| کد مطلب: ۱۰۹۷۷۸۵
لینک کوتاه کپی شد

راهبردهای غیر قابل اجرای بایدن

 راهبردهای غیر قابل اجرای بایدن

به گزارش آرمان ملی آنلاین: یک رسانه آمریکایی در گزارشی با توجه به تحولات اخیر منطقه‌ای و بین‌المللی، شکست دولت بایدن در تحقق بخشیدن به اهداف راهبردی آن در سیاست خارجی را بررسی کرد.

به گزارش ایسنا، در پی تحولات اخیر منطقه‌ای و بین‌المللی «استفن ورتایم» معاون تحقیق و سیاست موسسه کوئینسی در گزارشی که در یک رسانه آمریکایی منتشر شده است، به بررسی شکست آمریکا در عملی کردن اهداف راهبردی خود در سیاست خارجی این کشور پرداخته و نوشت: دولت بایدن با قصد تزریق تمرکز راهبردی به سیاست خارجی آمریکا به کاخ سفید آمد. رئیس‌جمهور و تیم او قول دادند که به جنگ‌های ابدی آمریکا پایان دهند و کاری کنند که تعاملات بین‌المللی این کشور در راستای نیازهای ملتی ناراضی باشد. دولت در سال اول، به جنگی نزدیک به ۲۰ ساله در افغانستان پایان داده و وعده داد که حضور نظامی آمریکا در خاورمیانه را «تعدیل» خواهد کرد و حتی به دنبال روابطی «پایدار و قابل پیشی‌بینی» با روسیه خواهد بود. با این منطق، واشنگتن به واسطه تمرکز بر برخی مناطق، می‌توانست روی آنچه بیشترین تاثیر را بر منافع آمریکا دارد، یعنی مدیریت رقابت با چین و مقابله با تهدیدهای فراملی مانند تغییرات آب‌وهوایی و پاندمی‌ها تمرکز کند.

 در این گزارش که در مجله آمریکایی فارن افرز منتشر شده، آمده است: امروز، این تصویر از هم گسیخته است. آمریکا در حال حاضر، درگیر جنگ‌های متعددی در اروپا و خاورمیانه است، دقیقا همان جایی که دولت می‌خواست اوضاع را در آن آرام کند. در عین حال، روابط با چین و روسیه نیز با چنان شدتی بدتر شده است که چشم‌انداز واقعی اولین درگیری میان قدرت‌های بزرگ جهان از ۱۹۴۵ را پدیدار ساخته است.

 

در ادامه این مطلب با اشاره به عملیات نظامی روسیه در اوکراین، آمده است: مقامات آمریکایی با این وجود هم مسئول اقدامات شکست‌خورده خود هستند. آن‌ها امیدوار بوند که تمامی مناطق جهان ساکت بنشینند چون خودشان ترجیح می‌دادند نگاهشان را به جای دیگری بدوزند، حتی با وجود آن که جایگاه آمریکا در مناسبات امنیتی این مناطق امن و مشخص بود. دولت بایدن می‌خواست چیزی را که در نظرش مهم‌تر از همه بود در اولویت قرار دهد و در عین حال آمریکا را از آنچه کم‌اهمیت‌تر بود، برهاند.

این تصور شاید به اندازه تصور حمله به کشورها برای آزادی بخشیدن به آن‌ها، نوعی خیال واهی است. دولت بایدن اولین دولتی نیست که این خیال واهی را در سر داشته است. منطق سلطه جهانی آمریکا پس از جنگ سرد، چنان که پنتاگون در سال ۱۹۹۲ بیان کرد، حفظ برتری نظامی در بیشتر مناطق جهان، ممانعت از رقابت میان دیگر کشورها، بازداشتن ظهور حریفان و حفظ صلح به بهایی مقرون به صرفه برای آمریکایی‌ها بود. اما دوران تک‌قطبی بودن به پایان رسیده است. آمریکا در ادامه مسیر، انتخاب‌های دشواری پیش روی خود می‌بیند؛ یا  به طور گزینشی صرفه‌جویی کرده، هزینه‌ها و خطرات را کنترل می‌کند و یا بر ایده برتری جهانی پافشاری می‌کند و درگیر بحران‌ها می‌ماند.

