کارِ آینه است/ یادداشتی بر سرودههای محمد پویا
«هرقدر خودم را فریب دادم/ آینه نتوانست تنهایی را/ از اتاق ببرد/ فقط/ نبود تو را دوچندان کرد.» کتاب «کارِ آینه است» سومین کتاب شعر محمد پویاست که به تازگی توسط نشر مروارید منتشر شده است. این مجموعه 88 قطعهشعر دارد. 88 قطعه آینه که به هم میچسبند و حقیقتهای پنهانِ پشت آنها را به همه نشان میدهند.
به گزارش آرمان ملی آنلاین حسین رهاد، منتقد ادبی نوشت: کتاب اول او «آی بیکلاه مانده» توسط نشر فصل پنجم در سال ۱۳۹۷ منتشر شده بود و کتاب دوم نیز در همان انتشارات با نام «حیاتِ جنوبی» در سال ۱۳۹۹ چاپ شده بود. «کار آینه است» هم مثل مجموعههای قبلی سپید است. قطعهشعرهای این کتاب ادامه همان مسیری است که نیما یوشیج آن را شروع کرد و روایت و همبستگی عناصر را در شعر نهادینه کرد. شعرهای سپید محمد پویا تنه به تنه داستانهای مینیمال میزنند. رخداد دارند، گرهگشایی دارند و از همه مهمتر پیرنگ دارند.
ایماژ و آشناییزدایی در شعر محمد پویا بسیار پررنگ است. او با ایجاد فضای استعاری از پدیدههای طبیعی و روزمره آشناییزدایی میکند و بعد خودآگاه یا ناخودآگاه با تشبیههای نو و نمادسازی شعرش را ژرف میکند. زبان شعرهایش سادگی نابی دارد و مخاطب را اسیر خودنماییهای زبانی نمیکند. این وضوح و سادگی گاه این خطا را در ذهن ایجاد میکند که با یک نثر معمولی و پاکیزه طرف است ولی شاعر با ظرافتی که در ساخت تصویرهای مخیل دارد شلاقی به پیکر این خطا میزند. پویا در بعضی شعرهای این مجموعه برای تأثیر بهتر از موسیقی نیز استفاده کرده است. این موسیقی گاه از نوع هجایی است و گاه از نوع تکرار. تکرار حرفها، واژهها و فعلها. گاهی هم استفاده از بعضی جناسها و ایهامها باعث ایجاد موسیقی میشود؛ مثل این شعر: «تا به پیراهنت فکر میکنم/ دستهایم پر از رفتن میشود!/ میرود/ میرود/ میرود/ شب اگر تمام نمیشد همینطور میرفت/...»
یا این: «پناه/ غریبواژهای است برای پناهی که خود پناه ندارد/ برای ما بیپناهان/ چه میشود آغوش هم شویم/ پناهی/ پناهگاهی/ که بخوابیم/ که صبحهنگام کسی بویی از بیپناهیمان نبرد» یا این: «چه کار کرده است زمین/ که شبها/ سنگسارش میکنند/ شهابسنگها» شعرهای محمد پویا در خوانش اول گرهی بزرگ را میگشاید و پس از آن با تفکر روی معنای دیگر واژهها و دقت روی تصویرها لذت کشف حقیقتهای زیادی را به مخاطب هدیه میدهد. انگار مخاطب را در بازیای شرکت میدهد که اختصاصاً برایش فراهم شده است. انگار مخاطب خود نیز نقشی در سرودن شعر دارد و از این نظر تنه به تنه داستانهای پست مدرن میزند. شعرهای او با فکر انسان امروز گره خورده است و روی زمین گام برمیدارد.
هرچند در چند شعر این مجموعه بُعد زبان بسیار برجسته میشود و شاهد واژهسازی و صَرف فعلهای جدید هستیم: «ساعت ده دقیقه به چندین سال قبل است/ با اینکه همه میدانیم از آخرین مرداد چند سالی میگذرد/ اما تقویمها هنوز دروغ را تصویر میکنند/ من از آخرین مرداد دارم میپاییزم و میریزم/ و دارم بیانار میآذرم...» آینه در شعر محمد پویا نماد میشود، یعنی میتوان تفسیر و تأویلش کرد. در شعرهای او آینه نماد مرکزی و ابداعی است. درکنار آینه، تنهایی، فریب، اتاق، آسمان، پنهانی، مشغول کار بودن نمادهای خُرد هستند که آینه را میپروانند. در این شعرها به هیچ وجه نمیتوان آینه را از شعر گرفت چرا که آینه، شعر را شکل میدهد و همچنین در خلال شعر با اضافه کردن نمادهای خرد، آینه شکل میگیرد.
آینه در این مجموعه زنده و توانمند است. تصویر و احساس خلق میکند. در نبرد با تنهایی است. آینه که شاید در معنای عامه تصویری دروغین و مجازی به ما میدهد، این جا مقابل فریب میایستد و حقیقت میشود: «میدانم/ مشغول کار آینه است/ حتی وقتی خانه نیستیم/ تنها نمیدانم/ چطور عقب نمیماند/ وقتی که تو روبهرویش میایستی!» «توان آینه/ بسیار بیشتر از اتاق است/ چیزی اندازهی آسمان/ یک آینه در بین ما پنهان است/ به موهایت فکر میکنم/ بوی دریا میگیرم/ به گونههایت فکر میکنم/ میبارم/ به لبهایت/ تشنه میشوم/ به چه فکر کرده بودم/ گرسنه شدم؟»
ارسال نظر