و یکی از دلایل آن هم این است که در ایران سبد فراغت وجود نداشته است.
در یک نظام آموزشی منطقی و معقول، عدالت آموزشی در برابری فرصتهای آموزشی تاثیرگذار است اما متاسفانه در ایران مقبولیت آموزش و پرورش دغدغه هیچکس نیست...
ارسال نظر