تمرکز بر کیفیت رشد اقتصادی
به گفته وزیر اقتصاد از تله رشد اقتصادی پایین و سرمایهگذاری صفر خارج شدهایم و لازم است روی عنصر جدید کیفیت رشد اقتصادی تمرکز کنیم. برای اینکه ببینیم این رشد اقتصادی معمولی بوده یا فوقالعاده باید با ادوار گذشته مقایسه کنیم.
ما در سال 95 هم رشد اقتصادی دورقمی در اقتصاد ایران داشتهایم که نه سالهای قبل از آن و نه سالهای بعد از آن تکرار نشده است. نکته دوم اینکه دولت در مرداد 1400 استقرار پیدا کرد، زمانی که رشد اقتصادی سال قبل بیش از عدد میانگین بالای 4 درصد بوده و همچنین رشد اقتصادی بهار 1400 هم بیش از رشد اقتصادی بهار سال جاری بوده است. پس این رشد اقتصادی که اتفاق افتاده، یک رشد اقتصادی محیرالعقول نبوده است.
نکته دوم که خیلی مهم است اینکه اقتصاد ایران به دلیل اینکه در سنوات گذشته به خصوص از سال 97 به این سو، تحت تاثیر دو تکانه منفی قرار گرفته. تکانه اول خروج ترامپ از برجام و تکانه دوم بحث کرونا بود. از سال 99 به این سمت هم آثار کرونا کم و کمتر شد و هم بخش اصلی اقتصاد که بخش خدمات به روال طبیعی برگشت و هم اینکه بعد از استقرار دولت جدید فروش نفت همانطور که دولت میگوید بیش از دو، سه برابر دولت قبلی شده و هر دوی این موضوعات روی رشد اقتصادی موثر بوده. اما اینکه فکر کنیم با یک فصل رشد اقتصادی مسائل پیدا و پنهان اقتصاد ایران حل شده، طبیعتا با واقعیت فرسنگها فاصله دارد. مضاف بر اینکه آنچه که اقتصاد ایران همچنان از آن رنج میبرد، رشد بیکیفیت است.
منظور از رشد بی کیفیت این است که رشد اقتصادی که اتفاق افتاده، رشد اقتصادی که متناسب با آن اشتغالزا باشد، متناسب با آن درآمد خانوارها و به تبع آن سطح رفاه را افزایش دهد، اتفاق نیفتاده و طبیعی است که زود است که چنین اتفاق بیفتد. اگر رشد اقتصادی که چه بانک مرکزی و چه مرکز آمار اعلام می کنند و تفاوتشان طبق معمول حدود دو واحد درصد است، اگر همین رشد اقتصادی تا پایان سال ادامه پیدا کند و سال دیگر هم چنین رشدی داشته باشیم هم میتواند بر روی اشتغال اثرگذار باشد و هم بر روی درآمد و هم میتوانیم کم کم امیدوار باشیم که رشد اقتصادی، رشد اقتصادی باکیفیت میتواند باشد. لذا باید منتظر بمانیم که در فصول بعدی چه اتفاق میافتد. اما یک واقعیت تلخی که وجود دارد، این رشد اقتصادی با تورم میانگین چهل و شش ممیز یک دهم درصد که در شهریورماه اتفاق افتاده، طبیعتا بخش قابل توجهی از قدرت خرید خانوارها را کم میکند و به همین دلیل است که آمارهای مختلف وجود دارد که جمعیت زیر خط فقر مطلق حدود 26 میلیون نفر و اگر بخواهیم فقر نسبی را محاسبه کنیم، عدد خیلی بیش از 26 میلیون نفر است و بخشی از آثار آن را در هزینه اجاره مسکن میبینیم که امروز بخش اعظم سبد هزینه خانوارها مسکن است یا خوراک که سابقه ندارد این همه ماههای متوالی از خرداد سال گذشته که نرخ ارز ترجیحی حذف شد تا حالا، نرخ یا تورم مواد خوراکی بالای 50 درصد باشد که به عنوان شاخص قیمت مرغ، تخم مرغ و نان و گوشت شاهد مثال پایین بودن سطح رفاه خانوارهاست.
ارسال نظر