شهر، شهروند تابآور میخواهد
شهرها بر بستر زمین نشستهاند و زمینِ در گردش که هم در خود جنبوجوش دارد و هم زمینه همه جنبوجوشهای طبیعی و انسانی است. پیش از آن که جهان صنعتی شود و ساختوساز شهرها را برپایه تأمین نیازهای صنعت ساماندهی کند، مردم شهرها را آنجا میساختند که طبیعت بستر آرامش، امنیت و رفاه را برای آنها فراهم کرده باشد.
آرمان ملی آنلاین: انسانها تا آنجا که میتوانستند شهرها را دور از دسترس رخدادهای آسیبزای طبیعی و انسانی میساختند و از سوی دیگر رخدادهای طبیعی را سرنوشت همواره زمین، آسمان و تقدیر خدا میدانستند و آنجا که کاری از دستشان برنمیآمد، گردن میگذاشتند. پس از گذراندن رویداد تلخ، دوباره به زندگی بازمیگشتند و شهرها را دوباره سرپا میکردند یا اگر راهی نبود جایی دیگر را برای زندگی و ساختن شهر جستوجو میکردند. شاید برای همین جانماییها و کاربری اندیشیده شده از مصالح و دستیابی به شیوههایی از ساختوساز باشد که بازمانده برخی از این شهرها همچنان در گذر زمان از میان توفان، سیل و زلزله گذشته و بهجا ماندهاند و برخی نیز تن به سرنوشت زلزله، آتشفشان، سیل و توفان شن دادهاند و زیر خاک آرامیدهاند.
برخی شهرها نیز هرگونه بوده، خود را از دالان تاریخ گذراندهاند و خود را به رنگ روز درآوردهاند و تا به امروز رسیدهاند؛ این دسته از شهرها که ریشه در تاریخ سرزمینی دارند، کم نیستند. رمز ماندگاری این شهرها در شیوه ساختوساز و جنس مصالح یا دوربودن از آسیبهای طبیعی و انسانی نبوده است. چنانکه بسیاری از آنها زلزلهها، سیلها، توفانها وجنگهای بسیاری را به خود دیدهاند و هربار پس از رویدادی دوباره برپا ایستادهاند.
شهر را مردم میسازند و آباد میکنند؛ شهر برای مردم است و مردم برای شهر. شهر روی دست مردم نفس میکشد و زندگی میکند؛ هر شهر که مردمش تابآورتر و پایدارتر بودهاند، ماندگارتر بوده است و داستانهای بسیاری از رویدادهای روزگاران پیش خود را برای ما روایت میکند؛ فرهنگ، هنر و آدابی ماندگار از آن خود و به نام خود دارد. صنعت و پیشه بومی و مختص به خود دارند و اقتصاد شهر خود را با همه داشتههای فرهنگی و صنعتیشان میگردانند؛ شهرهایی که مردم تابآور و پایداری دارند، شهرهایی درونزا و خودبسنده شناخته میشوند.
امروز پس چند سده که از صنعتیشدن جهان میگذرد، شهرها بزرگتر از اندازه شدهاند و شمار شهرنشینان از میلیون گذشته است؛ ابرشهرهای 10میلیون نفری بیشتر شدهاند، ترس و بیم شهرها از آسیبهای طبیعی و انسانی نیز بیشتر شده است؛ ترس از این که دریا موج بلند بردارد، زمین به لرزهای بزرگ بیفتد و شهری را روی خودش و مردمش آوار کند و شهر دیگر توان برپاخواستن نداشته باشد. از همینرو اندیشه تابآوری شهرها در جهان امروز جان گرفته است.
تابآوری شهرها همچنان به مردم وابسته است؛ به مردمی که مانند گذشته، شاید تابآور نیستند و باید توان آن را پیدا کنند که آسیبهای طبیعی و انسانی را تاب بیاورند و در پس هر پیشامدی، شهر را دوباره برپا کنند و زندگی را از سر گیرند. تابآوری مردم شهر، از سازش مردم با هم و پذیرش همه صداها و اندیشههای شهرزیست و ارجگذاری به حقوق ریشه میگیرد؛ از حس وابستگی مردم به یکدیگر و شهرشان؛ شهری که مردمش استقلال فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی دارند و شهر معنای خود را از همزیستی و همراهی همه اینها بهدست میآورد. از همین روست که بخش مهمی از برنامههای تابآوری شهرهای بزرگ در جهان، بر بهبود بسترهای اجتماعی و فرهنگی شهرها و همپذیری فرهنگی و اجتماعی استوار شده است؛ چیزی که امروز در تهران و همه شهرهایمان به آن نیاز داریم؛ به مردمی که بمانند و شهر را نگهدارند، نه رها کنند و به جای دیگر بروند.
ارسال نظر