| کد مطلب: ۱۱۳۳۹۷۲
لینک کوتاه کپی شد

محمد جوادی در گفت‌وگو با آرمان ملی:

ناشران جسور در بازار کتاب موفق‌ترند

آرمان ملی- هادی حسینی‌نژاد: آخرین آمار رسمی خانه کتاب گواه آن است که قیمت میانگین کتاب در تیرماه سال جاری به مرز 190 هزار تومان رسیده و علاقه‌مندان در بسیاری موارد ناچارند برای خرید تنها یک کتاب، بیش از نیم‌میلیون‌تومان هزینه کنند.

ناشران جسور در بازار کتاب موفق‌ترند

 این شرایط قطعا روی توان خرید مشتریان، رونق بازار کتاب و همچنین انگیزه مولفان و مترجمان برای تولید اثر جدید تاثیر می‌گذارد؛ هرچند به گفته‌ محمد جوادی، مترجم پرکار آثار ادبی، کتاب‌های ارزشمند درصورت معرفی و بازاریابی درست، بالاخره مسیر خود را پیدا می‌کنند و مخاطبان نیز با صرفه‌جویی و پس‌انداز، از آن محروم نمی‌مانند. او که سابقه ترجمه بیش از 40 اثر داستانی را در کارنامه دارد، معتقد است با وجود مشکلات عدیده در بازار نشر، اگر ناشران دست از رویکردهای سنتی خود بردارند و با استفاده از امکانات نوین، آثار جدید را به مخاطبان معرفی کنند، شرایط برای همه؛ ازجمله نویسندگان و مترجمان بهتر خواهد شد. جوادی با اشاره به سابقه سال‌ها مترجمی خود‌ می‌گوید: «پیمودن این مسیر، برای من با خستگی‌های متعددی همراه بوده و است؛ اما هنوز از پا ننشسته‌ام؛‌ هنوز امیدوارم.»

اخیرا ترجمه رمان «پرفروغ‌ها» نوشته النور کاتن با ترجمه شما، از سوی نشر ثالث به چاپ دوم رسیده است. لطفا ابتدا مختصری درباره این اثر توضیح دهید.

یکی از مهمترین نکات درباره رمان «پرفروغ‌ها» این است که النور کاتن، نویسنده آن را به جوان‌ترین نویسنده‌ای بدل کرد که توانست جایزه بوکر (در سال 2013) را از آن خود کند. همچنین این رمان، حجیم‌ترین رمانی بوده که تا کنون جایزه بوکر گرفته که در نوع خود جالب توجه است. داستان «پرفروغ‌ها» در قرن نوزدهم و بین سال‌های 1966 تا 1967 در نیوزلند رخ می‌دهد؛ در دوره‌ای که بخش زیادی از مردم تب جست‌وجو و کشف طلا را در سر می‌پروراندند. یکی از ویژگی‌های این رمان، ‌جزئیات فراوانی است که نویسنده توانسته با این روش، کشش داستان را بالا ببرد و مخاطبان را با خود همراه نگه دارد. به عبارت دیگر، کاتن با ذکر توصیفات دقیق و فراوانی که از اتفاق‌ها، کشتی‌ها، طوفان‌ها، زندگی دریانوردها، بانکداران و بانک‌ها، پیشگویان و مهم‌تر از همه، سبک و سیاق کشف طلا ارائه داده، مخاطبان خود را در فضایی قرن نوزدهمی با خود همراه می‌کند. والتر مودی، یکی از افرادی است که با سودای کشف طلا، وارد کشور نیوزلند می‌شود؛ وکیلی است که مثل خیلی‌های دیگر شغل اصلی خود را ترک کرده و برای تعیین سرنوشت و آینده‌ای طلایی، سفر ماجراجویانه‌‌ای را با یک سفر دریایی از دل طوفان‌ها آغاز کرده. وقتی به ساحل غربی نیوزلند می‌شود، هوا بسیار طوفانی است. او با کافه‌ای پا می‌گذارد و ناخودآگاه در جریان مکالمه 12 مرد بومی قرار می‌گیرد و پایش به ماجراهایی باز می‌شود که یک بخشی از آن به جست وجوی طلا و بخش دیگر، جنایت اختصاص می‌یابد... بنابراین والتر مودی و آن 12 مرد، به نوعی شخصیت‌های اصلی رمان «پرفروغ‌ها» را تشکیل می‌دهند... این رمان به فراخور حجمی که دارد، خطوط داستانی متعددی را شامل می‌شود که در این میان، پرداختن به ستاره‌شناسی و طالع‌بینی از ویژگی‌های آن به‌شمار می‌آید که به جذابیت‌های رمان،‌ افزوده است. البته از روی این کتاب، یک مینی‌سریال هم ساخته شده که مانند اغلب تجربیات مشابه، به پای خود رمان نمی‌رسد.