در بخش دیگری از این مطلب آمده است: دولت بایدن تلاش کرد رقبا را  از طریق دیپلماسی آرام کرده و متحدان و شرکا را به کمک‌ها و پشتیبانی بیشتر ترغیب کند که در عمل، همان امیدواری به این بود که وضع موجود پایدار بماند. بایدن، ابتدا، در خاورمیانه تلاش کرد به توافق هسته‌ای با ایران بازگردد که رئیس‌جمهور پیش از او در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شده بود و به عربستان سعودی نیز روی خوش نشان نداد. اما دولت هیچ‌گاه به این تصمیم نرسید که آیا می‌خواهد هزینه سیاسی احیای این توافق را بپردازد یا نه و مذاکرات با خواست دولت برای رسیدن به توافقی «طولانی‌تر و مستحکم‌تر» متوقف شد و تهران نیز به دنبال امتیازات و تضمین‌های جدید برای خارج نشدن آمریکا از توافق در آینده بود. بی‌اعتنایی به عربستان در سال دوم دولت بایدن به آسانی بازگردانی شد.

 

نگارنده در ادامه این مطلب با اشاره به این که بایدن به دنبال این بود در منطقه غرب آسیا مسیر «عادی‌سازی روابط» میان برخی بازیگران منطقه از جمله عربستان سعودی و رژیم صهیونیستی را ادامه دهد، نوشت: دولت بایدن با پذیرا شدن این معاهده‌های و تلاش در تابستان گذشته برای گسترش آن‌ها به منظور توافقی میان اسراییل و عربستان سعودی، به نوعی به دنبال پیشبرد یکپارچگی و صلح بود اما تنها میان مخالفان ایران و نیروهای نیابتی آن. این اقدام به بهای چشم‌اندازهای سیاسی برای فلسطینی‌ها تمام شد که طی «ابتکار صلح عربی» در سال ۲۰۰۲ قرار بود به شرط عادی‌سازی روابط کشورهای عربی با اسراییل، به یک کشور مستقل تبدیل شود. حذف این چشم‌انداز سیاسی برای فلسطینی‌ها، احتمالا، انگیزه‌ای برای حمله ۷ اکتبر اسراییل به جنوب اسراییل قرار گرفت.

در بخش دیگری از این گزارش، با اشاره به سیاست‌های دولت بایدن درباره کشورهای اروپایی، مطرح شد: دولت بایدن در سال اول خود با امید برقراری روابطی «پایدار و قابل پیش‌بینی» به مسکو نزدیک شد که به واشنگتن اجازه می‌داد روی رقابتی راهبردی با چین تمرکز کند. بایدن در ژوئن ۲۰۲۱ با پوتین دیدار کرد و دو کشور مذاکراتی راهبردی را ب هدف کاهش خطرات جنگ هسته‌ای و ارتقای کنترل تسلیحاتی آغاز کردند. اما کاخ سفید بلندپروازی‌های روسیه را که ریشه در تجدید نظر طلبی آن داشت نادیده گرفت و از مذاکره درباره روابط ناتو با اوکراین خودداری کرد، مسئله‌ای که باید به آن پرداخته می‌شد تا فرصتی برای صرف‌نظر کردن پوتین از برنامه‌هایش برای حمله به اوکراین وجود داشته باشد.

همچنین در این یادداشت مطرح شد: موضوع این نیست که دولت بایدن می‌توانست تلاش‌های دیپلماتیک بهتری غیر از کاهش هزینه‌ها انجام دهد که مانع از انحراف آن به سمت اروپا یا خاورمیانه شود. برعکس، هرگونه تلاشی از این دست با شکست مواجه می‌شد. توافق‌های ضروری برای راضی نگاه داشتن رقبای آمریکا و انگیزه‌های لازم برای ترغیب شرکا و متحدان آن به این که خودشان مسائل را حل‌وفصل کنند، آمریکا را مجبور به انجام دادن برخی از اقدامات در راستای تعدیل و کاهش هزینه‌ها می‌کرد. واشنگتن تنها با عقب‌نشینی، اصلاح اهداف سیاسی و وظایف دفاعی خود می‌تواند به طور موجهی، حداقل برای آمریکا، خاورمیانه و اروپا را خالی از بحران نگاه دارد.

 

ارسال نظر

هشتگ‌های داغ

آخرین اخبار

پربازدیدترین اخبار