اقتصاد همچنان گرفتار تحریم
واقعیت مطلب این است که دولت سیزدهم در شرایطی استقرار پیدا کرد که حداقل رئیس این دولت در جلسه سران سه قوه از مسائل کلان کشور مطلع بودند و نکته مهم این است که رئیس این دولت خودش نامزد دوره قبلی هم بوده است. یعنی بدین صورت نبوده که یکباره کاندیدای دوره سیزدهم شده باشد بلکه دوره قبل هم کاندیدا بوده است.
به گزارش آرمان ملی آنلاین، هادی حقشناس، اقتصاددان نوشت: وقتی به مجموعهای از اظهارات ایشان در مناظرهها میپردازیم یا قبل از مناظرهها، گاه اظهارنظرهایی که درخصوص عملکرد دولتهای یازدهم و دوازدهم انجام میداده همه اینها اثبات این گزاره است که ایشان با شناخت کامل نامزد دوره سیزدهم انتخابات ریاست جمهوری شده و این نکته که بارها بیان کرد مشکلات کشور ناشی از سوءمدیریت است و این جمله کلیدی ایشان که قیمت مرغ و تخممرغ چه ربطی به تحریم دارد؟
یا این وعده ایشان که تورم ابتدا نصف و بعد یک رقمی خواهد شد در اذهان باقی مانده است. یعنی دهها ادعایی که اثبات میکند دولت سیزدهم و رئیس آن در شرایطی استقرار پیدا کردند که خواستند وضعیت کشور را چه در حوزه تورم، چه شاخصهای پولی، چه تولید مسکن، چه کاهش نرخ بیکاری، چه کنترل نرخ ارز و چه قطع اقتصاد شرطی تحقق ببخشند. به عبارت دقیقتر؛ شاید شاهبیت ادعای این دولت این بود که اقتصاد نباید به مذاکرات گره بخورد یا اقتصاد نباید شرطی بشود.
اما آنچه الان میبینیم به نظر میرسد دولت از برخی شعارهایی که خودش داده، در حال رویگردانی است؛ از جمله همین بحث ساخت یک میلیون مسکن. یک میلیون مسکنی که هم مصوبه مجلس بوده و مهمتر از آن نیاز کشور است. در واقع مهم نیست مصوبه مجلس باشد، مهم این است که نیاز کشور باشد و دولت وعده داد که این نیاز تحقق ببخشد. حال سوال این است که چرا در این دو سال این نیاز تحقق پیدا نکرد و امروز جهشی که در اجاره بها صورت گرفته یا مشکلاتی که در بخش اشتغال وجود دارد و مهمتر از این دو، تورمی که در اقتصاد ایران به شکل بیسابقه یا کم سابقه به خصوص در سبد خوراکیها اتفاق افتاده، طبیعتا دیگر این دولت نمیتواند به تحریمها ربط بدهد چون با این شعار استقرار پیدا کرد که مسائل کشور به مسائل سوءمدیریت داخل کشور ارتباط دارد.
از این رو به نظر میرسد دولت صورت مسئله را خیلی ساده تصور میکرد یا به عبارت دیگر تصور دولت این بود که اگر مثلا مجلس و دولت و سایر ارکان یکدست و همسو باشند، میتواند همه موانع اقتصاد را از سر راه اقتصاد ایران بردارد. ولی عملا در این دو سال ثابت شد که مسائل کشور صرفا اختلاف نظر بین قوا نیست گرچه اختلاف بین قوا هم میتواند مانع ایجاد کند اما بخشی از مسائل و مشکلات کشور به مسائل ساختاری نظام مدیریتی کشور برمیگردد. یعنی در عین حالی که طبیعتا مدیران کارآمد، ماهر و مدیرانی که دانش اقتصاد و مدیریت دارند حتما میتوانند موانع اقتصاد را بردارند در کنار این، روابط تجاری خارجی بسیار اثرگذار است.
مجموع صادرات و واردات کشور در سال 1400 و همچنین سال 1401 کمتر از نصف 10 سال گذشته بوده است. سوال این است وقتی که صادرات و وارداتمان به خاطر تحریم دچار مشکل است و وقتی مشکل ما این است که نزدیکترین کشور همسایه که از هر نظر همسوی ماست (عراق) برای اینکه طلب ایران را آزاد کند باید از آمریکا اجازه بگیرد یا کره نیز برای پرداخت طلب به ایران باید از آمریکا اجازه بگیرد یا برای اینکه حق عضویتمان را در سازمانهای بینالمللی پرداخت کنیم باید آمریکا اجازه دهد یا اگر میخواهیم فروش نفت را به شکل رسمی انجام دهیم و نه به شکل دور زدنها باید کشورهای دیگر اجازه دهند، این اجازه دادنها هزینه مبادله و تجارت را افزایش داده است. در صنایع مختلف از جمله صنعت هواپیمایی تا صنعت نفت و گاز بهخصوص در پارس جنوبی که تقریبا نیمه دوم در حال رسیدن است و باید از تکنولوژیهای جدید استفاده شود، اگر وزارت نفت دیر بجنبد که تابهحال هم دیر شده طبیعتا هزینههای تولید نفت و گاز افزایش پیدا خواهد کرد.
اینگونه مثالها به نظر میرسد که دولت باید مجاب شده باشد که شعارهایی که داد و تصورش این بود که همه مسائل و مشکلات ناشی از داخل کشور است عملا تخممرغ و مرغ هم به تحریمها ربط دارد و صادرات و واردات کشور به رغم اینکه گفته شد سال گذشته جهش داشته ولی مجموع صادرات و واردات کشور کمتر از سال 90 است و باز از هم اینها که بگذریم به نظر میرسد دولت امروز فقط مشکلش تحریم نباشد اتفاقا سوءمدیریت و سوءتدبیر هم در برخی از عرصهها هست که یک نمونه آن در وزارت رفاه دیده شد که وزیر قبلی تصور میکرد با یک میلیون تومان میتواند شغل ایجاد کند یا وزارت آموزش و پرورش شب عید با سوءتدبیر پرداخت حقوق معلمان را با مشکل مواجه کرد یا وزارت صنعت معدن در بخش صنعت و خودروسازی یا وزارت جهاد کشاورزی و عمده این وزارتخانهها یا خود دولت به نقطهای رسید که این وزرا را عزل کند قبل از اینکه استیضاح شوند.
این هم سوءمدیریتی بود که در مهمترین وزارتخانهها اتفاق افتاد و از جمله در بانک مرکزی که دولت خودش تصمیم به تغییر رئیس بانک مرکزی گرفت. به عبارت دیگر آنچه الان میبینیم هم آثار تحریم است و دولت تصور میکند اگر بگوید تحریم اثر دارد اقتصاد شرطی میشود و همچنین همکاران که خودش انتخاب کرد و حداقل 5 وزیر که خودش مجبور به عزل آنها شد و برآیند همه اینها این شد که تورمهای بیسابقه نصیب اقتصاد ایران بشود.
ارسال نظر