این رمان نیز همچون غالب ترجمه‌های پیشین شما، اثر قطوری است و در دو جلد با 1082 صفحه به چاپ رسیده. آیا حجم رمان، یکی از شاخص‌های انتخاب شما برای ترجمه است، یا عوامل دیگری در کار بوده؟

من در انتخاب و ترجمه داستان‌ها و رمان‌ها، همیشه چند مساله را مد نظر دارم؛‌ اما اینکه سرنوشت من به‌گونه‌ای رقم خورده که کتاب‌های حجیم را ترجمه کنم، بحث دیگری است. نمی‌دانم من آن‌ها را پیدا می‌کنم یا آن‌ها من را می‌یابند؛ اما بیشتر به تعریف دوم اعتقاد دارم. همانطور که رمان‌های جوزف بویدن من را پیدا کردند، یا همینطور آثار بولانیو و... مهمترین فاکتور برای من از همان ابتدای راه ترجمه ادبی –که حالا شانزده هفده‌سال از آن روزها می‌گذرد- علاقه‌ شخصی‌ام به داستان و نویسنده‌ آن بوده است. البته در طول این سال‌ها، یکی دو تجربه‌ هم داشتم که آثاری را به پیشنهاد ناشر ترجمه کرده‌ام که اگرچه برایم جذاب بودند اما همچون ترجمه‌های دیگرم با علاقه‌مندی بالایی همراه نبوده‌اند. به‌هرحال؛ شاید این شانس من است که به آثار مورد علاقه‌ام، معمولا حجیم از آب درمی‌آیند و یک موضوع دیگر هم این است که خیلی دوست دارم خودم را به چالش بکشم. چون ترجمه آثار قطور، دقت و تمرکز بالایی را می‌طلبد و باید بدون خستگی‌، ارتباط‌های داستانی، زبان و لحن شخصیت‌ها و... را با ظرافت پیش ببری. ریسک کردن برای من جذاب است و دوست دارم کتاب‌هایی را ترجمه کنم که می‌دانم ممکن است در بازار کتاب با شکست مواجه شوند.

ترجمه‌ آثار حجیم، طبیعتا مشکلات خاصی را به همراه دارد که اصلی‌ترین آن‌ها، چالش متمرکز ماندن مترجم در طول ترجمه است. ترجمه‌ این اثر مشخصا چه چالش‌هایی را برای شما به همراه داشت؟

در ترجمه این رمان،‌ بزرگترین چالش من، گم نکردن ارتباط بین 12 شخصیت اصلی در طول خطوط داستانی متعدد بود. این افراد در کتاب، هرکدام نماد یکی از صور فلکی‌اند و هرکدامشان داستان را از زاویه دید شخصی خود تعریف و تکه تکه آن را کامل می‌کنند. بنابراین گم‌نکردن ارتباط‌های داستانی و انتقال درست آن به مخاطب خیلی برایم چالش داشت. تعدد شخصیت‌ها و زاویه نگاه‌ها باعث می‌شد که وقت زیادی را در طول روز به ترجمه اختصاص دهم که خوشبختانه در آن برهه، این امکان را داشتم. همین مساله باعث شد بتوانم کار را پیش ببرم و البته علاقه شخصی‌ام به این اثر نیز مشوق خوبی برایم بود. در نهایت نیز سه بار ترجمه‌ام را بازخوانی کردم تا اشتباهی در آن نباشد که مخاطب را بیازارد.

با توجه به افزایش چشمگیر قیمت کتاب، بهای پشت جلد کتاب‌های قطور نیز قابل توجه‌اند؛ آنچنانکه «پرفروغ‌ها» نیز 875 هزارتومان قیمت‌گذاری شده است. قدرت خرید علاقه‌مندان چقدر در انتشار و فروش چنین کتاب‌هایی مساله‌ساز می‌شود؟

درست می‌گویید. قیمت این کتاب‌ها بالا رفته و قیمت همین «پرفروغ‌ها» در چاپ دوم به بالای نهصد هزار تومان رسیده، اما با توجه به نوسانات اقتصادی، همین کتاب چهارماه دیگر، کتاب ارزانی تلقی می‌شود. در کل نمی‌شود گفت که گران شدن کتاب، روی قدرت خرید مخاطبان تاثیر نگذاشته است؛ ولی افرادی که علاقه‌مند به خواندن کتابی هستند، به‌هرحال آن را خریداری می‌کنند. آمارها نشان می‌دهد اگر کتاب، کتاب خوبی باشد، مخاطب خود را پیدا می‌کند. جالب است بدانید از میان ترجمه‌های من، به‌غیر از «پرفروغ‌ها» که بعد هفت-هشت‌ماه به چاپ دوم رسیده، رمان‌هایی چون «2066» و «کارآگاهان وحشی» از بولانیو و مجموعه سه‌جلدی «گذرگاه» از جاستین کرونین، همه رمان‌های حجیمی بوده‌اند، همه تجدید چاپ شده‌اند و دست‌کم به چاپ سوم رسیده‌اند. حتی فکر می‌کنم اگر ناشران بیشتر در حوزه معرفی و تبلیغ این کتاب‌ها فعالیت می‌کردند، تعداد نوبت‌ چاپ آن‌ها چند برابر می‌شد. بدون شک چنین کتاب‌هایی نیازمند برگزاری جلسات و معرفی بیشتری به مخاطبان دارند که با درک و شناخت مناسب نسبت به تهیه کردن آن‌ها اقدام کنند. پس افزایش قیمت‌ها و کاهش قدرت خرید‌ مردم، حتما مهم است اما با این وجود، حجم بالا و گرانی، مانع این نمی‌شود که یک دانشجو یا فرد علاقه‌مند به کتاب مورد علاقه‌اش نرسد و از آن دست بکشد! به هرحال با هر استراتژی خرید و پس‌اندازی که باشد، کتاب را می‌خرند. هرکسی علاقه‌مندی‌ها و تفریحاتی دارد و کتاب‌خواندن هم یکی از آن‌هاست. ترجمه‌های من ممکن است در مقاطعی با افت و رکودهایی در سیر فروش مواجه شده باشند، اما خوشبختانه و در مجموع مخاطب خود را پیدا کرده‌اند و مورد استقبال هم بوده‌اند.

این نکته را هم در نظر داشته باشید که انتشار کتاب‌های حجیم به سرمایه‌گذاری و ریسک‌پذیری بیشتری نیاز دارد؛ بنابراین خیلی از ناشران سعی می‌کنند در مسیر علاقه‌مندی‌های مردم گام برداند و کتاب‌هایی را چاپ کنند که شانس فروش بیشتری دارند. به‌عنوان مثال برخی تعداد صفحات میانه (نه کم و نه زیاد) را با پایان‌بندی شاد و... را در انتخاب کتاب برای چاپ، ملاک قرار می‌دهند و معتقدند در شرایط موجود، چنین کتاب‌هایی بیشتر مورد علاقه مردم است. آن‌ها از تجربیات سنتی خود تبعیت می‌کنند اما من ناشرانی را دیده‌ام که صرفا با اتکا به سیستم بازاریابی قوی و معرفی صحیح -فارغ از اینکه یک کتاب در چه حجم و با چه قیمتی منتشر شده- توانسته‌اند نتایج متفاوتی را رقم بزنند و برخلاف مسیر سنت، به موفقیت در بازار دست پیدا کنند. به نظر من این نکته بسیار مهمی است و نمی‌توان نقش ناشران را در معرفی و فروش کتاب، نادیده گرفت.

به‌طور کلی ارزیابی شما از بازار کتاب، نشر و کار ترجمه در شرایط موجود چیست؟ به‌عنوان یک مترجم، چه آینده‌ای را در پیش روی خود می‌بینید؟

به اعتقاد من شرایط موجود تا حد زیادی به نوع فعالیت ناشران بستگی پیدا می‌کند. تا یکجایی به ناشران حق می‌دهم؛ چون به‌هرحال سرمایه زیادی را در نشر به‌کار گرفته‌اند، هزینه خواب سرمایه‌شان بالاست و ریسک این کار زیاد است. اما همانطور که اشاره کردم؛ ناشران می‌توانند با استفاده از ابزارهای نوینی مثل شبکه‌های اجتماعی که همه‌گیری بالایی در جامعه‌ ما دارند، کتاب‌ها را به شکل جدی و اثرمند در بازار معرفی و عرضه کند. به نظر من حتی آن دسته از ناشران که بیشتر این حرفه را به‌عنوان یک پیشه‌ اقتصادی پذیرفته‌اند تا یک شغل فرهنگی، با فعال شدن و تلاش مضاعف در بازار، کمتر ممکن است در ورطه شکست اقتصادی قرار بگیرند و با ریسک کمتر و سود بیشتر، فعالیت خود را ادامه دهند. درست است که در حال حاضر تمام فضاهای کسب‌وکار و صنایع با تگناهایی مواجه‌اند؛ اما حتی در این شرایط نیز نمی‌توان دست روی دست گذاشت. نشر هم از این قاعده مستثنی نیست؛ تن دادن به روش های و نگاه های قدیمی و گام برداشتن در مسیرهایی که بیشتر مبتنی بر تجربیات قبلی بوده‌اند، نمی‌تواند مانع از سقوط و قهقرا شود. تهدیدهای موجود، قابل تبدیل شدن به فرصت‌اند؛ کمااینکه نشرهایی را می‌بینم که در همین شرایط، بسیار موفق عمل می‌کنند و آثارشان بارها و بارها تجدید چاپ می‌شود. جالب اینکه نشرهای جوان و تازه‌تاسیس، بعضا نسبت به ناشران قدیمی‌تر، جسورتر و خلاقانه‌تر عمل می‌کنند و توانسته‌اند در فرصت کوتاهی، جای خودشان را در بازار و نزد مخاطبان پیدا کنند. بنابراین فکر می‌کنم بدنه نشر ما، خصوصا نشرهای معتبر و بزرگ باید در نوع نگرش اقتصادی و استراتژی‌های بازاریابی و مارکتینگ خود تجدید نظر کنند. در این شرایط، امید و انگیزه کار برای نویسندگان و مترجمان هم به مراتب بیشتر خواهد شد. به‌هرحال من نوعی که بیش از 40 عنوان کتاب منتشر شده دارم، باید بتوانم از این راه ارتزاق کنم و مجبور نباشم برخلاف‌ علاقه‌مندی‌هایم، صرفا به‌دلیل غم نان و با هدف امرار معاش، فضای کسالت‌بار ادارات و شرکت‌های مختلف را تحمل کنم! درست است که در این شرایط هم یک نویسنده و مترجم حرفه‌ای، با کار مضاعف و در ساعات نامتعارف فعالیت ادبی خود را پیش برده و می‌برد؛ اما با رونق گرفتن بازار کتاب این امکان فراهم می‌شود که نوشتن و ترجمه کردن به شغلی تمام وقت برای ما تبدیل شود و بتوانیم خیلی جدی‌تر از گذشته فعالیت‌ کنیم. مطمئنم این امکان وجود دارد و همانطور که گفتم؛ تحقق آن در گروی تغییر رویکرد و نگرش مراکز نشر است. من عمرم را صرف ترجمه کرده‌ام؛ عمری که می‌شد آن را برای بسیاری سفرها، تفریح‌ها و تجربیات لذت‌بخش صرف کنم. من این عمر را برای یک فعالیت فرهنگی خرج کرده‌ام و انتظار دارم این تلاش‌ها به نتیجه برسد. امیدوارم این مسیر در پیش روی ما باشد؛ یا شاید تقدیر ما این است که راه را برای نسل‌های بعدی هموار کنیم. پیمودن این مسیر، برای من با خستگی‌های متعددی همراه بوده و است؛ اما هنوز از پا ننشسته‌ام؛‌ هنوز امیدوارم.

آیا در حال حاضر ترجمه یا انتشار اثر خاصی را در دست دارید؟

تا آنجا که حضور ذهن دارم، سه ناشر از من کتاب دارند و قرار است برای اولین‌بار آن‌ها را چاپ کنند. در حال حاضر نیز مشغول ترجمه رمانی هستم که از قضا، رمان حجیمی است. بین 10 تا 15 کتاب هم با نشرهای مختلف دارم که نیازمند تجدید چاپ‌اند و امیدوارم به زودی این اتفاق برای تک تک آن‌ها رخ دهد

منبع : آرمان ملی
نویسنده : هادی حسینی‌نژاد

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار